انجنیرعبدالصبورصافی

 

ائتلاف ترکیه سیلي محکم بروی عطامحمدنور چیزِبیش نیست

ائتلاف به معنی اتحاد موقت گروه ها ونیروهای سیاسی است که هدف مشترک را دنبال می کنند، ائتلاف می تواند به اشکال گوناگونی صورت گیرد ازجمله ممکن است چند گروه کوچک باهم و یا گروهای بزرگتر باهم ویا کوچک با بزرگ دریک ائتلاف قرارگیرند، لازمست میان ائتلاف و اتحاد تفاوت قائل شد به این صورت که غالباً ائتلاف در مقایسه با اتحاد موقتی‌تر و محدود تر وغیر رسمی تر میباشند، ائتلاف ها ازنظر شکلی متفاوت اند مثل دو جانبه، چند جانبه، سری، علنی، ساده یا دارای سازمان پیچیده، کوتاه مدت و یا درازمدت، همینطورائتلافها میتواند درسطح داخل و یا به صورت بین المللی باشند، منظور از ائتلاف در سطح بین المللی همبستگی و همکاری چند کشورمختلف برای نیل به یک یا چند هدف مشترک است و زمانی شکل می گیرد که چند کشورِعمدتاً همفکر برای تحقق اهداف مورد نظر طی توافقنامهٔ رسمی یا این که بدون وجود هرگونه توافق کتبی در پی تحقق اهداف مورد نظر برآیند.

مصادیق ائتلاف درعرصه سیاست داخلی کشورها را می توان در انتخابات  گوناگون پارلمانی یا ریاست جمهوری مشاهده کرد. در بسیاری از این انتخابات معمولاً دو یا چند حزب که در یک جناح فکری قرار دارند  برای کسب قدرت و پیروزی بر رقبا دست به ائتلاف می زنند، به عنوان نمونه در آخرین انتخابات پار لمانی هندوستان را نامبرد.

ائتلاف های بزرگ بین المللی كه در سال های اخیر در سطح جهان شكل گرفت یکی هم ائتلاف جهانی مبارزه با تروریسم درافغانستان است که پس از حوادث ۱۱سپتامبریکعده از كشورهای جهان برای مبارزه جدی با تروریسم به نوعی توافق دست یافتند، این ائتلاف باوجود که بخاطر مبارزه با تروریزم شکل گرفت ولی بر خلاف توقعات، نه تروریزم در افغانستان زایل شد نه صلح وآرامش آمد، بلکه ابعاد آن گسترده شده رفت و درسطح جهان در عراق، سوریه ، لیبیا و یک عده کشورهای افریقایی تروریزم به اوج خود رسید، این که چه عوامل باعث ناکامی این ائتلاف درمبارزه با تروریزم گردید بحث است جدا و ما دراین بحث روی شکل گیری ائتلافها، دستارد ها و اهداف آن که در افغانستان چه گونه شکل گرفته و یا میگیرد تمرکزمیکنیم.

درطول این نیم قرن گذشته درافغانستان نیزچند بار وحدت ها، ائتلاف ها، عهدها و پیمانها بین احزاب خلق وپرچم، بین تنظیم های جهادی و بین قومندانان محلی صورت گرفت که هیچ کدام پایدارنبود، طورمثال وحدت بین خلق وپرچم بعداز پیروزی کودتای ۷ثورازهم پاشید، پیمان صلح اسلام‌آباد، از مشهورترین پیمان‌های تنظیم‌های جهادی که به تاریخ ۱۶ حوت ۱۳۷۱ (۷ مارچ ۱۹۹۳) مقامات پاکستان، ایران و عربستان نوکران شان را برسر یک میز نشانده وادار به امضای پیمان کردند که طی آن ۹ تنظیم تعهد سپرد که به ‌جنگ های کابل پایان بخشیده برای صلح در کشور گام های عملی برمیدارند.

به دنبال امضای این پیمان و دعوت ملک فهد پادشاه وقت عربستان سعودی، سران تنظیم ها به شمول تنظیم وحدت اسلامی یکجابا نوازشریف و جمعی از مقامات پاکستانی عازم عربستان گردیدند درحالیکه ماه رمضان بود این رهبران در مسجد نبوی در مدینه ادای نماز کرده بعد برای ادای عمره و عهدبستن در پیشگاه خداوند که به قول شان برای اعاده صلح در افغانستان وفادار خواهند ماند به خانه کعبه رفتند، جایی که ملک فهد و نوازشریف منحیث ضمانت‌کنندگان

به تاریخ ۱۲ مارچ ۱۹۹۳ روی آن پیمان امضا نهادند. درین جریان نوازشریف و ملک فهد اظهار کردند که:

«امضای تعهدنامه در مقدس‌ترین مکان مسلمانان به این معنی است که خداوند نقض‌کنندگانش را هرگز نخواهد بخشید».

فردای آن رسانه‌های پاکستانی و جهان از احتمال بازگشت صلح در افغانستان سخن می‌گفتند، اما این همه خیالبافی بیش نبود. فقط بیست روزاز قرآن ‌خوری سران جهادی در خانه خدا گذشته بود که اخبار راکت‌پرانی ، جنگ و تباهی آنان سرخط رسانه ها و روزنامه‌های جهان گردید.

قبل از انتخابات سال ۲۰۰۹ مارشال فهیم، برهان‌الدین ربانی، برخی از جنرال‌های چپی سابق به همراه مصطفی کاظمی و احمد ضیا مسعود، «جبهه ملی» تشکیل دادند. اما در ایام انتخابات ریاست‌ جمهوری سال ۲۰۰۹ جبهه ملی ازهمپاشید، مارشال فهیم به کرزی پیوست، آقای برهان ‌الدین ربانی از عبدالله عبدالله حمایت کرد و احمد ضیا مسعود، با گل آقا شیرزوی یکجا شد، با ختم انتخابات ریاست‌جمهوری و تثبیت حاکمیت کرزی، آقای برهان‌الدین ربانی، عبدالله عبدالله را ترک و با آقای کرزی دست اتحاد داد.
در سال ۲۰۱۴ آقایان دوستم، محقق و ضیا مسعود، جبهه ملی دوم را تشکیل دادند. این تشکل هم خواستار تمرکززدایی از نظام و صلاحیت‌های بیشتر برای ولایات بود. آنان مانور‌هایی در آن زمان اجرا کردند و نگرانی حامد کرزی رییس‌جمهور وقت را برانگیختند، اما در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۴ این ایتلاف بازهم ازبین رفت. جنرال دوستم به اشرف غنی پیوست، محمد محقق به عبدالله عبدالله و احمد ضیا مسعود هم معاونت اول زلمی رسول را پذیرفت که بعداً بادیدن پله با داکتراشرف غنی یکجا شد.

کنون سه مقام ارشد دولتی که هم ‌زمان در رأس سه حزب سیاسی عمده‌ جنبش ملی، جمعیت اسلامی و حزب وحدت مردم افغانستان قرار دارند، ایتلافی را زیر نام «شورای عالی ایتلاف برای نجات افغانستان» تشکیل دادند این چهره های آزموده شده اکنون خودرا نانجی ملت خطاب میکنند، درحالیکه مسبب همه بدبختی های اساسی، تداوم جنگ، بی عدالتی، فساد و بی عزتی همه جامعه همین ها بوده و استند، چطورمیتوان قبول کرد که غارتگران و چپاولگران دیروز دموکرات ها و نانجیان امروز باشند! واقعاً تأسفباراست.

این آقایان داکترغنی را متهم میسازند که درتأمین امنیت درکشور کارارزشمندی نکرده است سؤال این است که آیا آوردن امنیت دریک کشورکاریکفرد است یا همه ملت که باید درآن سهیم باشد؟

آیا آنهائیکه ائتلافها، مظاهره ها واعتراض ها را درچنین شرایط اساس براه می اندازند روی کرسی های بلند دولتی هم کارمیکنند گاهی هم برای تأمین امنیت کدام برنامهٔ عملی را روی میز داکترغنی گذاشته اند که وی ردکرده و نپذیرفته باشد؟

نعره های مرده باد و زنده باد وحرکت نارنجی و حرکت خطرناک مدنی یافلان شخص برطرف شود وفلان ابقاء، اینکه برنامه نیست بلکه زمینه را به بی امنیتی آماده کردن است، این شعارها وخواست ها صرف یا ازروی تعصب است و یا مرام دیگری پشت پرده دورازچشم ملت درآن نهفته است.

آیا داکترغنی توان آوردن اصلاحاتِ کلی، کمی و کیفی را درارگان های امنیتی کشور دارد یا خیر؟

حکومت وحدت ملی دست های داکترغنی را بسته درحالیکه داکترغنی خود نه حزب دارد و نه تنظیم مشخص که از وی دفاع کند، البته بعضی از شاخه های تنظیم های جهادی دیروز باوی همکاری دارند که کافی نیست، یک از متحدان قدرتمند داکترغنی، جنرال دوستم بود که آنهم در قضیه ی ایشچی داکتر اشرف غنی زیرفشار جامعهٔ جهانی قرارگرفت و وی را خانه نشین کرد، زینرو داکترغنی نمیتواند که با دست باز در اردو و پولیس تغییرات بیاورد چون مهره هائیکه اززمان کرزی توسط این تنظیم ها درکرسی های خورد وبزرگ نصب شده اند از طرف همین ائتلافها، حزب جمعیت، شورای نظارِ، حزب وحدت، حزب اسلامی غیره و غیره حفاظت و حمایت میشوند، استاد عبدالرب رسول سیاف بارها دولت را تهدید کرده گفته است که:

«مجاهدین از قدرت حذف میشوند واین قابل قبول نیست»، درحالیکه صرف تورن اسماعیل وزیرسابق آب و برق خانه نشین شده وبس، همین اکنون تمام پوست های دولتی دردست افراد وابسطه به همین ائتلافها و تنظیم ها قرار دارد، زمانی داکترغنی امرکرد که فلم های سیاه ازشیشه های موترها برداشته شود، ولی یک هفته دوام نکرد که سروصدایها همین جنگسالاران، احزاب وتنظیم های شامل درقدرت بشمول جنبشها و ائتلافهای تنظیمی بالاشد پولیس ها را لت وکوب کردند و داکترغنی هم عقب نشینی کرد، دوسیه های فساد مالی بسم الله محمدی، محمود کرزی، قسیم فهیم، ضیامسعود و دها دوسیه غصب زمین، شهر کهای خودسر و اخراج غیر حرفوی معادن طور خودسر، قاچاق سنگ مرمرهرات به ایران روی میزرئیس جمهورقرار دارد ولی نظربه شرایط و جنگ نیابتی و بخاطر همین سروصدا ها که فوراً داکترغنی را به قوم گرایی ومجاهد زدائي متهم میکنند؛ به محکمه سپرده نشد ونزد رئیس جمهوری حفظ مانده است.

اهداف ازسرو صداها و ائتلاف ها:

چندی قبل عطامحمد نور اعلان کرد که باداکترغنی درِمذاکرات رابازکرده قراراست به توافق های دست یابند که طبق آن ۵۰٪ سهم جمعیت اسلامی در وزارت خانه ها، سفارتخانه ها و قونسلگری ها درداخل وخارج ازکشوربرای وی واگذار خواهدشد، شاه حسین مرتضوی سخنگوی ریاست جمهوری این مذاکرات را تائید کرد ولی گفتند که هنوز توافق بعمل نیامده است، درعین زمان عطامحمد نوراز داکتر عبدالله عبدالله هم شکایت کرد وی را ضعیف درتحقق مفردات توافقنامهٔ جان کری دانست، دلسردی عطانور ازعدم توافق با داکتراشرف غنی، برکناری ضیامسعود عضودیگراز حزب جمعیت اسلامی، سرپرست شدن صلاح الدین ربانی وزیرخارجه و رئیس حزب جمعیت ازطرف شورای ملی، آمدن گلبدین حکمتیارو پافشاری امریکا و متحدین روی صلح با طالبان؛ بعضی از جناج را وارخطا ساخت وفکرمیکنند که ازقدرت کنارگذاشته میشوند، ازطرف هم پکه کردن آتش نفاق وجنگ ازطرف استخبارات منطقه این دلسردی ها را جان تازه داد و باعث خیزش های به اصطلاح مدنی بعضی از گروه ها و تنظیم ها شد که از آمدن صلح و اصلاحات درنظام، فکرمیکنند متضررمیشوند.

ایران کشورکه با وجود داشتن مناسبات وسیع و ظاهراً نیک با افغانستان طورخستگی ناپذیردرصدد تفرقه و جنگ درافغانستان است که این عملِ ایران سه دلیل روشن دارد:

  • ۱-موجودیت قوای امریکا وناتو درافغانستان که به طبع ایران سازگارنیست.
  • ۲- کنترول روی آبهای افغانستان که با همت، رشادت، ومدیریت داکتراشرف غنی درآستانهٔ مهارشدن قرار دارند.
  • ۳-کشورایران وپاکستان هرگزحاضرنیستند که یک افغانستان به پای استاده، صنعتی واقتصاد صادرکننده را درکنارداشته باشند.

به گزارش اسپوتنیک، رئیس جمهوری اسلامی ایران آقای حسن روحانی، در مراسم افتتاح کنفرانس بین المللی مقابله با گرد و غبار، چالش ها و راه‌ حل‌ها، با حضور نمایندگانی از ۳۴ کشور به شمول افغانستان در تهران، از طرح های مختلف بندسازی در کشورهای همسایه ایران چون عراق و افغانستان و تأثیر آن بر روال بیابان زایی و تولید گرد و غبار در منطقه انتقاد کرد.
کنفرانس بین المللی مقابله با گرد و غبار، "چالش ها و راه‌ حل‌ها" بتاریخ ۴جولای با حضور نمایندگان ۳۴ کشور جهان به شمول افغانستان در تهران آغاز به کار کرد و مصطفی ظاهر، رئیس اداره عالی حفاظت از محیط زیست کشور وعباس بصیر، مشاور رئیس جمهور در امور محیط زیست به نمایندگی از افغانستان دراین کنفرانس شرکت کرده اند.

روحانی رئیس جمهورایران همچنین صریح، روشن وبی پرده گفت:

« ما نمی توانیم در برابر احداث سدهای متعدد در افغانستان و بندهای کجکی، کمال خان، سلما و دیگر سدها و بندها که بر ولایات خراسان و سیستان و بلوچستان کشورما تأثیرگذاراند، بی تفاوت باشیم».
وی اضافه کرد، اگر دریاچه |هامون| با ظرفیت ۱۵ میلیارد متر مکعب آب می توانست بادهای ۱۲۰ روزه سیستان و بلوچستان را در وضعیت مطلوبی قرار دهد، امروز با خشک شدن این دریاچه و تالاب های اطراف، تبدیل به معضل بزرگ برای مردم شده است.

بی موردنیست که توجه خوانده گان محترم را به حمله ده روزپیش در ولایت هرات جلب کنم؛

٬٬جیلانی فرهاد٬٬ سخنگوی والی هرات روز یکشنبه ۲۵جون ۲۰۱۷، به رسانه ها گفته:

در نتیجه حمله گروه طالبان بر پوستهٔ پولیس در نزدیکی بند سلما ۱۱ پولیس و چهار طالب کشته و یک پولیس دیگر زخمی شده است، این حمله برای چه و ازطرف کی صورت گرفت!

درحالیکه طالبان اعلان کردند که بالای تاسیسات مهم اقتصادی وعام المنفعه حمله نمی کنند.

عطامحمد نور ازسابقهٔ و رابطه خوب با ایران برخورداراست چنانچه یک جاده را درشهرمزار شریف جهت خوش خدمتی بنام شهدای قونسلگری ایران درمزارشریف تغییرنام داد.

خوانده گان محترم حال توجه کنند که جنبش روشنائي، جنبش رستاخیز، و دویدن عطامحمد نور تا ترکیه و ائتلاف ترکیه از کجا آب میخورد، چطورشکل گرفت و چرا خواهان استعفای داکتر اشرف غنی، مشاورامنیت ملی و وزیرداخله میباشند؟ ساده فکرنکنید لطفاً دقت کنید!

ائتلافها و جنبش های بوجودآمده خواهان آن اند؛ تمام افراد را که این ائتلافها برای رئیس جمهور معرفی میکند درحقیقت باید بدون سؤال و جواب بدون کم و کاست و بدون چون و چرا درپست های لازم و پپشنهاد شده تعین و مقرر گردند و ۵۰٪ سهم دردولت دراختیارجمعیت اسلامی وعطامحمد نور گذاشته شود تا آن جنرال های بیسواد و ماشینی وآن کادرهای با اسناد جعلی تحصیلی که طور فوق العاده رتب بالا ودپلوم ها را اخذکرده اند درکرسی های مهم دولتی مقررشوند، تا زمینه برای قاچاق معادن، رونق اقتصاد وارداتی، تعویق کاربند های برق و مهارآبها جهت خشنودی باداران ایرانی و پاکستانی شان درساحات مختلف زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مهیا گردد.

مضحکه ای ائتلاف ترکیه:

باوجود که درمورد ائتلاف ترکیه درفوق هم تماس گرفته شد لازم است که به نقاط جالب دیگر این ائتلاف اشاره نمایم، قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۴ عطامحمد نور درمورد جنرال دوستم چنین گفت:

  • ۱-«مردم بلخ همین چندی قبل ظلم وستم جنرال دوستم را گذشتاند و تجربه کافی دارند هرگزبعد ازاین حاضرنیستند دُزدِ نامی چپاولگرو فاسد را ... قبول کنند جنرال دوستم این آرمان را بگور ببرد... طالبان بهتراست، ازجنایات دوستم» لینک این ویدیودرذیل موجود است خودتماشاکنید.
  • ۲- نوماه قبل مراسم عروسی « آی‌جمال دوستم» در جوزجان برپا شد، عطا محمد نور و محمد محقق از یک قدمی‌ او در شهر مزارشریف، نه تنها زحمت رفتن به ولایت همسایه، جوزجان را نکشیدند بلکه حتی لازم ندیدند به این رقیب دیرینه سیاسی خود پیام تبریکی بدهند. اما چه شد که ۹ ماه بعد همه چیز فراموش شد، وبه نامزادی باتور دوستم پسرجنرال، پای این سیاستمداران را به انقره کشانید!
  • ۳- مخالفت ها زمانی بین دوستم و عطامحمدنور به اوج خود رسید که عطامحمد نورعکس دوستم را درشهر مزارشریف ازجایگایش پائین آورد.
  • ۴- بعدازاحرازمعاونیت اول ریاست جمهوری، جنرال دوستم درولایات شمال رهبری جنگ علیه طالبان را بعهده گرفت، چندین بار ازطرف عطامحمد نور مورد سرزنش و اتهام قرار گرفت که طرفداران عطا محمدنور را قصداً سرکوب میکند.

اکنون باید فکرکرد که چه چیز باعث شد تا عطا محمد نور باوجود این همه اتهامات و توهین ها نزد جنرال دوستم میرود و با وی تشکیل ائتلاف میدهد!

وجنرال دوستم باکدام روی و حیثیت ودل خوشی که از عطامحمد نور ومحقق دارد این پشنهاد را می پذیرد، دراین جای شک نیست که دوستم در پذیریش این ائتلاف مقاصد ذیل را دنبال میکند.

  • ۱-آوردن فشاربیشتربالای داکتراشرف غنی جهت اعادهٔ موقف ازدست رفته.
  • ۲-اعاده حیثیت که ازطرف عطامحمد نور با خطاب کردن دوستم منحیث « دزد، چپاولگر وفاسد » خدشه دارشده بود؛ پس میتوان گفت که این ائتلاف سیلی محکمی است ازطرف جنرال دوستم بروی عطا محمد نور.
  • ۳- عدم شهرت بین‌المللی سران این ائتلاف، یک گزارش سازمان ملل متحد این سه سیاستمدار را به حیف و میل درآمد از بندر حیرتان متهم می‌کند، ازاین سبب میخواهند درچنین شرایط بهرانی جامعهٔ جهانی را تحت فشارقراردهند، خود نمائي و قدرت نمائی کنند.
  • ۴- فشار خارجی بعضی از کشور ها به شمول همسایه ها که از موجودیت داکتراشرف غنی در قدرت، منافع خود را درخطرمی دانند.

حال سؤال این است که اگر دوستم دزد وچپاولگر وفاسد است پس چراعطامحمد نورباوی ائتلاف کرد؟

باوجود اینکه رهبران این ائتلاف چندان شهرت بین المللی ندارد، سازمانهای استخباراتی کشور های همسایه و غربی این سیاست مدارانِ موقف طلب وخودپرست را وقتاً فوقتاً جهت تحقق منافع خود استعمال کرده اند، چنانچه درسال ۲۰۰۱زمانیکه امریکا به افغانستان تجاوزکرد برعلاوه دوستم عطا نور ومحقق وسایرین نیز ازمتحدان نزدیک آن بودند، اکنون هم دوراز امکان نیست که همین دست های نامرئي خارجی ها درعقب این همه جنبش رستاخیز، جنبش روشنائی و ائتلاف ترکیه قرار داشته باشدچون خارجی ها درافغانستان منافع خود را دمبال میکنند.

خرابی اوضاع امنیتی کشور:

صرف نظرازمسایل تروریزم واین وآن، یکی از مشکل اساسی درکشورماسطح پائین سواد واحساس ملی است که ملت نمیتواند خوب و بدخود را از دریچهٔ منافع ملی بنگرد و درست تشخیص دهد، وعمل کند.

رسانه های تصویری وروزنامه های زیادی درکشور فعالیت دارند بدبختانه که این همه رسانه هاو ژورنالستان زرهٔ هم دربلندبردن سطح آگاهی مردم مسؤلانه عمل نکرده و به شکل از اشکال بیشتر درگیر شوینیزم قومی، مذهبی ولسانی اند تا منافع ملی، بیشتر شخصیت پرستی میکنند تا ملت پرستی، بسیاریها منافع خود را دروجود افراد واشخاص جستجومیکنند که آنها سابقه روشن ملی، معنوی و مدیریتی عاری ازفساد را ندارند این عمل خود باعث شده تا صلح و امنیت در کشور روبه خرابی برود.

بعضی گروه ها و ائتلاف ها داکترغنی را به تمرکز گرائی یا سنترالیسم فردی متهم میکنند، بیاید یک نظر کوتاه به دستگاه دولت می اندازیم، محمد قربان حقجو بحیث رئیس [آیسا] مقرر شد، اولین کار که کرد بیش از ۱۵۰ نفرمامورمسلکی وسابقه دار پشتون توار را برکنار کرد و برای خود ماهانه ۸۰۰۰هزار دالر معاش تعین کرد. وزیر معارف آقای «اسدالله حنیف بلخی» عضو حزب جمعیت مربوط عطامحمد نور بعد از احرازکرسی وزارت نصاب درسی لسان پشتو را حذف وتمام مامورین پشتون تواررا به بهانه ی پوشیدن لباس محلی از داخل شدن به وزارت منع کرد. نادر نادری که از طرف شخص رئیس جمهور به حیث رئیس کمیسیون اصلاحات اداری مقررگردید دراولین اقدام به گزارش خبرگزاری [آوا] کمیسیون اصلاحات اداری از صدها تن برای شمولیت در اداره تذکره الکترونیکی امتحان اخذ کرد سؤالات امتحان به زبان فارسی دری بود و پشتون ها نتوانستند دراین امتحان سهیم شوند که این عمل مورد خشم یک عده وکلا و سناتوران قرارگرفت، پس درچنین شرایط رئیس جمهوروقتی نتواند این مهره را بخاطر بلند شدن سروصداها وحمایت ها از طرف این ائتلاف ها مجازات کند، بهتراست که رشته امور را خود در اختیار داشته باشد، درحالیکه هم در امورامنیتی وهم دراموراقتصادی شورای امنیت، شورای اقتصاد، کمیسیون تداراکات که داکترعبدالله عبدالله نیر عضو هریک آن است وجود دارد یعنی تصمیم گیرنده صرف داکترغنی نیست، واین اتهامات بهانه جویی بیش نیست، ازطرف هم وقتی وزیر نتواند بودیجه خود را مصرف کند وصلاحیت ودرایت این مصرف رانداشته باشد درحالیکه وزیردرمصرف بودیجه دستباز دارد گناه رئیس جمهوردراین چیست اگر وی را برکنارکند؟ که نمیتواند!

وقتی وزیرویا یک والی نمیتواند ابتکارعمل داشته باشد و شرایط را برای کارو تطبیق پلان کاری آماده کند گناه رئیس جمهور دراین چیست که آن والی را برطرف کند؟ که نمیتواند، مثل عطانور درمزار.

پس بی مورد نیست که چنین اشخاص بی درایت باید بارملامت را بالای شانه های رئیس جمهور بیاندازند؛ سروصدا های عدم داشتن صلاحیت بلند کنند، اگرگفتهٔ آنها درست باشد که واقعاً صلاحیت وظیفوی ندارند و رئیس جمهور همه کارها را دردست خود گرفته واین آقایان منحیث یک مُلی روی کرسی ها تکیه زده اند، بهتراست که استعفاء دهند!

پس چرا آقای عطانوراین ۱۴سال میشود بالای کرسی ولایت بلخ [لم] داده هیچ رهاکردنی نیست! چرا استعفاء نمیدهد؟

همینطور صلاح الدین ربانی و غیره، معلوم است که اینها افراد اند که صرف زر اندوزی کرده میتواند، استعداد ودرایت کاری ندارند وبه حساب پنجاه پنجاه آمده اند، زین رو بارملامت را به این نام و آن نام به گردن داکترغنی انداختن صرف تلاشی است جهت پنهان کردن استعداد ضعیفِ وظیفوی، تلاشی است برای امتیازگیری بیشتر، بقادرکرسی و انتخابات آینده.

به هرصورت هیچ ائتلاف و جنبش نمیتواند بدون حمایت کشورهای کمک کننده درافغانستان بقا داشته باشد این ائتلاف هم با دلایل که درفوق ذکرشد یک ائتلاف مستحکم و پایدار نخواهد بود مردم هم باید بدانند که این رهبران پوشالی پی منافع ملت نه بلکه پی منافع شخصی خودشان اند.

اگر همه ملت، رسانه ها، وجامعهٔ مدنی طورمتحد ویکپارچه از رئیس جمهوری حمایت کنند تا رئیس جمهور با دست باز درمورد عزل ونصب کادرهای امنیتی و اقتصادی عمل کند آنگه هم امنیت درکشور تأمین خواهد شد وهم سطح زندگی مردم بهبود خواهد یافت وبا کمال اطمینان میتوان گفت که سطح تهدیدات امنیتی درشهرها ۸۰٪ پائین خواهد آمد، درغیرآن مردم باید بدانند بااین ائتلافها و با آن پس منظر شان نمیتوان کار را به چشمهٔ ارج رسانید.

https://www.facebook.com/asadziar/videos/10207507034874238/

                                                                         پایان