به ادامۀ گذشته، قسمت پنجاهم، مؤرخ:دهم می 2018

فقیرمحمد ودان

مروری بـر یادداشتهای عبدالـوکیل سـابق عضو هیئت اجـرائیه

شورای سراسری حزب وطن و وزیر خارجۀ ج. ا تحت عنوان:

از پـادشـاهی مطلقـه الـی سقوط

جمهوری دموکراتیک افغانستان

قسمت پنجاهم

خیمه شب بازی اعزام هیئت مجاهدین به

مسکو و نمایش نتایج از قبل تفـاهم شده 

 باوجود مخالفت ها، فریادها و دادخواهی های صبغت الله مجددی رئیس دولت مؤقت تنظیم های جهادی، هیئت متذکره تحت ریاست برهان الدین ربانی آماده گردیده و به روز جمعه تاریخ 18 [17 درست است ـ ف. ودان] عقرب 1370 (هشتم نوامبر 1991) تحت نظارت«دونفر از ماموران آی. اس. آی که یکی آن کرنیل طارق نام داشت» با «هواپیمای اختصاصی که از جانب شاه فهد پادشاه عربستان سعودی در اختیار هیئت گذاشته شده بود، اسلام آباد را به قصد جده ترک» نمود. به تائید فضل الرحمن فاضل خواهر زادۀ ربانی، که عضویت هیئت مطبوعاتی هیئت را نیز داشت، «در میدان هوایی جده، شهزاده ترکی فیصل پسر مرحوم شاه فیصل و رئیس استخبارات عربستان سعودی و عده یی از مامورین عالیرتبۀ وزارت خارجۀ آن کشور از استاد و هیئت معیتی شان استقبال کردند». هیئت در عربستان «شب اول را در قصر صفا مشرف به مسجدالحرام» و به فردای آن (روز شنبه) بعد از بازگشت به جده، ربانی کنفرانس مطبوعاتی را در قصر المؤتمرات دایر و ضمن آن «بهترین سپاسهای خود را به کشور سعودی و امتنان خود و مجاهدین را به خادم حرمین شریفین (ملک فهد بن عبدالعزیز) تقدیم» نموده و«از ملت برادر سعودی» بخاطری«ابراز شکران» نمود «که در مورد برادران افغانی شان توجه و اهتمام به خرج دادند»(رک: جملات داخل «» بر گرفته از:فضل الرحمن فاضل و فیض الرحمن وثیق، مجاهدین در مسکو ـ مذاکرات با روسها، دیباچه، صفحات 1 ـ 5، تکیه از: ف. ودان). این «توجه و اهتمام» به غیر از 4 ملیارد دالر پرداختۀ عربستان به روسها چیزی دیگری بوده نمیتواند که اینک برهان الدین ربانی را ترکی فیصل به دلیل پرداخت آن و از توافقات پشت پرده با روسها واقف ساخته و اطمینان بخشیده و با چنین اطمینانی بود که برهان الدین ربانی با سپری نمودن شب در قصر المؤترات جده، فردای آن روز یک شنبه دهم نوامبر 1991 (19عقرب 1370) حوالی ساعت دۀ صبح به وقت سعودی یکجا با هیئت معیتی خود به مسکو پرواز نمودند.

قابل تذکر است که هنگام نشست طیارۀ حامل هیئت معیتی ربانی، همه اعضای هیئت به دعا خوانی جهت «پیروزی» در مذاکرات شروع کردند؛ ولی ربانی که از توافقات قبلی پشت پرده با روسها توسط ترکی فیصل حین اقامت دو روزۀ خویش در سعودی مطلع و رهنمودها را اخذ نموده و از قبل نتایج مذاکرات را میدانست، درین موقع با «تبسم معنی خیزی» دعا خوانی های همراهان خویش را به استهزأ  گرفته بود. فضل الرحمن فاضل؛ در زمینه چنین مینویسد:«سرانجام نزدیکی های شام، طیاره در فرودگاه بین المللی مسکو (شیریمیتوا ـ 2) بر زمین نشست.

همه دعا میکردند که خداوند مجاهدین را پیروز کند، مسعود خلیلی نسبت به دیگران با صدای بلندتر«آیت الکرسی» را تلاوت میکرد. هرکسی زیر لب وِرد و دعایی زمزمه داشت، تبسم معنی خیزی برلبان استاد [برهان الدین ربانی] پدیدار بود.»(فضل الرحمن فاضل و فیض الرحمن وثیق، مجاهدین در مسکو ـ مذاکرات با روسها ـ، صفحه 10، تکیه از: ف. ودان).

بخش دیگر هیئت که از «حزب وحدت اسلامی افغانستان» نمایندگی میکرد و متشکل از 5 نفر بودند، به همین تاریخ در حالی از تهران به مسکو رسیدند که «سه تن از کارمندان وزارت خارجۀ ایران» آنان را همراهی و نظارت مینمود. هیئت متذکره تا تاریخ 24 عقرب 1370هـ ش (مطابق 15 نوامبر 1991م) در مسکو اقامت داشتند.

با ورود اعضای هیئت مجاهدین از اسلام آباد و تهران و تکمیل ترکیب آن، مذاکرات رسمی میان دو طرف فردا دو شنبه، 20 عقرب 1370 (11 نوامبر 1991) با ملاقات تعارفی هیئت متذکره با روتسکوی معاون رئیس جمهور فدراتیف روسیه آغاز میگردد. درهمین ملاقات تعارفی و قبل از حتی زبان کشودن رئیس هیئت جهادی است که روتسکوی در نخستین سخنرانی خود، مضمون و محتوی توافقات پشت پردۀ استخباراتی میان اتحادشوروی، «عربستان سعودی و ایران» را که همان «تاسیس حکومت جدید اسلامی» در افغانستان است، آگاهانه و یا ناخودآگاه افشأ مینماید. او که میزبان و سخنران اول است، اعضای هیئت مجاهدین را مخاطب ساخته، از «فعالیت» اندرونوف برای «خاتمۀ جنگ» در افغانستان یاد آوری نموده؛ اندکی بعد به آنان خاطرنشان می سازد که:«ما شش سال برنامه ای را پیریزی کردیم که طی آن تماسهای مستقیم با عربستان سعودی و ایران داشته باشیم و از این طریق، راه حل دموکراتیک را برای افغانستان پیدا کنیم.»(گزارشگران فضل الرحمن فاضل و فیض الرحمن وثیق، مجاهدین در مسکو ـ مذاکرات با روس ها ـ، صفحه 16). روتسکوی این «راه حل دموکراتیک»(!) را که روسها طی «برنامه ریزی» شش ساله و «تماسهای مستقیم با عربستان سعودی و ایران»، پیدا نموده اند نیز مخفی نگه نداشته و در سخنرانی اخیر خود در همین دیدار تعارفی و بعد از تزرع و تگدی رئیس و اعضای ارشد هیئت جهادی؛«به صفت معاون رئیس جمهور روسیه»، خاطرنشان می سازد که:«ما تضمین می کنیم که در روزهای نزدیک به کابل یک مرمی هم داده نخواهد شد.»(فضل الرحمن فاضل و فیض الرحمن وثیق، همانجا، صفحه 21)  و به تعقیب این «تضمین»، به آنها نوید «تاسیس حکومت اسلامی» در افغانستان را چنین ابلاغ مینماید:«باید به مجاهدین فرصت داده شود تا یک حکومت اسلامی تشکیل شود، زیرا مجاهدین بخاطر قطع جنگ مبارزه می کنند. ... و بعد از تاسیس حکومت جدید اسلامی ما پروگرام برچیدن مین ها را آغاز میکنیم، زیرا وقتیکه حکومت جدید اسلامی بیاید، روسیه در برابر ملت افغانستان دست خالی نباشد، بلکه بایست با آنها همکاری داشته باشد.»(گزارش فضل الرحمن فاضل و فیض الرحمن وثیق، مجاهدین در مسکو ـ مذاکرات با روس ها، صفحه 22، تکیه از: ف. ودان) و درین ارتباط میگوید که:«ما در آغاز مذاکرات گفتیم که اندرونوف ـ که او را می شناسید ـ  در آیندۀ نزدیک به ایران و سعودی و پاکستان سفر می کند.»(همانجا، صفحه 22).

ممکن سوال مطرح شود که اگر مسئله انتقال قدرت دولتی به تنظیم های جهادی بر بنیاد معامله یی میان مسکو، ریاض، تهران و اسلام آباد فیصله گردیده بود، پس ضرورت اعزام هیئت مجاهدین به مسکو چه بود؟. شواهد مؤید آن اند که روسها به دو علت ذیل خواستند؛ هیئت مجاهدین را به مسکو احضار نمایند:

1 ـ به گفتۀ مولوی یونس خالص؛ جهت «ننواتی و زاری»(رک: از زبان مولوی خالص، دکتر نصری حق شناس، تحولات سیاسی جهاد افغانستان، جلد سوم، صفحه 322)، تا تنظیم های جهادی مقیم پاکستان و ایران بواسطۀ هیئت بلند رتبۀ اعزامی خویش از بارگاه آنها با «ننواتی و زاری»، قدرت دولتی را تگدی نمایند تا بدین طریق اعزاز و تکبر سنتی شان حفظ گردد.

2 ـ  می خواستند با راه اندازی چنین «خیمه شب بازی»، توافقات پشت پردۀ خویش با مراجع پاکستان، سعودی و ایران را به جهانیان، توافق با جانب «افغانی» شان (تنظیم های جهادی مقیم پاکستان و ایران) جلوه داده و درعین حال روی سند رسمی یی توافق آنان را بدست آورند که این سند متضمن تامین منافع آنان بعد از انتقال قدرت دولتی به «حکومت اسلامی» باشد.

بنابرین و بر اساس توافقات پشت پرده و توصیۀ اسلام آباد، ریاض و تهران بود که ربانی و اعضای ارشد هیئت معیتی او چه از تنظیم های جهادی مقیم پاکستان و چه مقیم ایران، در صحبت های شان طی مذاکرات، بدون استثنأ جهت تگدی انتقال قدرت دولتی به خویش، با خضوع به «ننواتی و زاری» زبان کشودند: مثلاً:

ـ ربانی در ملاقات نخست با روتسکوی، او را مخاطب ساخته میگوید:«ما امیدوار هستیم که شما در قسمت پایان دادن به فاجعۀ موجود در افغانستان، کمک کنید و طوریکه شما بر دوران جرم و جنایت، استبداد و اختناق در کشور تان پایان دادید، با ما هم همکاری کنید که استبداد و اختناق و جنایت کمونیزم را در افغانستان دفن کنیم. ...

شما باید بدانید که در افغانستان دو چیز صلح را تضمین میکند:

1 ـ برچیدن بساط ادامۀ تجاوز روسیه در افغانستان که رژیم نجیب است و شما باید درین مورد همکاری کنید.

2 ـ تشکیل حکومت اسلامی در افغانستان که با تشکیل آن صلح و استقرار به وجود خواهد آمد» (فضل الرحمن فاضل و فیض الرحمن وثیق، مجاهدین در مسکو مذاکرات با روسها، صفحه های 18 و 19)

ـ حجت الاسلام سید رحمت الله مرتضوی، سخنگوی حزب وحدت اسلامی نیز در همین ملاقات به روتسکوی میگوید:«شما وقتی دل ملت ما را بدست می آورید که رژیم کابل را که ملت ما آن را نمیخواهد، از میان بردارید.»(فضل الرحمن فاضل و فیض الرحمن وثیق، همانجا، صفحه 19، تکیه از: ف. ودان) و باز تأکید مینماید:«عامل اصلی پرابلم ها رژیم کابل است اگر از بین برده شود، دیگر همه معضلات حل می شود.»(همانجا، صفحه 20)

ـ مولوی محمد نبی محمدی در همین ملاقات به روتسکوی:«از روسیه در جهت از میان برداشتن رژیم کابل، آرزو مندیم و باید نا امید نشویم. باید در جواب اینطور گفته نشود که ما در امور کابل مداخله نمی کنیم ... این کار مداخله گفته نمی شود.» (همانجا، صفحه 20)

در ملاقات هیئت مجاهدین گه به تاریخ 12 نوامبر (21 عقرب) با پانکین وزیر خارجۀ اتحاد شوروی و کوزیروف که اکنون مسوولیت وزارت خارجۀ فدراسیون روسیه را بعهده دارد، این تکدی و تزرع چنین ادامه یافته و تکرار گردید:

ـ ربانی:« بهترین راه برای تامین صلح اینست که شما هم فشار بیاورید که نجیب کابل را ترک بگوید و دیگر استبداد ادامه پیدا نکند و این کوتاه ترین راه صلح در افغانستان است. ... بخاطر صلح و امنیت در افغانستان باید حکومت غاصب و غیر قانونی در افغانستان سقوط کند و قیادت جدید روسیه در زمینه قدم عملی بردارند، این کار به نفع همه است.»(فضل الرحمن فاضل و فیض الرحمن وثیق، همانجا، صفحات 59 و 60، تکیه از: ف. ودان)

بعد از چنین تگدی و تزرع «مجاهدانۀ» این مدعیان کذابِ «سقوط شوروی» و «انهدام دیوار برلین»  ـ دیواری که طبق افشاگری های مکرر رسانه ها و مفسرین معتبر سیاسی آلمان، گرباچوف با گرفتن هفت میلیارد دالر از دولت آلمان غرب به انهدام آن و اتحاد مجدد دو آلمان تن داد ـ بود که ظاهراً مذاکرات به منظور تهیۀ متن سندی آغاز میگردد که مؤید توافقات میان طرفین باشد. جریان مذاکرات نشان میدهد که در برخی موارد میان رهبران بی صلاحیت اتحاد شوروی در حال اضمحلال و روسیۀ فدراتیف اختلاف وجود دارد. یالتسین و مامورین او (روتسکوی، کوزیروف، اندرونوف و دیگران) چنانچه طی صحبت های روتسکوی در ملاقات تعارفی برملا گردید، بربنیاد توافقات قبلی با پاکستان، سعودی و ایران، انتقال کامل قدرت را چنانچه در اعلامیۀ «کنفرانس سه جانبۀ» منعقدۀ اسلام آباد نیز منعکس یافته بود، به تنظیم های جهادی لازمی و فیصله شده می پنداشتند، در حالیکه پانکین از موضع وزیر خارجۀ اتحادشوری، بعضاً و با کمرویی در مواضع خود: از «میکانیزم های بین المللی»، از «همکاری جامعۀ بین المللی»، از «دیالوک بین الافغانی»، از «اعلام آتش بس» و عدم مداخلۀ اتحاد شوروی «در امور داخلی افغانستان» و حل «این معضله توسط خود افغانها» نیز یادآوری مینمود، که چنین موضعگیری او باعث آن شد تا برهان الدین ربانی جهت پناه بردن به آغوش «یالتسین»، توأم با تذکار اینکه:«دیدگاه های گورباچوف و یلتسین، باهم فرق دارد»، خاطر نشان سازد که:«ما چون از طرف رهبری روسیه فدراتیف دعوت شده ایم، میخواهیم با نمایندگان روسیۀ فدراتیف بنشینیم و ببینیم که آیا آنها هم چنین نظر دارند؟.»(فضل الرحمن فاضل و فیض الرحمن وثیق، همانجا، صفحه 87) به تعقیب او «نمایندۀ روسیه فدرال»  ـ که گزارشگران از او نام نبرده اما خودش در همین مقطع سخنرانی، خود را «عضو پارلمان» میخواند و به گمان غالب همان اندرونوف افغانستان ستیز معروف است که در مذاکرات از موضع «عضو پارلمان و معاون روتسکوی در مسایل افغانستان» شرکت فعال داشت ـ مداخله و سخنرانی مینماید. سخنرانی او باعث می شود تا ربانی بدون سخن گفتن و به منظور رعایت سریت، چیزهایی روی کاغذ نوشته و به برخی از اعضای هیئت نشان دهد و به تعقیب آن، او ختم جلسه امروز و آغاز مجدد آن را به فردا، پیشنهاد مینماید و در نتیجه مورد تائید قرار می گیرد. فردای آن بود که بدون کدام مناقشه، توافق طرفها روی متن نهایی «اعلامیۀ مشترک هیئت های اتحادشوروی، روسیۀ فدرال و مجاهدین افغانستان»، مؤرخ 15 نومبر 1991 (24 عقرب 1370) میان دوطرف حاصل و اعلام می گردد که در آن چیز مهمی بیشتر از آن اظهارات روز اول روتسکوی دیده نمی شود که در ملاقات تعارفی اظهار نموده بود؛ زیرا در مادۀ دوم:«طرفین لزوم انتقال تمام صلاحیت های دولتی را در افغانستان به حکومت انتقالی اسلامی تائید کرده اند» و همچنان در مادۀ ششم:«جانب شوروی موافقت میکند که قبل از جنوری 1992 تمام اکمالات نظامی، وسایل حربی، مواد سوخت و وسایط جنگی خود را به رژیم کابل قطع نماید. ...». افزون بر آن درین اعلامیه هیئت تنظیم های جهادی امتیازاتی را به جانب روسها داده اند که آنها از قبل مطرح نموده بودند: در مادۀ پنجم به آزادی اسیران جنگی تعهد سپرده اند و همچنان در اعلامیه ذکری از «تجاوز نظامی اتحادشوروی بر افغانستان»، آنچنانکه خط عمدۀ تبلیغاتی تنظیم های جهادی بود، صرفنظر گردیده و به عوض آن در مادۀ اول از «دستور غیر قانونی اعزام سپاهیان شوروی در افغانستان»، یاد آوری بعمل آمده و بربنیاد آن در مادۀ هفتم صرف از شرکت حتمی «اتحادشوروی در مساعی مشترک، جهت اعمار مجدد ویرانی های ناشی از جنگ»، در حالی یادآوری گردیده که طرف روسی بخوبی میدانست پدیدۀ در حال نزع اتحادشوروی، بعد از یک ماه در نقشۀ جغرافیای جهانی وجود عینی داشته نمیتواند. متن این مادۀ سندیست که تعهد ربانی را بمثابه رئیس هیئت مجاهدین در مورد عدم تقاضای غرامت جنگی از روسها در آینده تثبیت مینمود. برین اساس بی جهت نبود که ربانی در موقع ریاست جمهوری خویش، بر عدم مطالبۀ غرامت جنگی از روسیه فدراتیف صحه گذاشت. محمد اسحق توخی درین زمینه، چنین مینویسد:[«در مدت زمانیکه نگارنده با دوکتور نجیب الله در ملل متحد بحیث پناهنده بسر می بردم، برنامه های تلویزیونی را تماشا می کردم. در یکی از روزها که دورۀ تصدی دوماهۀ صبغت الله مجددی بحیث ممثل دولت اسلامی به پایان رسیده بود و قدرت به برهان الدین ربانی رهبر جمعیت اسلامی، انتقال یافت. بعد از ختم مراسم انتقال قدرت هنوز عرق پای برهان الدین ربانی رئیس دولت اسلامی افغانستان خشک نشده بود که در بیانیه اش به صراحت اعلان نمود:

از آنجائیکه مجاهدین با نیروهای نظامی دولت اتحادشوروی جهاد نموده بودند و اکنون اتحادشوروی فروپاشیده است و جای آن را دولت روسیۀ فدراتیف گرفته است. بناءً افغانستان از دولت فدراتیف روسیه بخاطر تجاوز شوروی به افغانستان تقاضای کدام غرامت جنگی را نمی نماید.»

با شنیدن این جمله از زبان برهان الدین ربانی، دوکتور نجیب الله بمن نگاه کرد و گفت:«حالا فهمیدی، که چرا به اینجا (ساختمان ملل متحد در کابل) افتیده ایم؟. پوره سه سال و دوماه قبل شوروی ها این تقاضا را از من نموده بودند و من به آنها جواب رد دادم، طوریکه برایت پیشبینی نموده بودم، حالا قمیت آن را باید بپردازم.»](محمد اسحق توخی، دوکتور نجیب الله و خروج نیروهای نظامی شوروی از افغانستان، بخش سوم، منتشرۀ سایت های انترنتی «پیام وطن» و «نهضت آینده» در سال 2009).

 الکساندر روتسکوی در ختم مذاکرات و بعد از توافق روی اعلامیۀ مشترک، در اخیر روز 15 نومبر (24 عقرب) در ملاقات تودیعی با هیئت تنظیم های جهادی شرکت نمود. او همانطوریکه توافقات قبلی میان روسیه فدراتیف، سعودی، پاکستان و ایران روی مندرجات اصلی اعلامیه مشترک با هیئت مجاهدین را در ملاقات «تعارفی» افشا نموده بود، در ملاقات «تودیعی» نیز پنهان ننموده، چنین اظهار داشت:«طوریکه من وعده داده ام طی یک ماه آینده ملاقات هایی با ایران، پاکستان و سعودی انجام خواهیم داد که چگونه قدرت را به حکومت انتقالی اسلامی انتقال بدهیم و توافقات مندرجۀ اعلامیه باید از طرف ما و شما در عمل پیاده شود.»(گزارش فضل الرحمن فاضل و فیض الرحمن وثیق، مجاهدین در مسکو ـ مذاکرات با روسها، صفحه 104).

با توجه به محتویات همین اعلامیه و سایر اطلاعات بود که داکتر نجیب الله در یکی از جلسات حزبی و در حضور اعضای حزب، ضمن تبصره بر نتایج سفر هیئت مجاهدین به مسکو بطور علنی افشأ نمود که:«روسها میخواهند ما را سقوط بدهند و افغانستان در گرداب هرج و مرج فرو برود تا انتقام خود را از مردم افغانستان بگیرند.»(رک:اسماعیل اکبر: موصوف در آن وقت مدیر مسوول مجلۀ «وطن»، ارگان نشراتی شورای سراسری حزب وطن بود، مضمون:چپ اندیشان در بوتۀ نقد، منتشرۀ سایت انترنتی «پیام وطن»، تاریخ نشر:26.10.2007).

در عکس العمل با اعلامیۀ مشترک اتحاد شوروی، فدراتیف روسیه و هیئت تنظیم های جهادی بود که دوکتور نجیب الله روز 26 دلو 1367  را که آخرین سرباز شوروی خاک افغانستان را ترک نمودند، بنام «روز نجات ملی افغانستان» خواند و آنرا در تقویم سالانۀ افغانستان تثبیت و بمثابه جشن ملی، رخصتی عمومی اعلام و بدین طریق حقیقت تجاوز نظامی اتحادشوروی بر افغانستان را تثبیت تاریخی نموده و برای مطالبه غرامات جنگی از آن کشور در آینده، زمینه مساعد ساخت.

بدین طریق سازمانهای استخباراتی روسیه، ایران، پاکستان و عربستان سعودی، بعد از ملاقات هایی که روتسکوی به آن اشاره نموده بود، در حالیکه سی. آی. ای در پشت پرده، در کنار و حتی چه بسا که در رهبری آنها قرار داشت، به این نتیجه دست یافتند که در تقابل با طرح صلح پنج فقره ای سرمنشی ملل متحد، «چگونه قدرت را به حکومت انتقالی اسلامی انتقال بدهند» و برای دستیابی به آن کار عملی را آغاز کردند. حقایق بعدی مؤید آن اند که افزون بر تنظیم های جهادی مقیم ایران و پاکستان، برخی از رهبران حزبی (حزب وطن و عده یی از احزاب دیگر رسمی) و دولتی (ملکی و نظامی) جمهوری افغانستان در همین استقامت و بمثابه «ستون پنجم» بکار گرفته شدند که عبدالوکیل یکی از چهره های شاخص از میان آنان است. این واقعیت را در بستر انکشافات بعدی پیگیری مینمائیم.

ادامه دارد

از مقدمه تا قسمت پنجاهم

لطفن برای خوانش هرقسمت بالای شماره ها کلیک کنید

مقدمه

   

قسمت پنجم

قسمت چهارم

قسمت سوم

قسمت دوم

قسمت اول

 

 

 

 

 

قسمت دهم

قسمت نهم

قسمت هشتم

قسمت هفتم

قسمت ششم

 

 

 

 

 

قسمت پانزدهم

قسمت چهاردهم

قسمت سیزدهم

قسمت وازدهم

قسمت یازدهم

 

 

 

 

 

قسمت بیستم

قسمت نزدهم

قسمت هژدهم

قسمت هفدهم

قسمت شانزدهم

 

 

 

 

 

قسمت بیست و پنجم

قسمت بیست وچهارم

قسمت بیست وسوم

قسمت بیست ودوم

قسمت بیست و یکم

 

 

 

 

 

قسمت سی ام

قسمت بیست ونهم

قسمت بیست وهشتم

قسمت بیست وهفتم

قسمت بیست وششم

 

 

 

 

 

قسمت سی وپنجم

قسمت سی و چهارم

قسمت سی وسوم

قسمت سی ودوم

قسمت سی ویکم

 

 

 

 

 

قسمت   چهلم

قسمت سی و نهم

قسمت و هشتم

قسمت سی و هفتم

قسمت سی وششم

 

 

 

 

 

قسمت چهل پنجم

قسمت چهل چهارم

قسمت چهل وسوم

قسمت چهل ودوم

قسمت چهل ویکم

 

 

 

 

 

قسمت پنجاهم

قسمت چهل ونهم

قسمت چهل وهشتم

قسمت چهل وهفتم

قسمت چهل وششم