به ادامۀ گذشته، قسمت بیست و نهم، مؤرخ: 20 اکتوبر 2017

فقیرمحمد ودان

مروری بـر یادداشتهای عبدالـوکیل سـابق عضو هیئت اجـرائیه

شورای سراسری حزب وطن و وزیر خارجۀ ج. ا تحت عنوان:

از پـادشـاهی مطلقـه الـی سقوط

جمهوری دموکراتیک افغانستان

قسمت بیست و نهم

در مورد نتیجۀ سفر شواردنادزی به کابل، خودعبدالوکیل ـ اگرچه بطور سطحی ـ اشاره و در نتیجه اعتراف مینماید که:«... سفر سه اپریل شواردنادزی به کابل هم نتوانسته بود مشکلات موجود بین دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان [دولت جمهوری افغانستان درست است ـ ف. ودان] و اتحادشوروی را در مورد مسئله سرحدات حل نماید». اما کوردو ویز در قبال و با نتیجه گیری از سفر متذکرۀ شواردنادزه؛ می نویسد که «روز سه شنبه 5 آوریل»:«کوزیروف بمن گفت که وضعیت در کابل به همان اندازه نگران کننده است؛ چرا که نجیب الله مانند وکیل از خود سرسختی نشان میدهد» (کوردوویز، پشت پردۀ افغانستان، ترجمۀ اسدالله شفایی، صفحه 365).

حقایق فوق برخلاف ادعای دروغین عبدالوکیل مبنی بر «قبول دو وریانت» از جانب رئیس جمهور، خود مؤید آن اند که تا پنج اپریل 1988، نجیب الله و تمام اعضای بیروی سیاسی ح. د. خ. ا، همچنان عبدالوکیل و تمام اعضای هیئت نمایندگی جمهوری افغانستان در مذاکرات ژینو، در مسئله «سرحد» میان افغانستان و پاکستان، «مانند» همدیگر از خود «سرسختی» نشان میدادند و مواضع یکسان داشتند. مطابق همین موضع یکسان بود که کوردویز مینویسد:«وکیل بمن گفت که او چیزی بجز حذف کامل چهار کلمه [(سرحدات موجود شناخته شدۀ بین المللی)]، که مشکل ایجاد کرده است، را نمی پذیرد»(کوردوویز، پشت پردۀ افغانستان، ترجمۀ اسدالله شفایی، صفحه 365). بعد از این و در نتیجۀ چنین «سرسختی» است که رهبری اتحادشوروی جهت حل معضله از فشار بر رهبری افغانستان دست کشیده، به تحت فشار قرار دادن پاکستان توجه معطوف نمودند. درین زمینه کوردوویز متصل و در ادامه به نقل قول فوق، از زبان رابرت پک نمایندۀ امریکا در حاشیۀ مذاکرات ژینو؛ چنین می نویسد: «... به گفتۀ پک، ورنتسف [معاون اول وزارت خارجۀ شوروی] به کاردار امریکا در مسکو گفته بود که واشنگتن باید پاکستان را در مورد مسئله مرزی تحت فشار قرار دهد. به کوزیروف گفتم، پیشنهادی دیگری به وکیل نخواهم کرد، چون او باردیگر خواهد گفت که موضوع خارج از ماموریت [(که افادۀ خارج از«صلاحیت» را دارد ـ ف. ودان)] من است. در عین حال به او پیشنهاد کردم که دوباره «فورمول سملأ» را بکار گیرد. ستار [وزیر خارجۀ پاکستان و رئیس هیئت آن کشور در مذاکرات ژینو] نیز مایل به پذیرش آن بود. طبق این فرمول، هند و پاکستان متعهد شده بودند به مرزهای یکدیگر احترام بگذارند، بدون اینکه چیز به موضع شناخته شدۀ هیچکدام از طرفین لطمه ای وارد نماید. ...

کوزیروف و ستار بمن اطلاع دادند که ورنتسف در مسکو با سفیر پاکستان تماس گرفته و برای حل مسئله مرزی رسماً دو پیشنهاد کرده است: حذف کل پاراگراف مورد بحث؛ یا جاگزین کردن کلمات مورد مناقشه با آنچه که به مفهوم نقض هیچکدام از مرزهای کشور دیگر نباشد»(کوردوویز، پشت پردۀ افغانستان، ترجمۀ اسدالله شفایی، صفحات 365 و 366).

بخاطر بحث و تفاهم روی طرح جدید بکار بردن فرمول توافقات «سمله» میان هند و پاکستان، جهت حل مسئله مرزی در مذاکرات ژینو و سایر مسایلی که شواردنادزی با دوکتور نجیب الله تفاهم نموده بود، بیروی سیاسی ح. د. خ. ا ضرورت ملاقات میان دوکتور نجیب الله، گرباچوف و شوارد نادزی را احساس و بدین ملحوظ، این ملاقات به تاریخ 6 اپریل 1988 در تاشکند صورت گرفت. کوردویز درین زمینه؛ چنین نوشته است:«... اجلاس غیر مترقبه در آسیای مرکزی شوروی و در 190 مایلی شمال مرز افغانستان ـ شوروی، آشکارا ضروری به نظر میرسید؛ زیرا نجیب الله خواستار آن شده بود که تمام تفاهم های بدست آمده با شواردنادزی، شخصاً مورد تائید رئیس جمهور شوروی قرار گیرد. همچنین رهبری افغانستان ضمن احترام به پیشنهاد شوروی، هنوز در ارتباط با مسئله مرزی مردد بود»(کوردویز، پشت پردۀ افغانستان، ترجمۀ اسدالله شفایی، صفحه های 266 و 267، تکیه از ف. ودان).

نقل قول فوق از کوردوویز، مؤید آن است که شوروی ها طرح خویش مبنی بر « حذف کل پاراگراف مورد بحث؛ یا جاگزین کردن کلمات مورد مناقشه با آنچه که به مفهوم نقض هیچکدام از مرزهای کشور دیگر نباشد» را قبل از اجلاس تاشکند به دوکتور نجیب الله فرستاده و او در زمینه با رهبری جمهوری افغانستان مشوره نموده و در نتیجه این موضع اتخاذ شد که «رهبری افغانستان ضمن احترام به پیشنهاد شوروی، هنوز در ارتباط با مسئله مرزی متردد» است. زیرا عبارت «نقض هیچکدام از مرزهای کشور دیگر نباشد»، رهنمودگونه بود و فرمولبندی مشخص را ارایه نمی کرد. ضرورت رفع این تردد نیز یکی از دلایل اجلاس تاشکند گردید. درین اجلاس بود که با توضیح مسئله در مطابقت با فورمول «سمله» از جانب گرباچوف، تردد مذکور چنین رفع می گردد که عبارت «سرحدات موجود شناخته شدۀ بین المللی» از سند برداشته شده و به عوض آن مفهوم «سرحدات یکدیگر» جاگزین میگردد که این مفهوم مسئله را مشخص ساخته، برداشت هریک از طرفین را از سرحدات میان همدیگر محفوظ نگهمیدارد. با چنین توافقی است که موضعگیری رئیس جمهور نجیب الله و بیروی سیاسی ح. د. خ. ا تغییر میخورد و در نتیجۀ چنین توافقی بود که:[«گورباچوف و نجیب الله در یک بیانیۀ مشترک که روز 5 شنبه 7 آوریل منتشر شد، تأکید کردند که:«آخرین موانع به نتیجه رسیدن توافق اکنون رفع شده است»](کوردوویز، پشت پردۀ افغانستان، ترجمۀ اسدالله شفایی، صفحه 367).

عبدالوکیل نیز در مورد ماهیت توافق مبنی بر فورمولبندی «سمله»؛ با تائید نوشته میکند که:[«پاکستانی ها قبول کرده اند که عبارت «سرحدات موجود شناخته شدۀ بین المللی» بحیث سرحد بین دو کشور، از سند برداشته شده و تنها در موافقتنامه ها «سرحدات یکدیگر» گفته میشود، زیرا عبارت سرحدادت یکدیگر، نزد طرفین بصورت متفاوت تعبیر میگردد و موجودیت مناقشۀ سرحدی بین دو کشور را نفی نمی کند؛ بلکه آن را وضاحت بیشتر میدهد و هم معنی به رسمیت شناختن خط دیورند را نمی دهد. زیرا افغانها سرحدات خود را قبل از معاهدۀ تحمیلی و استعماری خط دیورند، آنطرف تا اتک با هند برتانوی میدانند و پاکستانی ها این میراثخوار استعمار انگلیس، خط سرحدی تحمیلی دیورند را میدانند» (عبدالوکیل، همانجا، جلد اول، صفحه 558).

باوجود دیدگاه فوق، عبدالوکیل بعد از آنکه در اخیر صفحه 553 جلد اول کتاب خود این مقطع بیانیۀ مشترک دوکتور نجب الله و گرباچف  را ذکر مینمایدکه «آخرین موانع به نتیجه رسیدن اکنون رفع شده است»، پیوست به آن در آغاز صفحۀ بعدی؛ چنین مینویسد:«اینجانب که در ژینو مصروف حل موضوع بودم، این موضعگیری را از طریق وسایل اطلاعات جمعی دریافت نمودم. هنوز از چگونگی توافق، از طرف نجیب الله رسماً مطلع نشده بودم. لهذا تا هفت اپریل هنوز هم از امضای موافقتنامه با جانب مقابل، سرپیچی مینمودم طوریکه کودوویز در صفحه 367 کتاب «پشت پردۀ افغانستان» مینویسد:«وکیل اما یا اطلاع نیافته بود که رئیس جمهورش موضع جدیدی را در بارۀ مسئله مرزی اتخاذ کرده و یا از اطاعت او خودداری میورزید». دیدیم که وکیل در رابطه به این نقل قول کوردویز برخلاف واقعیت، بر آن قسمت اش استناد مینماید که «اطلاع نیافته بود که رئیس جمهورش موضع جدیدی را در بارۀ مسئله مرزی اتخاذ کرده» است. اما واقعیت چه بود؟:

عبدالوکیل با اشاره به اینکه صبح روز 7 اپریل کوزیروف جهت صحبت روی این مسئله نزد او آمده بود؛ چنین مینویسد:[«باید خاطر نشان ساخت هنگامی که کوزیروف به اتاق محل اقامتم در هوتل انترکانتننتل ژینو آمد، همزمان نجیب الله و گرباچوف و شواردنادزی در تاشکند بودند و نجیب الله برایم تیلفون کرد و بعد از احوالپرسی گفت:«رفیق وکیل اینجا با رفیق گرباچوف و شواردنادزی یکجا هستم، امیدوارم هرچه زودتر موافقتنامه ها را که رفقای شوروی در مورد جملۀ «سرحدات» در موافقتنامه ها برایت میگویند آنرا قبول و امضأ کنی». در جواب گفتم:«آنها حق این کار را ندارند که درین مورد برای من امر کنند. لطفاً شما متن موافقت شده را برایم اطلاع بدهید». در حالیکه نهایت عصبانی بود گفت:«من برایت میگویم، چیزی که آنها میگویند همانطور انجام دهید.» گفتم:«خودت هم درین مورد قانوناً صلاحیت ندارید. لطفاً شخص دیگری را برای امضأ موافقتنامه ها روان کنید». بعداً نجیب الله گفت:«من از جانب بیروی سیاسی برایت میگویم.» در جواب گفتم:«بیروی سیاسی هم حق تصمیمگیری را خلاف تصمیم اصولی قبلی خود درین مورد را که من هم در آن وقت حاضر بودم، ندارد». صحبت ما بدون خدا حافظی قطع شد»].

اگر به این گفتۀ وکیل توجه نمائیم که او از توافق فوق الذکر رئیس جمهور نجیب الله با گرباچوف تا هفت اپریل اطلاع رسمی نداشت و به مخالفت خود ادامه داده است، کاریست معقول و توأم با تبارز تعهد. اما تبارز مخالفت ضمن صحبت تلفونی دوکتور نجیب الله رئیس جمهور و ابلاغ موضع جدیدی که رئیس جمهور تائید بیروی سیاسی را نیز در زمینه به او اطمینان میدهد، دیگر بی اطلاع بودن او نمیتواند توجیه گردد. اگر به لاف و گزاف او مبنی بر اینکه او حین حضور گرباچوف و شواردنادزی در تاشکند، به دوکتور نجیب الله گویا گفته است «آنها حق این کار را ندارند که درین مورد برای من امر کنند»،ارزش نداده و به آن توجه ننمائیم، واقعیت این بود که عبدالوکیل تغییر موضع رئیس جمهور و بیروی سیاسی حزب را نمی پذیرفت، «از اطاعت او خودداری میورزید» و بر موضع قبلی مشترک که همان برداشتن عبارت «سرحدات موجود شناخته شدۀ بین المللی» بود، بمثابه یگانه طرح قابل قبول خویش بافشاری داشت. به همین علت و بخاطر توجیه خود، متن صحبت تیلفونی فوق الذکر خود با دوکتور نجیب الله را برخلاف واقعیت با بکاربرد این جمله که «امیدوارم هرچه زودتر موافقتنامه ها را که رفقای شوروی در مورد جملۀ «سرحدات» در موافقتنامه ها برایت میگویند آنرا قبول و امضأ کنی»، بطور گنگ، نا مفهوم و با نوع افادۀ بیان نموده که برای خوانندۀ افغانِ کتاب او می باید تحریک کننده و در عین حال فضای ذهنی منفی علیه نجیب الله و مثبت به نفع خود ایجاد نماید. درین گفتگوی تیلفونی اگر نجیب الله از تغییر موضع و توافق خود و بیروی سیاسی حزب به وکیل اطلاع داده در مورد محتوی و مضمون این توافق نیز به وی معلومات داده است و اگر عبدالوکیل مدعی گردد که بخاطر حفظ سریت مسئله، داکتر نجیب الله توضیح آن را از طریق تیلفون الی قبول رسمی طرح متذکره از طرف تمام جوانب لازم ندید، درین صورت نه اینکه او مخالفت مینمود؛ بلکه بطور معقول و بدون پرخاشگری صرف میخواست که متن طرح متذکره را تلگرامی بمن اطلاع بدهید (چنانچه در صحبت تلفوفی خود با نجیب الله چنین اشاره ای نموده و قرار اعتراف خودش، متن رسمی تلگرام مربوطه هم به تعقیب صحبت تلیفونی متذکره و به همین روز هفتم اپریل برایش رسیده بود). برخی از اعضای هیئت افغانی همراه با عبدالوکیل در مذاکرات ژینو، در عقب این لجاجت او وجود مسئله یی را مطرح مینمایند که هنوز قابل تدقیق است.

بنابر مخالفت عبدالوکیل و عدم اطاعت او از رئیس جمهور و بیروی سیاسی حزب بود که ورانتسوف معاون اول وزارت خارجه شوروی به ژینو رفت و رهبری حزبی و دولتی جمهوری افغانستان تصمیم گرفتند که در صورت ادامۀ لجاجت عبدالوکیل، سلطانعلی کشتمند صدراعظم جمهوری افغانستان، به ژینو رفته و توافقنامه ها را به نمایندگی از جمهوری افغانستان امضأ مینماید. بعد از صحبت ورتسوف با عبدالوکیل است که او تغییر موضع داده، با توصیف از فورمول جدید (چنانچه دیدگاه او را در فوق متذکر شدیم) و قبول آن، حاضر می شود موافقتنامه ها را امضأ نماید. خود او در زمینه چنین مینویسد:«برعکس گفتار کوزیروف، شام 7 اپریل نه؛ بلکه فردا صبح 8 اپریل در نمایندگی دایمی اتحادشوروی با ورانسوف ملاقات نمودم و به موصوف اطلاع دادم که آخرین متن پیشنهادی در مورد سرحدات، که کوردوویز، اتحادشوروی و پاکستان روی آن بحث و گفتگو داشتند، از جانب نجیب الله و بیروی سیاسی نیز مورد قبول قرار گرفته» است (رک:عبدالوکیل، همانجا، جلد اول، صفحه 558). بدین طریق عبدالوکیل حاضر میگردد موافقتنامه های ژینو را طی محفلی امضأ نماید که به روز 14 اپریل 1988 با شرکت تمام طرفهای مذاکرات و تضمین کنندگان آن تحت ریاست کوردوویز در ژینو دایر گردید.  

در متن بند سوم، مادۀ دوم، سند اول امضا شدۀ توافقات ژینو(موافقت نامۀ دو جانبه بین جمهوری افغانستان و جمهوری اسلامی پاکستان در مورد اصول مناسبات متقابل بخصوص در بارۀ عدم مداخله و عدم دخالت)، هریک از «طرفین عالیین متعاقدین»، «مکلف» ساخته شده اند که:«از تهدید یا استعمال قوه به هر شکلی که باشد خود داری ورزد تا از سرحدات یکدیگر تخطی نکنند، نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی طرف عالی متعاقد دیگر را برهم نزنند، سیستم سیاسی طرف عالی متعاقد دیگر را یا حکومت آن را تغییر ندهند یا باعث تشنج بین طرفین عالیین متعاقدین نگردند».

اگرچه عبدالوکیل برخلاف واقعیت، دریافت «تلگرام عاجل از کابل» را باعث تن دردادن خویش جهت امضای توافقات ژینو وانمود ساخته است؛ ولی کوردوویز درین زمینه؛ چنین مینویسد:«صبح روز جمعه 8 اپریل کوزیروف مرا به خانه اش دعوت کرد تا بگوید که وکیل آماده است. به او گفتم که دفترم ترتیب دیدار رسمی در ساختمان سازمان ملل را ظرف یک ساعت خواهد داد. وکیل هنگام ورود به سالن «فرانسیس» خسته و پریشان بود. او پس از بررسی توأم با ناراحتیِ طرح پیشنهادی من، گفت: حکومت افغانستان تصمیم گرفته است آن را بپذیرد؛ چون توافقی که قرار است به کشورش صلح بیاورد، باید به نتیجه برسد. به آسانی دریافتم که او تصمیم گرفته است تدوین طرح را بمن نسبت بدهد تا فرمانبرداری خود نسبت به اتحادشوروی را ظاهر نسازد و پوشش آبرومندانه روی چیزی بکشد که به وضوح آن را یک وضعیت عمیقاً تحقیرآمیز تلقی میکرد»(کوردوویز، پشت پردۀ افغانستان، ترجمۀ اسدالله شفایی، صفحات 367 و 368). درین نقل قول به صراحت میخوانیم که حتی کوردوویز نیز نه تنها به حقیقت «فرمانبرداری» عبدالوکیل «نسبت به اتحادشوروی» وقوف داشت؛ بلکه به این نیز پی برده بود که این «وضعیت عمیقاً تحقیر آمیز»، باعث میگردید تا عبدالوکیل با درک از آن به دروغِ «نسبت» دادن «تدوین طرح» به کوردویز توصل جسته و به این طریق خواسته  که روی حقیقت «فرمانبرداری» خود، «پوشش آبرومندانه» بکشد. بارها و بطور مکرر دیده می شود که عبدالوکیل در متن کتاب دو جلدی مورد بحث خویش بخاطر تلطیف عقده های روانی ناشی از فرمانبرداری عمیقاً تحقیر آمیز خود از مقامات شوروی، به دروغ هایی توصل جسته که گویا مرد مخالفت با فرمانهای رهبران اتحادشوروی نیز بوده است.

جالب اینست که عبدالوکیل، با فراموش نمودن لجاجت نامعقول و خطرناک توضیح شدۀ خود در مخالفت با حل معقول فوق الذکر مسئله «سرحد»، که مذاکرات را بسوی شکست سوق میداد و مسوولیت بزرگ این شکست رانیز باید جانب جمهوری افغانستان متقبل می گردید و با نادیده گرفتن رسوایی های شخصی خویش در قبال این لجاجت ـ که کودوویز در گفته های فوق خویش به آن اشاره نموده است ـ و در نهایت با بی توجهی به نقش رئیس جمهور نجیب الله و بیروی سیاسی حزب و مواضع استوار و سرانجام توافق معقول و با انعطاف آنان بخاطر دست یابی به چنین موفقیتی؛ توأم با چشم سفیدی چنین مینویسد:«... هیئت پاکستانی در مذاکرات بنابر مقاومت سرسختانۀ هیئت افغانی [در حالیکه در مجموع متن کتاب خود از سایر اعضای هیئت یکبار هم نام نبرده است ـ ف. ودان] نتوانست جملۀ «سرحدات موجود شناخته شدۀ  بین المللی» را بحیث سرحد بین افغانستان و پاکستان که قبلاً در اسناد موافقنامه های ژینو گنجانیده شده بودند، بالای هیئت جمهوری دموکراتیک افغانستان [عبدالوکیل حد اقل نمی داند که نام رسمی دولتی که وی از او بحیث وزیر خارجه در مذاکرات ژینو نمایندگی مینمود بر اساس متن قانون اساسی مصوب لویه جرگۀ مؤرخ 8 و 9 قوس 1366،«جمهوری افغانستان» بود، نه «جمهوری دموکراتیک افغانستان» که پیوسته از آن چنین نام میبرد ـ ف. ودان] بقبولانند. لهذا، آنها مجبور گردیدند در زمینه عقب نشینی نمایند و از خود روحیۀ سازش نشان بدهند. در غیر آن، ناکامی و شکست قطعی مذاکرات که طی هفت سال با میانجیگری نمایندۀ خاص سرمنشی ملل متحد آقای کوردوویز بین افغانستان و پاکستان پیش برده شده بود، بخاطر موضعگیری غیر سازندۀ پاکستان، متوجه آنها میگردید»(عبدالوکیل، همانجا، جلد اول، صفحه 588).

بدین طریق توافقات ژینو امضأ گردید که مطابق آن قوای نظامی اتحادشوروی طی 9 ماه بعدی می باید خاک افغانستان را ترک نمایند، که خلای ناشی از آن باعث تحرکات جدید کشورهای دخیل، منجمله اتحادشوروی بخاطر تامین حد اکثر منافع شان گردید. در قسمت های بعدی همین سلسله روی همین تحرکات و نقش عوامل افغانی این کشورها تمرکز خواهیم نمود.

 ادامه دارد