به ادامۀ گذشته، قسمت بیست و هفتم، مؤرخ: اول اکتوبر 2017

فقیرمحمد ودان

مروری بـر یادداشتهای عبدالـوکیل سـابق عضو هیئت اجـرائیه

شورای سراسری حزب وطن و وزیر خارجۀ ج. ا تحت عنوان:

از پـادشـاهی مطلقـه الـی سقوط

جمهوری دموکراتیک افغانستان

قسمت بیست و هفتم

چنانچه در قسمت قبلی خاطرنشان گردید که عبدالوکیل در زمان مسوولیت خویش بحیث وزیرخارجه در رأس هیئتی از کارمندان مسلکی وزارت خارجه در مذاکرات ژینو سهم فعال گرفته و درین زمینه از کمک همه جانبه کارمندان مجرب و مسلکی وزارت خارجه، حمایت رئیس جمهور دوکتور نجیب الله و سایر رهبران حزبی و دولتی نیز برخوردار بود. حمایت و کمک های متذکره علی الرغم کاستی های شخصی و برخوردهای دردسر برانگیز او در جریان مذاکرات ـ که کوردوویز بارها به چنین برخوردهای او طی مذاکرات در کتاب «پشت پردۀ افغانستان» اشاره نموده است ـ باعث گردید تا عبدالوکیل امکان یابد که در پای توافقنامه های ژینو امضأ نماید. این مسئله ظاهراً یگانه افتخار او طی مدت مسوولیت اش بحیث وزیر خارجه محسوب می گردد. اما او در تمام نوشته های خویش نه تنها تلاش نموده تا این افتخار ظاهری را صرف مختص و منحصر به خود وانمود سازد و درین زمینه حتی یکبار نیز از اعضای هیئت همراه خود و سایر کارمندان مسلکی وزارت خارجه و شعبۀ روابط بین الملل ریاست جمهوری نام نبرده؛ بلکه در برخی موارد با صحنه سازی ها، مبهم گویی ها و بازی با مقطع های انتخابی نقل قول های افراد دخیل، چنان وانمود می سازد که در جریان این مذاکرات گویا این او است که یکه و تنها بخاطر دفاع از منافع ملی کشور علیه همه، حتی «رئیس جمهور افغانستان و بیروی سیاسی ح. د. خ. ا» نیز  ـ مثلاً در مورد چگونگی افادۀ «مرز» بین افغانستان و پاکستان ـ جنگیده است.

درین زمینه عبدالوکیل طی یادداشت های خود تحت عنوان «آخرین دور مذاکرات ژینو»؛ مینویسد که:«پاکستان و کوردوویز، همیشه در جریان مذاکرات از آغاز تا انجام برای شاه محمد دوست و اینجانب میگفتند که بعد از حل چارچوب زمانی خروج قوای شوروی، عبارت مربوط به سرحدات را از سند برمیدارد و آن را حل مینماید، ولی آنها علی الرغم وعده های قبلی شان، باز هم در دور قبلی حاضر نبودند، آن جمله را از سند حذف نمایند. آنها هیچگونه تغییر را در عبارت «سرحدات موجود شناخته شدۀ بین المللی» بین افغانستان و پاکستان که هدف آن به رسمیت شناختن خط نامنهاد دیورند بود، درین سند نمی پذیرفتند؛ و فشار را بالای هیئت افغانی به این طریق افزایش میدادند» (عبدالوکیل، همانجا، جلد اول، صفحه 551).

عبدالوکیل در ادامه راجع به «طرح های دیگری که از جانب پاکستانی ها، امریکایی ها، شوروی ها و کوردویز برای هیئت افغانی در همین مورد ارایه شد» و همچنان برخورد جوانب افغانی (رئیس جمهور دوکتور نجیب الله و بیروی سیاسی ح. د. خ. ا و هیئت افغانی مسوول پیشبرد مذاکرات) و شوروی با این طرح ها، مسایلی را درین مبحث کتاب مورد بحث خویش مطرح نموده است. بخاطر وضاحت بیشترِ نوشته های او، بهتر دانسته می شود تا نخست این نوشته ها را بطور مکمل ذکر و بعد مقاطع مشخص از آنان را مورد بحث قرار دهیم. با چنین روشی نوشته های عبدالوکیل را مرور مینمائیم. او در زمینه؛ چنین نوشته است:[«یکی از طرح ها این بود که جانب افغانستان عبارت مربوط به «سرحدات موجود شناخته شدۀ بین المللی» را، در اسناد بپذیرد؛ اما بعد از امضأ، وزیر خارجۀ افغانستان طی یک اعلامیه اعلام نماید که عبارت مذکور به معنی شناخت خط دیورند نیست. این کار در حقیقت عذر بدتر از گناه بود. زیرا صدور اعلامیه بعد از امضای اسناد و راجستر شدن آن در ملل متحد، هیچگونه تغییر در موقف حقوقی احکام سند وارد کرده نمیتوانست. طرح دیگر آن بود که افغانستان بعد از امضای توافقنامه ها، درین مورد ریزرویشن خود را در پاورقی سند بگنجاند. باید متوجه بود که ریزرویشن در موافقتنامه های دوجانبه بی مفهوم است. زیرا در مذاکرات دوجانبه، مذاکرات تا وقتی باید ادامه داده شود که هردو جانب کلاملاً به توافق برسند، در غیر آن موافقتنامه نباید امضأ شود.

بعداً پیشنهاد شد که در سند، بعد از فقرۀ مربوط به «سرحدات موجود شناخته شدۀ بین المللی»، فقرۀ دیگری اضافه و در آن نگاشته شود که عبارت فوق به معنی خط دیورند نیست. چنین فقرۀ اضافی بجز ایجاد یک تناقض واضح در سند چیزی دیگری به بار نمی آورد، تنها از لحاظ حقوقی، آنچه که پاکستان در مورد به رسمیت شناختن سرحدات موجود شناخته شدۀ بین المللی دو کشور میخواست، بدست می آورد.

طرح شناخت«خط سرحدی موجود»، از جانب شواردنادزی نیز حین مذاکرات ژینو پیشنهاد شده بود. موصوف در جریان کنفرانس وزرای خارجۀ کشورهای عضو پیمان وارسا در صوفیه پایتخت بلغاریا، طی مصاحبۀ مؤرخ 31 مارچ 1988  خویش، زمانیکه مذاکرات ژینو بخاطر همین موضوع به بنبست رسیده بود، با یک روزنامۀ بلغاریایی چنین اظهار نظر کرد:«جانب افغانستان موافقت نموده و در زمینه سازش کرده تا خط سرحدی موجود را بین افغانستان و پاکستان بجای کلمات سرحدات موجود شناخته شدۀ بین المللی، بحیث سرحد بین دو کشور قبول نموده است. این یک برخورد سازندۀ جانب افغانی می باشد.» در حالیکه آقای کوزیروف سفیر سیار و مسوول هیئت مذاکره کنندۀ اتحادشوروی در مذاکرات ژینو، هیچگونه صحبتی با هیئت افغانی در مورد انجام نداده بود. از اینکه به فورمول فوق بین نجیب الله و رهبری اتحادشوروی توافق حاصل شده بود یانه، هم اطلاع نداشتم. مسوول هیئت اتحادشوروی در مذاکرات ژینو، بعد از اعتراض خشمگین اینجانب در مورد بیانیۀ شواردنادزی، گفت:«شواردنادزی بصورت دقیق در جریان قرار داده نشده و کسانیکه مصاحبۀ وی را ترتیب داده اند، موضع اصلی افغانستان را نادرست منعکس نموده اند.

در نتیجه، موضعگیری شواردنادزه باعث گردید تا فشار بر هیئت ما در مذاکرات افزایش یابد. چنانجه دیگو کوردویز در کتاب «پشت پردۀ افغانستان» در صفحۀ 355 درین باره مینویسد:«موضع وکیل، شوروی ها را هم ناراحت کرده بود. کوزیروف مشکلات عمدۀ مذاکرات را به مقامات ارشد اطلاع داده بود و سخنگوی وزارت خارجۀ شوروی اظهار داشت که اگر بنبست گفتگوهای ژینو ادامه یابد، خروج نیروهای اتحادشوروی ممکن است به طرق دیگر انجام شود».

متأسفانه در همان موقع حساس در مورد نحوۀ جابجایی جملۀ «سرحدات موجود شناختۀ شدۀ بین المللی» در اسناد، میان اینجانب و رئیس جمهور و بیروی سیاسی اختلاف نظر و سؤتفاهم رخداد. ... در نتیجه، تلگرامی عنوانی رئیس جمهور نجیب الله ارسال و در آن چنین بیان نمودم:«از دو وریانتی که شما با آن موافقه نموده اید از طریق رفقای شوروی اطلاع حاصل کردم. با وریانت اولی یعنی بیرون کشیدن تمام پاراگراف که در آن کلمات مربوط به سرحدات موجود شناخته شدۀ بین المللی آمده است، موافق بوده و آن را قابل قبول میدانم. اما وریانت دومی یعنی قبول عبارت «خط سرحد موجود» بین افغانستان و پاکستان به عوض چهار کلمه [(سرحدات موجود شناخته شدۀ بین المللی)] از لحاظ حقوقی حتی بدتر از آن می باشد. زیرا به معنی شناخت سرحد موجود و نفی تمام مناقشات سرحدی بین دو کشور می باشد که در واقع خواست پاکستان است. ...»

بعد از این تیلگرام بتاریخ سوم اپریل، شواردتادزی وزیر خارجۀ شوروی غرض ملاقات عاجل درین مورد با نجیب الله، عازم کابل گردید. وی بعد از آن طی مصاحبه یی در میدان هوایی کابل گفت:«مذاکرات ژینو به علت توقعات پاکستان و امریکا با مشکلات جدی مواجه شده است.» در همین روز کوردوویز خبر سفر شواردنادزی را به کابل از کوزیروف  رئیس هیئت شوروی در مذاکرات ژینو دریافت و راجع به صحبتی که باوی داشت در صفحۀ 365 کتاب «پشت پردۀ افغانستان»؛ چنین مینویسد:«کوزیروف قادر نبود عبدالوکیل را راضی کند و امیدوار بود که شواردنادزی درین مورد، نجیب الله را وادار به توافق با پاکستان نماید». بعد از آنکه سفر سه اپریل شواردنادزی به کابل هم نتوانسته بود مشکلات موجود بین دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان [دولت جمهوری افغانستان درست است ـ ف. ودان] و اتحادشوروی را در مورد مسئله سرحدات حل نماید، به تعقیب آن به تاریخ شش اپریل، گارباچف، نجیب الله و شواردنادزی به تاشکند رفتند تا به این مسئله بپردازند، روز بعد به تاریخ 7 اپریل در تاشکند اعلام کردند که:«آخرین موانع به نتیجه رسیدن توافق اکنون رفع شده است».

اینجانب که در ژینو مصروف حل موضوع بودم، این موضعگیری را از طریق وسایل اطلاعات جمعی دریافت نمودم. هنوز از چگونگی توافق، از طرف نجیب الله رسماً مطلع نشده بودم. لهذا تا 7 اپریل هنوز هم از امضای موافقتنامه ها با جانب مقابل سرپیچی مینمودم. طوریکه کوردویز در صفحه 367 کتاب پشت پردۀ افغانستان» مینویسد:«وکیل اما، یا اطلاع نیافته بود که رئیس جمهورش موضع جدیدی را در بارۀ مسئله مرزی اتخاذ کرده و یا از اطاعت او خودداری میورزید. کوزیروف درمانده بود. او صبح آمد مرا ببیند تا شکایت کند که همه چیز و همه کس برای امضای توافق آماده است. اما عبدالوکیل هنوز حاضر نیست تغییر عقیده بدهد. او برای بحث بیشتر با عجله به هوتل محل اقامت وکیل رفت و سه ساعت بعد بازگشت تا اطلاع دهد که وضعیت هنوز تغییر نکرده است. او با آرزوی رهایی از شر قضیه گفت که ورنتسوف معاون اول وزیر خارجه اتحادشوروی اوایل عصر به ژینو میرسد».

باید خاطر نشان ساخت هنگامی که کوزیروف به اتاق محل اقامتم در هوتل انترکانتننتل ژینو آمد، همزمان نجیب الله و گرباچوف و شواردنادزی در تاشکند بودند و نجیب الله برایم تیلفون کرد و بعد از احوالپرسی گفت:«رفیق وکیل اینجا با رفیق گرباچوف و شواردنادزی یکجا هستم، امیدوارم هرچه زودتر موافقتنامه ها را که رفقای شوروی در مورد جملۀ «سرحدات» در موافقتنامه ها برایت میگویند آنرا قبول و امضأ کنی». در جواب گفتم:«آنها حق این کار را ندارند که درین مورد برای من امر کنند. لطفاً شما متن موافقت شده را برایم اطلاع بدهید». در حالیکه نهایت عصبانی بود گفت:«من برایت میگویم، چیزی که آنها میگویند همانطور انجام دهید.» گفتم:«خودت هم درین مورد قانوناً صلاحیت ندارید. لطفاً شخص دیگری را برای امضأ موافقتنامه ها روان کنید». بعداً نجیب الله گفت:«من از جانب بیروی سیاسی برایت میگویم.» در جواب گفتم:«بیروی سیاسی هم حق تصمیمگیری را خلاف تصمیم اصولی قبلی خود درین مورد را که من هم در آن وقت حاضر بودم، ندارد». صحبت ما بدون خدا حافظی قطع شد. ...

بعد از این گفتگوی تیلفونی برای کوزیروف به صراحت گفتم:«شما و رهبران شما میان اینجانب و نجیب الله سؤتفاهم بوجود آوردید و از ابتدأ در مذاکرات تان در خفأ با نجیب الله و اینجانب مطالب متناقض بیان میدارید. با امریکایی ها و پاکستانی ها و کوردوویز یک طور موافقه میکنید و برای ما چیزی دیگری میگوئید و سعی مینمائید تا صرف منافع خود را در نظر داشته باشید. ...»](عبدالوکیل، همانجا، جلد اول، صفحات 352 ـ 354).

ورانتسوف معاون اول وزارت خارجه اتحاد شوروی به ژینو می آید. با عبدالوکیل ملاقات مینماید. عبدالوکیل درین زمینه، چنین مینویسد:«بعد از ملاقات دشوار و سخت که با ورانسوف داشتم، به توافقی در مورد نرسیدیم و صحبت ما بدون نتیجه پایان یافت. دوباره به هوتل برگشتم. چند ساعت بعد، تلگرام عاجل از کابل دریافت نمودم. دوباره به نمایندگی سفارت شوروی در ژینو تماس گرفتم و خواستار ملاقات با یوروی ورانسوف گردیدم. برعکس گفتار کوزیروف، شام 7 اپریل نه، بلکه فردا صبح، 8 اپریل در نمایندگی دایمی اتحادشوروی با ورانسوف ملاقات نمودم و به موصوف اطلاع دادم که آخرین متن پیشنهادی در مورد سرحدات، که کوردوویز، اتحادشوروی و پاکستان روی آن بحث و گفتگو داشتند، از جانب نجیب الله و بیروی سیاسی نیز مورد قبول قرار گرفته، به موصوف یادآور شدم در تلگرام عاجلی که از کابل دریافت نمودم، پاکستانی ها قبول کرده اند که عبارت، «سرحدات موجود شناخته شدۀ بین المللی» بحیث سرحد بین دو کشور، از سند برداشته شده و تنها در موافقتنامه ها «سرحدات یکدیگر» گفته می شود، زیرا عبارت سرحدات یکدیگر، نزد طرفین بصورت متفاوت تعبیر میگردد و موجودیت مناقشه سرحدی بین دو کشور را نفی نمی کند؛ بلکه آن را وضاحت بیشتر میدهد و هم معنی به رسمیت شناختن خط دیورند را نمی دهد. ...

به این ترتیب، درامۀ تراژیک مذاکرات ژینو با امضای موافقتنامه ها به روز 14 اپریل سال 1988، در مقر اروپایی سازمان ملل متحد در ژینو به پایان رسید» (عبدالوکیل، همانجا، جلد اول، صفحه 558).

در بحث پیرامون اظهارات فوق الذکر عبدالوکیل نخست از همه باید گفت که: درین شک نیست که رهبری ملکی و نظامی پاکستان با لجاجت و چشم سفیدی همیشگی تلاش می ورزیدند از طریق اسناد معتبر مذاکرات ژینو ـ که تحت نظر و توأم با تائید سازمان ملل و تضمین دو ابر قدرت جهانی به امضأ میرسید ـ سندی بدست بیاروند که به شکلی از اشکال توافق جانب دولت افغانستان را در مورد خط تحمیلی ډیورند بمثابه «سرحد قبول شدۀ بین المللی»، افاده نماید و کوردوویز از موضع نمایندۀ سازمان ملل، نیز موفقیت خویش را در تحمیل چنین فرمولی بر جانب افغانستان، درین میدید که این گویا «سرحد قبول شدۀ بین المللی» را برای اولین بار مورد تائید دولت افغانستان قرار داده است و همچنان طبیعی است که رهبری آتحاد شوروی نیز درین زمینه به اندازۀ خود افغانها حساسیت نداشت. ولی همه میدانیم که ننگ دادن چنین امتیاز را به پاکستان، رهبران تمامی رژیم های دولتی گذشته و حال کشور (حتی رهبران رژیم های مجاهدین و طالبان که دست پروردگان آی. اس. آی پاکستان بودند) نخواسته اند قبول کنند. درین زمینه رهبران ح. د. خ. ا از همان ابتدای تأسیس حزب، حساسیت فوق العاده داشتند. بدین ملحوظ نه تنها عبدالوکیل، بلکه رئیس جمهور، اکثریتِ تام از رهبران و کادرهای ملکی و نظامی حزبی و دولتی جمهوری افغانستان نیز دادن چنین امتیاز را به پاکستان، خیانت بزرگ ملی و تاریخی میدانستند و شدیداً با آن مخالف بودند. بخصوص دوکتور نجیب الله که بعدها با شهادت حماسه آفرین خود ثابت ساخت که مرگ پرافتخار را نسبت به قبول چنین ذلت تاریخی ترجیح میدهد.

اما برعکس این حقایق، در نقل قول های فوق از عبدالوکیل در زمینه، دیده می شود که او خواسته با آمیزه های از حقیقت و دروغ، تضادگویی های آشکار نموده؛ تا خویشتن را یگانه قهرمان مقاومت در برابر فشارهای معرفی نماید که حتی از جانب رئیس جمهور نجیب الله و بیروی سیاسی ح. د. خ. ا نیز در مورد چگونگی افادۀ سرحد میان افغانستان و پاکستان در متن توافقنامه های ژینو، بر وی وارد گردیده است. این آمیزه های از حقیقت و دروغ و تضادگویی های او را در بخش های بعدی همین سلسله مشخص میسازیم.