پوهنیار بشیر مومن

جامعه شناسی خیانت

خیانت به عنوان یک پدیده همه گیر در کشورهای مختلف  به اشکال ودرجات مختلف وجود دارد، از مناسبات عشقی وروابطه شخصی گرفته تا خیانت به  سازمان های سیاسی  ودولت وملت میگردد.  و به کسی که عمل خیانت را انجام میدهد ، خائن اطلاق می‌گردد،  یعنی  کسی که اصول را آگاهانه نقض می‌کند و تعهدهای اساسی را زیرپا می‌گذارد.

از دید جامعه شناسی تاریخی، زمانی که ساده‌ترین تشکیلات اجتماعی، مانند قبیله به وجود آمد، به طور طبیعی این فرض وجود داشت که گروهی عهده دار اداره زندگی جمعی شوند و بر اساس قدرتی که کسب می‌کنند، آمر وبادار دیگران باشند و کسانی را که در جهت تزلزل قدرت آنان برمی آیند، مجازات نمایند. پس از دوران ابتدایی، به تدریج بر اثر تکامل بنیادهای اجتماعی، دولت و قدرت حاکمه شکل گرفت. دولت‌ها برای رعایای خویش حقوقی را وضع کردند و مردم موظف به رعایت وفاداری و اظهار صداقت و امانت در مقابل کشور و هیئت حاکمه بودند و در صورتی که این حقوق، مورد تعرض قرار می‌گرفت، عمل مرتکبین، خطا و مستوجب جزا بود. در ادوار آغازین زندگی بشر، شیوه برخورد با جاسوسان وخائنان به خوبی معلوم نیست، ولی به طور کلی می‌توان گفت: با ظهور دولت، اصول و نظامات و مقررات اجتماعی به وجود آمد و دولت که حافظ نظم عمومی و سیاسی به شمار می‌آمد، زمانی قادر به ادامه حیات وحفظ کشور بود که بتواند در مقابل جرایمی که برضدش انجام می‌شود، عکس العمل مناسب نشان دهد. معلوم است که دولت با هرمبنای فکری، جهت برقراری نظم، ضرورت دارد و هرج و مرج به ضرورت عقل و فطرت مطرود است و در سایه اقتدار دولت و برقراری نظم، تمدن شکل می‌گیرد و آسایش و امنیت رخ می‌نماید. در حقیقت، تمدن همان نظم اجتماعی است که خلاقیت و ابداع در سایه آن امکان پذیر است و در مقابل، ناامنی و هرج و مرج، موجب نابودی تمام مظاهر زندگی انسانی است که جامعه را به سوی نابودی سوق می‌دهد.

دراین میان درنظر باید داشت که اصطلاحات چون  خیانت برای بیشتر ما نامردی، بی وفایی و از عقب خنجر زدن را افاده میکند ،بطور مثال خان عبد الغفار خان  که به لقاب  گاندی سرحد وفخر افغان شهرت دارد ،مخالف سرسخت تقاضای جمع مسلمانان  هند برای جداسازی هند بود وهمیشه جانب حزب کانگرس و گاندی را میگرفت . اما وقتیکه مسله طرح تقسیم بندی  هند وپاکستان بوجود آمد ، گاندی بدون حق تعین سرنوشت پشتونها و بدون مشورت با رهبران گروه خدایی خدمتگاران و«گاندی سرحد» آن  تصمیم اش را  اعلام کرد، غفارخان  بسیار ناراحت  گردید  و گفت: "شما ما را جلوی گرگ پرتاب کردید"!! بدین معنی که عهد شکنی نمودید واز عقب خنجر زدید !ودر نتیجه همین عمل گاندی ،غفارخان 22 سال را در زندان های پنجابی ها بسربرد!

طبعیتا انسانها  گروه‌هایی را تشکیل می‌دهند، لذا مجبوراست از آن گروه حمایت شود که بخشی از این نیاز با وفاداری به گروه تأمین می‌شود. خیانت به مثابه  مفهومی‌ قانونی طی قرون  گذشته این مفهوم به تدریج مورد توجه قرار گرفته است و می‌توان آن را به خیانت به حاکمیت توسط فردی که باید به آن وفادار باشد تعبیر نمود. این خیانت می‌تواند از طریق بی وفایی یا تلاش به ایراد صدمه به حاکم خانواده وی صورت بگیرد. در معنای وسیع‌تر می‌توان آن راخیانت به تمام افرادی که آن نظام را رهبری میکنند، دانست . بزرگ‌ترین خیانت‌ها، خیانت به اجتماع است نه فرد، شما اگر به مال کسی که نزد شما است یا ناموس او خیانت کنید، به طور مستقیم به یک فرد و به طور غیر مستقیم به یک جامعه خیانت کرده‌اید. خیانت و جاسوسی، خیانت به اجتماع است، خیانت به کشور عبارت است از سوء قصد بر ضد امنیت کشور به وسیلهٔ ایجاد ارتباط با کشور دیگری که دارای سلطه و استقلال است.  از نظر  جامعه شناسی حقوقی اگر ما این جرم را شامل مصادیقی مانند خیانت به حاکم یا نمایندگان وی بدانیم ماهیتاٌ عمل خیانت آمیز خطای  ‌سیاسی پنداشته  خواهد شد و بر عکس اگر عمل خیانت‌آمیز را فقط متوجه استقلال و تمامیت ارضی کشور باشد باید آن را خطای ‌عمومی یا خیانت ملی  ‌تلقی کرد.

    باید توجه داشت که مبنای خطا بودن این عمل در حقیقت پیمان‌شکنی، بی‌وفایی، و زیر پا گذاشتن حقی است که یک کشور و دولت به عهده شهروندان خود دارد. به عبارت دیگر خیانت عبارت است از سوء استفاده از اعتماد شخص یا یک گروه و انجام عملی که آن ها را از لحاظ مادی یا معنوی متضرر سازد. اما کسی که تحت فشار وشکنجه اعتراف وعهد شکنی میکند خاین نیست زیرا او برخلاف خواستش به زور وادار به عهد شکنی گردیده است.  با وصف این ، قرار ها و عهد نامه ها در گذر زمان و مکان و فرهنگ‌ها و ایدیا لوژی‌ها پیوسته  متفاوت بوده و میباشد، روی این دلیل  نمیتوان  تعریف دقیق  خیانت  را ارایه نمود. در ادبیات سیاسی ما اصطلاح خاین، هم بالاترین اتهام است و هم شدیدترین دشنام، و بسادگی از طرف سازمانهای  سیاسی، برعلیه رقیبان، مخالفان و منتقدان و به قصد حذف و نابود کردن آن‌ها، به کار می‌رود. جامعه شناسان  در نهایت به این باورند که  خیانت فعل عمدی یک فرد یا گروهی است که منافع یک قدرت بیگانه راتأمین، و امنیّت کشورو دولت را به مخاطره اندازد و مهم‌ترین مصادیق آن همکاری با دولت خارجی است. حقوقدان کوریایی چونگ مونگ( Moon, Chung) در اثر خویش (امنیت جهان  سوم) مینویسد که : « جاسوسی عبارت است از جمع آوری و تملک اطلاعات و تعلیمات اسناد قابل استفاده یک کشور خارجی بر ضد امنیت کشور خارجی دیگر است». از نظر تاریخی مفهوم جاسوسی شاید به نظر برسد محصول قرن 21 است اما همواره در تاریخ وجود داشته و قدامت آن را می‌توان با پیدایش تمدن‌ها یکی دانست. اما درینجا منظور از خیانت به وطن   ویا خیانت ملی مطرح است . جاسوسی را می‌توان به عمل استفاده از جاسوسان برای به دست آوردن اطلاعات درباره نقشه‌ها، فعالیت‌ها یا منابع رقیب یا دشمن تعبیر کرد.

جامعه شناسان جاسوسی را در سطح کلان وسیاسی آن به چهار دسته تقسین نمودند :

1-جاسوسی سیاسی      2 -  جاسوسی   اقتصادی     3-    جاسوسی نظامی  4-       جاسوسی علمی

با وصف آن جاسوسی با توجه به ماهیت مسایل رابطه نزدیک با هوش و ذکاوت دارد و هر کس توانایی جاسوسی را ندارد. بنابراین، درین کارازاشخاص بسیار ماهر و بااستعداد استفاده می‌شود. با این حال می‌توان گفت جاسوسی بر حسب طبیعت مخفیانه، خشونت آمیز و خطرناکش از هوش و ذکاوت متمایز می‌شود. در کنار این همه  تیپ‌های شخصیتی که نگاه منفی به زندگی دارند در قیاس با دیگران بیشتر به این رفتار دچار می شوند.

  پاسداری از سرحدات  هر کشوری وظیفه اساسی  دولت  حاکم بر آن سرزمین  است و این هدف مورد توجه تمامی ‌رژیم‌های سیاسی حاکم بر کشور، صرف‌نظر از نوع و ماهیت آن‌ها است اعم از این که با دیگر اهداف و برنامه‌های رژیم سیاسی حاکم قبلی موافق باشند یا کاملاً مخالف. چون آن چه که مورد حمایت است سرزمینی است که رژیم سیاسی می‌خواهد حاکمیت خود را در آن‌جا اعمال کند. بر اساس   ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد  خیانت به وطن ویا خیانت ملی(High Treason )، بر پایه قوانین کشورها، به عدم وفاداری مجرمانه اشخاص نسبت به منافع  کشور خود، خیانت بزرگ یا خیانت ملی گفته می‌شود.

کسیکه به این باور است که: « تاجکان در جنگ پشتونها وپنجابی ها باید جانب پنجابی ها  راگرفت زیرا تاجکان همیشه فدای منافع پشتونها شده اند  ...»، مرتکب خیانت ملی میگردد، در حقیقت مدافع منافع  پاکستان وایران  است وبه همبستگی  ملت افغان به مفهوم معاصر آن صدمه میزند!

ازینرو دفاع  ویاهم سویی از منافع دشمنان، شرکت کردن در جنگ علیه کشور خود، کوشش در سقوط حکومت کشور، جاسوسی در نیروهای نظامی کشور، دیپلمات‌ها یا سرویس‌های اطلاعاتی کشور برای نیروهای بیگانه و سوءقصد به رهبر یا رئیس کشور از جمله موارد خیانت بزرگ به شمار می‌آید. «کسانی که مرتکب یا خیانت به کشور می‌شوند، در حقیقت حقوق و منافع دولت را مورد تعرض و حمله قرار می‌دهند و از همین جاست که نظم سیاسی و رعایت انتظام سیاسی رخ می‌نماید، به عبارت دیگر، در جوامع بشری حقوق و تکالیفی برای افراد جامعه وضع شده است که افراد ملزم به رعایت آن می‌باشند. در صورتی که فرد یا افرادی حقوق دیگران را رعایت نکنند، بر جامعه لازم است که از خود عکس العمل نشان داده و به دفاع بپردازد، بنابراین جامعه با کسانی که موجب اختلال نظام شوند برخورد خواهد نمود. براین اساس، نظم سیاسی، مجموعه قدرتی است که حفظ نظم و مصالح عمومی کشور را به عهده دارد» رجوع شود به ژان ژاک روسو ( قرارداد اجتماعی).

خیانت ملی از جرایم سنگین به‌شمار می‌آید و  جزای آن دراکثر  کشورها  حبس ابد ویا اعدام است.درین مورد کشورهای مختلف برخوردهای متفاوت دارند. برای موارد و مصادیق خیانت بزرگ در قوانین اساسی و جزایی هر کشور موارد جداگانه یا مختلفی درج شده‌است.بطور مثال در قواننین جزایی افغانستان ذکرست: « اعمال عمدی تبعه جمهوری اسلامی افغانستان علیه حق حاکمیت مردمی، صیانت، تمامیت ارضی، استقلال و امنیت ملی و قابلیت دفاعی کشور می‌باشد که عبارت است از: پیوستن به دشمن، فعالیت مسلحانه علیه حاکمیت مردمی، جاسوسی، تسلیمی نیروها، واگذاری سلاح، تخنیک مخاربوی ، استحکامات و سایر وسایل پیشبرد جنگ، در اختیار گذاشتن معلومات حاوی اسرار دولتی و نظامی به کشورها یا سازمان‌ها یا گروه‌های ضد دولتی، تشریک مساعی و همکاری با کشورهای خارجی یا سازمانها یا گروه‌های ضد دولتی در اجرای فعالیت خصمانه شان علیه جمهوری اسلامی افغانستان توطئه به منظور کسب قدرت دولتی، مرتکب جرم خیانت به وطن به جزای حبس دوام یا اعدام و مصادره دارایی محکوم می‌گردد». خیانت به کشور عبارت است از سوء قصد بر ضد امنیت کشور به وسیله ایجاد ارتباط با کشور دیگری که دارای سلطه و استقلال است .با توجه به قوانین موضوعه افغانستان  می‌توان گفت: خیانت به کشور، فعل عمدی یک فرد افغان و است که منافع یک قدرت بیگانه را در به زیان مملکت تأمین و امنیت کشور را به مخاطره می‌اندازد.

   متوجه باید بود که بین دو کلمه خیانت وجاسوسی به کشور از نظر لغوی فرق وجود دارد.  اگر مرتکب عمل مجرمانه مزبور تبعه کشوری باشد که اعمال مزبور را علیه آن کشور مرتکب می‌شود عمل وی خیانت به کشور نامیده می‌شود ولی اگر مرتکب، تبعه کشور خارجی باشد عنوان عمل وی جاسوسی خواهد بود.  در برخی موارد خیانت به کشور صدق می‌کند ولی عنوان جاسوسی بر آن صادق نیست، مانند حملات انتحاریون ومین گزاری، که موجب بر هم زدن نظم و امنیت عمومی و کشور می شود، در این فرض، خیانت به وطن صادق است،ولی جاسوسی صدق نمی‌کند. در برخی موارد نیز هم عنوان جاسوسی صدق می‌کند هم خیانت به کشور، مانند کسب اطلاعات مهم از مراکز نظامی کشور و یا افراد تأثیرگذار در جامعه و قرار دادن آن در اختیار بیگانگان. مثلا تعداد از اراکین دولتی وحزبی در زمان داکتر نجیب اله برای حزب اسلامی وجمعیت اسلامی که سالها آنها را اشرابی فرهنگ خطاب مینمودند ، جاسوسی میکردند که  این  موضوع در یکی از سخنرانی های  احمد شاه مسعود ( کلیپ آن در یوتیب موجود  است )، افشا گردیده است که اسمای این «رفقا» را هم ذکر نموده است . به این  تریب موضوع هم جاسوسی است زیرا بطور مخفیانه اطلاعات دولتی را در اختیار مخالفین دولت قرار میدادند  واز جانب دیگر  هم خیانت است ، چونکه در ظاهر با داکتر نجیب  عهد و پیمان داشتند و در پلنوم 18 حزب دموکراتیک  خلق افغانستان بطرفداری داکتر نجیب اله علیه ببرک کارمل  موضع گیری نموده ورای دادند.

گذشته ازین میدانیم که  انسانها در طول موجودیت خویش پیوسته در تلاش  امنیت بوده اند، امنیت یعنی که انسان از هرگونه تجاوز و تعرضی روحی و جسمی در امان بماند. امنیت از نیازهای ضروری زندگی به حساب می آید و این نیازمندی با تاریخ انسان همراه  است. در واقع جایگاه امنیت مثل سایر پدیده ها، زمانی به روشنی درک می شود که انسان پیامدهای ناامنی را بشناسد اگر هرج و مرج و ناامنی در جامعه ای حاکم شود، ادامه زندگی و پیشرفت در محیط ناامن امکان پذیر نخواهد بود. و لذا می توان گفت اولین پیامد ناامنی فقر اقتصادی، فکری و فرهنگی است و با وجود فقر و ناامنی در حوزه های اقتصاد و فرهنگ، هویت ملی و مذهبی عامه مردم، در معرض خطر و انحراف قرار می گیرد. ولی آنچه مربوط میشود به امنیت ملی ، اینست که مفهوم نو امنیت ملی، با مفهوم قدیم  و  یا سنتی آن، فرق دارد . در فهم  قدیم  امنیت ملی، حفظ سرحدات کشور از مداخلات نیروهای خارجی مد نظر بود ، در حالیکه در تعریف جدید ، امنیت ملی نه تنها سرحدات  بلکه تمام قلمروهای سیاسی، اقتصادی، تجارتی، فرهنگی، اجتماعی و... را نیز شامل می شود.  در کتاب  (چهره متفیر امنیت ملی ) ماندل، رابرت،

( Robert mundell)  استاد دانشگاه کلمبیا آمده است  که  « برای این منظور همه حکومت‌ها نیروی نظامی ‌تشکیل می‌دهند و قسمت عمده‌ای از بودجه کشوری را صرف این نیرو می‌کنند، چون نوعاٌ قوام مملکت و دوام حکومت و کشورداری مربوط به وجود چنین نیرویی است. اکثر دولتها تلاش می‌کنند  تا اطلاعات  را که دولت رقیب در اختیار دارد و بر اساس اطلاعات مزبور برنامه‌های امنیت ملی خود را تنظیم می‌کند، به نحوی به آن دسترسی نمایند. در این راستا افرادی را اجیر می‌کند که اطلاعات را از افراد دارنده اطلاعات اخذ کنند که چنین افرادی در اصطلاح حقوقی و سیاسی جاسوس نامیده می‌شوند». ببینید ضربات  که کشور ها ی جهان واز جمله کشور ما در طول چند دهه اخیر  از خیانت برخی اتباع خائن خود دیده اند شاید کشورهای کمتر به این سرنوشت دچار شده باشند . عده‌ای  امروز با بی حیای تمام موفقیت دولت را موفقیت کشورخود  نمی‌دانند وهر روز  یک بحران تازه برای دولت ایجاد می‌کنندو چنین کاری بنا بر تعاریف فوق خیانت ملی است .

بعنوان مثال   «کمونست های » دیروز در مقیاس همین زورمندان  جنگسالار، مسلمانان  دین فروش ، باوجود اختلافات درونی ، ( که یکی  سر استاد  را زیر بالش کرد ! ودیگری  شاگرد را  شانه گردان  کرد  !) چه داشتند  ؟ همین  جنگسالاران  که امروز تمام اهرم های قدرت را در دست دارند ،جاسوسان پاکستان وایران اگر نبودند این پولها از کجا شد ؟ اینها  بهترین غذا ها را می خورند و بهترین و گرانترین لباسها را می پوشند و بهترین و گرانترین موتر ها را زیر پای شان دارند و دایم  در حال سفر هستند ! امروز همین مزدوران  و جاسوسان بطور آشکار ازمنافع ایران وپاکستان  در رسانه ها با بی شرمی دفاع میکنند !  وامنیت ملی را برهم میزنند . از آن جایی که مفهوم  امنیت ملی در ارتباط با مفاهیمی، مانند: عدالت، آزادی ومشارکت سیاسی و نظایر آن معنا می یابد، اثرات ضعف مفهومی این مفاهیم می تواند درشناخت مرزهای مفهومی امنیت ملی نیز ظاهر شود. برای مثال، در اففانستان ، مرزهای مفهومی امنیت ملی با مفاهیم توسعه سیاسی و آزادی های مدنی به صورت مشخص و روشن تعریف نگردیده است. این امر باعث شده  است تا در برخی موارد، توسعه سیاسی، مانع تحقق امنیت ملی قلمداد شده و یا تلاش برای حفظ نظم وامنیت، عامل محدود کننده توسعه سیاسی، بشمار آید. در این صورت، بر قراری هرنوع رابطه میان این مفاهیم مستلزم مطالعه امکانات و محدودیت های مفهومی آن ها و رفع ابهامات موجود در حد امکان می باشد.

بنابر این برای هر دولتی امنیت ملی از اهمیت به فوق العاده ای  برخوردار است. ویک دولت ویا دولت‌ها فقط زمانی می‌توانند نگران امنیت جهانی باشند که ابتدا امنیت داخلی و ملی خود را تأمین کرده باشند و عوامل مخرب امنیت جهانی بر امنیت ملی آنان اثر منفی داشته باشد. اما باید دانست که  امروز دنیا به یک دهکده  مبدل گزدیده است امنیت ملی امروز شامل همة گرایش‌های نامطلوب و بی ثبات کننده داخلی و خارجی برای یک ملت است. جهان امروزعصر اطلاعات و جنگ های اطلاعاتی و خیانت های رسانه ای است. درعصرحاضر پیشرفت تکنالوژی در مجموع وبطور خاص  اينترنت به بزرگ‌ترين منبع جاسوسی جهان مبدل گردیده است و این در حالی رخ می‌دهد که به طور روز افزون شاهد اين هستيم كه اطلاعات شخصی بيشتر افراد نسبت به هر زمان ديگری در اينترنت قرار دارد و آن را به مثابه گنجینه با ارزشی از اطلاعات تبدیل کرده است.باوجود اینکه تکنالوژی قرن 21   در اختیار جامعه بشری قرار داده است امکان اخذ اطلاعات بدون نیاز به مخاطب انسانی را فراهم نموده و جاسوسان می‌توانند با ردیابی الکترونیکی کامپیوترهای حاوی اطلاعات، اطلاعات مورد نیاز خود را به دست آورند، ولی به پیروی از سنت معمول، تحصیل اطلاعات حساس معمولاً به مخاطب انسانی نیاز دارد، مخاطبی که نوعاٌ تابع دولت صاحب اطلاعات است.

  روی این دلیل طرق وروش تامین صلح وامنیت در وطن  ایجاب آگاهی از پلانهای دشمن  را مینماید ، که به امنیت ملی لطمه وارد می‌کند و با درک این امور می‌توان در واقع خطرات موجود علیه امنیت ملی را شناسایی و به مقابله با آن‌ها پرداخت. ولی درد ودریغ که وزارت دفاع ، داخله وامنیت ما متشکل از افراد وتنظیم های جهادی است و اینها در قدم نخست وفادار به رهبر تنظیم خودهستند واز آنها هدایت میگیرند ورهبران هم به نوبه خود  وفادار به کشور که در دوران به اصطلاح  جهاد اطراق  کرده بودند، عهد وپیمان های دارند  که نمی توانند ویا نمی خواهند به آن پشت نمایند !! حاکمان دولت امروزی در تلاش از بین بردن همین مراکز ودر پی ایجاد سیستم دولتی مدرن است ، اما می بینیم که سران این تنظیم ها صرف نظر از قوم وزبان شان  همه یکجا هر روز در برابر دولت پرابلم ایجاد مینمایند تا فساد وچور وچپاولگری شان در امان باشد. با وصف آن وبا درک این خطرات است که  دولت امروزی ودر تلاش پیوسته برای تأمین امنیت ملی خود از طریق حفاظت از اطلاعات خود هستند. میدانیم که دولت امروزی دارای کاستی ها وکمبودی های است ، اما قابل سرنگونی نیست بلکه قابل اصلاح است وبخاطر اصلاح  باید کار نمود ، زمان کودتاها  وبغاوت ها دیگر به پایان رسیده !! کسانیکه خیانت میکنند، بهتراز دیگران  خود میداند مشغول چه کارناثواب هستند ومردم هم  اورا می بینند ومی شناسند! ما طی این سالها بسیار دیدیم تاریخ همه را ثبت کرده است ونمیتوان خیانت کار  را فراموش نمود. در این سالها وروزها هر کسی هر سازمان  وگروه وتنظم خودش را نشانداده که در کجا قرار دارند ! ودر پی کدام مقام دولتی  ویا منافع اقتصادی است! یا درکنار مردم بیچاره وعذاب دیده اند!

درپایان باید گفت که استحکام جامعه و برقراری پیوند محکم واستوار  میان مردم و عملکرد  با صداقت و صمیمیت جزء اصول اجتماعی و آداب معاشرت افغانی وانسانی ما  است، بیاید بخاطر درد های بیکران مردم افغانستان خاینین وجواسیس را صرف نظر از قوم وزبانش نفرین کنیم !