F

به ادامۀ گذشته، قسمت شصت و هشتم، مؤرخ:10  اگست 2018

فقیرمحمد ودان

مروری بـر یادداشتهای عبدالـوکیل سـابق عضو هیئت اجـرائیه

شورای سراسری حزب وطن و وزیر خارجۀ ج. ا تحت عنوان:

F

از پـادشـاهی مطلقـه الـی سقوط

جمهوری دموکراتیک افغانستان

F

قسمت شصت و هشتم

F

انعکاس مراجعۀ اعضای هیئت اجرائیه شورای مرکزی حزب

وطن به دفتر رئیس جمهور در یادداشتهای سیاسی عبدالوکیل

F

چنانچه ستر جنرال نبی عظیمی در زمینۀ ملاقات «چهار جنرال» با دوکتور نجیب الله، به تحریف حقایق دست زده است، عبدالوکیل نیز با آمیزه های از حقیقت و دروغ، این مراجعه را بمثابه جلسۀ عادی «هیئت اجرائیه حزب وطن» وانمود و تحت عنوان «آخرین جلسۀهیأت اجرائیه حزب وطن»؛ چنین نوشته است:[«آخرین جلسۀ هیئت اجرائیه حزب وطن با رئیس جمهور دوکتور نجیب الله و رئیس حزب وطن، به تاریخ 14 اپریل[1992] مطابق 25 حمل [1371]، به ساعت 4 عصر، در مقر ریاست جمهوری دایر گردید. در جلسه، بعد از تحلیل و ارزیابی وضعیت نظامی کشور، بالای لست 15 نفری که از جانب بنین سیوان قبلاً به رئیس جمهور، سپرده شده بود بحث صورت گرفت. ...

درین جلسه، اکثریت اعضای هیئت اجرائیه بنابر حوادث موجود و انکشافات نظامی در سراسر کشور مخصوصاً در شمال کشور، خاموش بودند [این «اکثریت خاموش» همان اعضای هیئت اجرائیه بودند که در مرکز سیاسی «ستون پنجم» عضویت نداشتند ـ ف. ودان] و تنها نجیب الله صحبت می کرد و صحبت هایش هم بیشتر، متوجه سلیمان لایق بود. در جریان جلسه تیلفونی به نجیب الله اطلاع رسید که میدان هوایی بگرام بدست نیروهای احمدشاه مسعود افتاده است. طوریکه دیده شد، این خبر خلاف انتظار نجیب الله، وزرای قوای مسلح و بعضی اعضای هیئت اجرائیه شورای مرکزی حزب بود، زیرا محاسبات و تمایلات آن بود تا میدان هوایی بگرام، بدست نیروهای حزب اسلامی بیفتد. جنرال طارق والی پروان که قبلاً رئیس ادارۀ امنیت دولتی پروان و از اشخاص نهایت نزدیک و مورد اعتماد نجیب الله بود، چنان گزارشات خوشبینانه را به نجیب الله داده بود. نجیب الله بر اساس اطلاعات وی مطمین بود که میدان هوایی بگرام به دست حکمتیار تسلیم داده می شود. زیرا نجیب الله از سازشهای پشت پردۀ دیگر مخالفین نظامی و ملکی درون حزبی و دولتی که آمادگی تسلیمی میدان هوایی را به مسعود گرفته بودند، اطلاع نداشت. بعد از رسیدن این خبر، محمد اسلم وطنجار وزیر دفاع گفت:«اردو دیگر یک روز هم دفاع کردیده نمیتواند». ...

نجیب الله نیز متحیر بود و قدرت تصمیم گیری را از دست داده بود. تنها سترجنرال محمد رفیع معاون رئیس جمهور در امور نظامی گفت:«میدان هوایی بگرام را با راکت های سکات یا طیاره ها بمبارد کنیم.»

همه بشمول نجیب الله خاموش بودند. من نیز مانند سایر اعضای هیئت اجرائیه، نگران و پریشان بودم، جرئت نموده و گفتم، حاصل بمبارد هوایی میدان چی خواهد بود؟. باید فکر کرد که با کدام نیرو آن را بمبارد مینمائیم. نیروهای هوایی در مزار بدست دوستم قرار دارد و تنها از میدان هوایی شیندند میتوان کمک طلبید. آیا با راکت های سکات میخواهید آنجا را بمبارد کنید؟. به نظر من یگانه راه حمله زمینی است که باید بالای میدان بگرام صورت گیرد. آیا وزرای قوای مسلح چنین امکان را دارند؟. باز هم وطنجار گفتۀ قبلش را تکرار کرد.

رئیس جمهور نجیب الله که وخامت اوضاع را بخوبی درک کرده بود، حواسش را جمع کرده، گفت:«رفقا، شما تماسهای تان را با دوستم و سید منصور و نیروهای شمال برقرار داشته باشید. من هم در لحظۀ کنونی توان جنگ و مقابله با آنها را نمی بینم. من با سید منصور نادری تیلفونی صحبت نمودم و وی را متوجه خطرات آینده در کشور ساختم.»

در همین لحظه نجیب الله روبطرف من نموده گفت:«رفیق وکیل، حالا که میدان هوایی بگرام بدست احمدشاه مسعود افتاده است، خودت با رفیق نجم الدین، برای مذاکره نزد مسعود بروید، زیرا او قبلاً پیشنهاد مذاکره با خودت را کرده بود. شما رفقای هیئت اجرائیه آجندای مذاکرۀ رفیق وکیل با احمدشاه مسعود را که روی چه مطالبی با او صحبت نماید، ترتیب و بعداً رفیق وکیل نظر مرا بگیرد.»

با اعضای هیئت اجرائیه یکجا به مقر شورای مرکزی حزب رفتیم و راجع به اینکه به مسعود چی بگویم، بحث و تبادل نظر نمودیم.»](عبدالوکیل، همانجا، جلد دوم، صفحات 877 و 878)

بادرنظرداشت اظهارات فوق الذکر عبدالوکیل در مورد «جلسۀ هیئت اجرائیه» و چگونگی انطباق آن با سایر رویدادهای بوقوع پیوسته در آن زمان و نقش علنی عبدالوکیل درین رویداد ها، میتوان راست و دروغ عبدالوکیل را طی این اظهارات تشخیص و تفکیک نمود و به این حقیقت دست یافت که عبدالوکیل، با این اظهارات تلاش بیهوده نموده تا نقش خود را بمثابه ثالث بیطرفی میان دو طرف ذیلِ مورد ادعای خویش؛ تثبیت و به صفحات تاریخ انتقال دهد:

طرف اولی به ادعای عبدالوکیل: که «وزرای قوای مسلح [(محمد اسلم وطنجار، غلام فاروق یعقوبی و رازمحمد پکتین)] و بعضی اعضای هیئت اجرائیه حزب وطن» را شامل بودند، «محاسبات و تمایلات» شان این بود که «میدان هوایی بگرام، بدست نیروهای حزب اسلامی بیفتد» و نجیب الله هم «مطمین بود که میدان هوایی بگرام به دست حکمتیار تسلیم داده می شود» و

طرف دومی: آنانی بودند که او آنها را با ابهام و بدون مشخص ساختن نام و حتی وظایف و مقام شان، با افادۀ کلی «مخالفین نظامی و ملکی درون حزبی و دولتی» یاد نموده که بنابر «سازش های پشت پرده»، «آمادگی تسلیمی میدان هوایی [بگرام] را به مسعود گرفته بودند»؛ و نجیب الله از این «سازش های پشت پردۀ» آنان «اطلاع» نداشت.

عبدالوکیل باوجود اعتراف به حقیقت وجود این «مخالفین نظامی و ملکی درون حزبی و دولتی» و «سازش های پشت پردۀ» و «آمادگی» آنان برای «تسلیمی میدان هوایی به مسعود» و اجرای آن، بخاطری نامها، وظایف و مقامهای این افراد را افشا نمی نماید که از افشاگری متقابل آنان در مورد خویش ترس دارد. زیرا عبدالوکیل بر خلاف واقعیتِ آشکارِ همچو آفتاب، تلاش نموده که نه تنها موضع و موقف رسوای خویش را بحیث سخنگو و سازمانده حکومتی این «سازش» کنندگان «پشت پرده»؛ بلکه تعلق و ارتباط خویش را بحیث یک عضو عادی آنان نیز انکار نموده، جایگاه و موضع خویش را در کنار «سایر اعضای هیئت اجرائیه» که «نگران و پریشان بودند»، تعریف نماید.

با توضیح هدف اصلی فوق الذکر عبدالوکیل و بادرنظرداشت آن، اینک پیرامون سایر مسایل مطروحه طی این اظهارات، تدقیق مینمائیم:

ـ عبدالوکیل با توسل به جعل و دروغ تلاش نموده جلسۀ اضطراری هیئت اجرائیه شورای مرکزی حزب وطن را بمثابه جلسۀ عادی آن مقام حزبی وانمود سازد. زیرا جلسۀ که بنابر پافشاری اعضای مرکز سیاسی «ستون پنجم» و تحمیل آن در آن فضای بحرانی بر سایر اعضای هیئت اجرائیه و آنهم ساعت 12.30 شب به هدف تحت فشار قرار دادن رهبر حزبی و دولتی دایر میگردد، به هیچوجه نمیتواند جلسۀ عادی باشد. به هدف عادی جلوه دادن آن جلسه است که عبدالوکیل به جعل و دروغ دومی متوسل و وقت تدویر آن را نه 12.30 شب؛ بلکه ساعت 4 عصر وانمود می سازد. زیرا جلسات عادی هیئت اجرائیه شورای سراسری حزب معمولاً در همین ساعت عصر دایر میگردیدند.

جلسۀ اضطراری مورد بحث، دارای آجندای اضطراری یی بود که اعضای مرکز سیاسی «ستون پنجم» آنرا از قبل تنظیم و طرح آنرا به سخنگوی حزبی شان (سلیمان لایق) توصیه نموده بودند که عبارت بود از:

1 ـ قبول و اجازۀ صدور اعلامیۀ با متن دلخواه آنان، از موضع مقام ریاست جمهوری و رئیس حزب وطن، که در این اعلامیه (مطابق توضیحات عبدالوکیل در جلسه مبنی بر اینکه:«به ما اجازه بدهید که برویم پلانهای خود را با قومندانها عملی بسازیم.») می باید انکشافات شمال و گسترش بعدی آن بمثابۀ بدیل طرح صلح ملل متحد تائید می گردید و مشروعیت می یافت.(طرحی که بعد از مجمل گویی سلیمان لایق، بطور مشخص از جانب فرید احمد مزدک جهت «اجازۀ تنظیم و نشر اعلامیه» مطرح گردید)

2 ـ در صورت عدم قبول و تائید نه نمودن طرح فوق از جانب دوکتور نجیب الله، وارد آوردن فشار بر او جهت انتقال و تفویض صلاحیت های رئیس جمهور و رهبر حزب وطن به هیئت اجرائیه حزب، که در حقیقت انتقال صلاحیت های متذکره به مرکز سیاسی «ستون پنجم» بود. (مطابق طرح نجم الدین کاویانی)

3 ـ در صورت عدم توافق رئیس جمهور و رهبر حزب به انتقال صلاحیت ها، در نهایت طرح و تحمیل استعفای دکتور نجیب الله از مقام های ریاست جمهوری و ریاست حزب وطن (مطابق طرح محمود بریالی)

تحمیل و تعمیل هریک از مواد سه گانۀ آجندای فوق الذکر، آنطوریکه دوکتور نجیب الله خاطر نشان ساخته، بمثابه «کودتا در مقابل پلان ملل متحد» بود که اینک توسط «ستون پنجم» افغانی مرتبط با دم و دستگاه کرملین، عملی میگردید؛ تا زمینه های تعمیل «اعلامیۀ مشترک رهبری اتحادشوری، فدراتیف روسیه و هیئت مجاهدین» را جهت انتقال قدرت به «حکومت مؤقت انتقالی اسلامی»، با پشتوانۀ مالی تادیۀ چهار ملیارد دالری عربستان سعودی به مسکو، مساعد سازند و مسوولیت آن را نیز بدوش دوکتور نجیب الله بیاندازند.

عبدالوکیل که به هدف استتار نقش، مواضع و طرح های خویش درین جلسه، نه خواسته در یادداشت های سیاسی اش مسایل مطرح شده در جلسه را مطابق آجندای اضطراری فوق الذکر ـ آنطوری که واقعاً بود ـ مطرح نماید، بنابرین بادرنظرداشت آجندای جعلی، تلاش ناکامی را به عمل آورده تا از یک طرف جلسۀ متذکره را عادی جلوه دهد و از طرف دیگر در چوکات آن ادعاهای غیرواقعی خویش را نیز جاسازی نماید.

ناکامی تلاش فوق الذکر عبدالوکیل از آنجا مشهود میگردد که او در نوشتن مسایل جعلی که گویا در جلسه مطرح گردیده، حالت روانی فردی را تبارز میدهد که با پول جعلی جهت خرید به بازار رفته است. کلی گویی ها، مبهم تراشی ها، پریدن های ناشیانۀ او از یک شاخ به شاخ دیگر و همچنان قرینه سازی های مصنوعی او به هدف طرح مسایل خود خواستۀ غیر واقعی درین اظهارات، همه و همه ناشی از حالت روانی تعریف شدۀ اوست.

عبدالوکیل که مطمیناً با توجه به این توصیۀ جمعی شان به سلیمان لایق که «وضع موجود را توضیح دهد و بر اساس آن ضرورت استعفای» دوکتور نجیب الله را مطرح نماید، در شروع توضیحات خود پیرامون مسایل مطرح شده در جلسه، متذکر میگردد که:«بعد از تحلیل و ارزیابی وضع نظامی کشور، بالای لست 15 نفری که از جانب بنین سیوان قبلاً به رئیس جمهور سپرده شده بود، بحث صورت گرفت.»؛ در مورد این دو ادعای او باید تصریح گردد:

ـ در صورت تدویر عادی جلسه هیئت اجرائیه، مسئله «تحلیل و ارزیابی وضع نظامی کشور» در آن وضع بحرانی، می باید یکی از مواد مهم آجندای جلسۀ متذکره می بود و مطابق طرزالعمل قبول شده و معمول، بخش زیاد وقت جلسه را طرح این «تحلیل و ارزیابی»، بحث روی آن و اتخاذ تصامیم در زمینه، احتوا مینمود و طبعاً همین بخش با اهمیت توجه گزارشدهندۀ مسایل مربوط به این جلسه (عبدالوکیل) را بخود معطوف و به تصریح آن می پرداخت. اما دیده شد که عبدالوکیل هرگز نه خواسته بنویسد که محتوی این «تحلیل و ارزیابی» چی بود، از طرف کی ارایه گردید، از طرف کدام افراد و چگونه بحث پیرامون آن صورت گرفت و در نهایت چی تصامیمی در زمینه اتخاذ شد. زیرا:

نخست ـ چون ارایه «تحلیل و ارزیابی» متذکره در جلسۀ مورد بحث از یک طرف ضمنی و بمثابه دلیل جهت درخواستهای اصلی (اجازه صدور اعلامیه، انتقال صلاحیت ها و در نهایت استعفای رئیس جمهور) در نظر گرفته شده بود و از طرف دیگر بنابر صحبت های بی مفهوم مقدماتی سلیمان لایق اصلاً چنین «تحلیل و ارزیابی» یی را ارایه ننمود. بنابرین عبدالوکیل نیز نتوانسته از محتوی آن گزارش دهد.  

دوم ـ نوشتن این مسئله که «تحلیل و ارزیابی» مذکور نه از طرف رئیس جمهور و سرقومندان اعلی قوای مسلح و یا یکی از وزیران قوای مسلح؛ بلکه توسط سلیمان لایق ـ که درین استقامت هیچکاره بود ـ ارایه گردید، خود سوال برانگیز بود و مشت بسته وکیل را باز و حقیقت تدویر جلسه را برملا می ساخت. بنابرین دلیل، عبدالوکیل از ذکر نام ارایه کنندۀ «تحلیل و ارزیابی» مذکور ابأ ورزیده است. 

سوم ـ چون تحلیل و ارزیابی موضوع متذکره بمثابه یک مسئله فرعی و ضمنی طرح می گردید و در عمل اصلاً طرح نشد، بنابرین اشتراک کنندگان جلسه نیز روی آن بحث ننموده و تصامیمی نیز در زمینه اتخاذ نگردید. به همین ملحوظ عبدالوکیل در موارد متذکره چیزی برای نوشتن نداشت و نه نوشته است.

بادرنظرداشت حقایق فوق است که عبدالوکیل در توضیحات خود پیرامون این بخش ناموجود آجندای جلسۀ مورد بحث با کلی گویی و ابهام برخورد و پیوست آن به شاخۀ دیگر پریده و بازهم دروغ دیگری را درین زمینه سرهمبندی نموده که گویا درین جلسه «بالای لست 15 نفری که از جانب بنین سیوان قبلاً به رئیس جمهور سپرده شده بود» نیز «بحث» صورت گرفت. او این دروغ را در حالی مطرح مینماید که بربنیاد این مسئله از قبل فیصله شده، افراد شامل فهرست در پاکستان جمع و قرار بود به زودی توسط بنین سیوان به کابل انتقال گردد. به همین علت هم بود که مرکز سیاسی «ستون پنجم» با عجله و در نیم شب، به دوکتور نجیب الله مراجعه تا خواسته های شان را بر او تحمیل و «با کودتا علیه پلان صلح ملل متحد» مانع ورود این افراد به کشور گردند. افزون بر آن این خود عبدالوکیل است که در صفحۀ 856 جلد دوم کتاب مورد بحث خویش؛ نوشته است:[«... نجیب الله، لست 22 نفری از اشخاصی را که بینن سیوان به غرض ایجاد چنین یک حکومت انتقالی بیطرف به وی سپرده بود، با هیئت اجرائیه حزب وطن در میان گذاشت و روی آن بحث و تبادل نظر صورت گرفت. چنانچه در جلسۀ 24 حمل سال 1371 نجیب الله در ملاقاتی که با هیئت رهبری قوای مسلح و جنرالان و افسران عالیرتبه، انجام داد در مورد چنین ابراز داشت:«اعلامیۀ اخیر جلالتمآب پطروس غالی در ژینو مبنی بر ایجاد شورای 15 نفری با طرح های ارایه شده از جانب جمهوری افغانستان کاملاً مطابقت داشته و در حقیقت پیروز امر صلح و امر مصالحه است»]. این نوشتۀ عبدالوکیل، خود مؤید آن است که هیئت اجرائیه حزب وطن طی یکی از جلسات خود که حد اقل پیش از 24 حمل دایر گردیده، روی لست متذکره 22 نفری «بحث» نموده است که از میان این لست قبول شده، 15 نفر آنان عضویت شورای مؤقت را کسب و برای تسلیم گیری قدرت به کابل انتقال میگردند.

افزون بر آن و در نهایت، این خود عبدالوکیل است که هشت صفحه بعد و به مصداق ضرب المثل معروفِ «دروغگو حافظه ندارد»، بطور صریح و برعکس ادعای فوق الذکر خویش؛ در مورد «لست 15 نفری» ادعای دیگری را مطرح مینماید. این دو ادعا را در کنار هم قرار داده؛ قضاوت نمائید:

ـ ادعای اول عبدالوکیل در صفحۀ  877 جلد دوم کتاب مورد بحث او:«آخرین جلسۀ هیأت اجرائیه حزب وطن با رئیس جمهور دوکتور نجیب الله، بتاریخ 14 اپریل مطابق 25 حمل در مقر ریاست جمهوری دایر گردید. در جلسه،... بالای لست 15 نفری که از جانب بنین سیوان قبلاً به رئیس جمهور سپرده شده بود، بحث صورت گرفت.»

ـ ادعای دوم عبدالوکیل در صفحۀ 885 همان جلد کتابِ مورد بحثِ او:«در همین روز 15 اپریل 1992 مطابق 26 حمل سال 1371، قرار بود که بساعت 8 صبح بنین سیوان از پاکستان به کابل بیاید و لست افغانهای تکنوکرات و بیطرف برای تشکیل ادارۀ انتقالی را که قبلاً با نجیب الله موافقه نموده بود، با خود بیاورد

ادعای دومی مبنی بر اینکه: «در همین روز 15 اپریل ... قرار بود ... بنین سیوان ... لست افغانهای تکنوکرات و بیطرف برای تشکیل ادارۀ انتقالی را ... باخود بیاورد»؛ به این معنی است که قبل از تاریخ متذکره، لست مشخص 15 نفری را بنین سیوان «باخود» نه آورده بود. آنرا «قبلاً به رئیس جمهور» نه سپرده بود و بدین ملحوظ ادعای «موافقۀ» قبلی نجیب الله با نادیده گرفتن نظریات مقامات رهبری حزبی و دولتی با آن و سرانجام ادعای طرح چنین لستی جهت «بحث» به جلسۀ «14 اپریل» هیئت اجرائیه حزب وطن، همه دروغ هایی اند که آنها را عبدالوکیل جهت عادی جلوه دادن جلسۀ مورد بحث، سرهمبندی نموده است.

باید تصریح نمود که جانب جمهوری افغانستان و از جمله عبدالوکیل وزیر خارجه، اصلاً لست مشخص 15 نفر متذکره (نه لست 22 نفری) را حتی بعد از 15 اپریل 1992 نیز ـ بنابر تخریب پروسۀ صلح ملل متحد ـ بدست نیاوردند و بدین ملحوظ هم است که عبدالوکیل برخلاف برخورد همیشگی خود، لیست این 15 نفر را در یادداشت های خویش انعکاس نداده است، در حالیکه که هم لست 50 نفری اشتراک کنندگان جانب جمهوری افغانستان را در گردهمایی بین الافغانی و هم لست 22 نفری پیشنهاد شدۀ بنین سیوان را برای تشکیل حکومت مؤقت بیطرف، درج یادداشت های خود نموده است. زیرا از همان اول چنین قبول شده بود که از میان همین لست 22 نفری تائید شده از سوی تمام جوانب، 15 نفر آنان بحیث اعضای شورای مؤقت انتقالی وارد کشور گردیده و قدرت را برای 45 روز (تا تدویر اجلاس 150 نفری مذاکرات بین الافغانی و انتخاب «حکومت انتقالی» توسط این اجلاس) بدست می گیرند.

ـ عبدالوکیل به تعقیب ادعای پی پایۀ «بحث» روی لست 15 نفری و بدون ارایۀ نامهای این 15 نفر و توضیح بیشتر در زمینه، به شاخۀ دیگر پریده، بدون ارتباط و با توسل به دروغ شاخدار مدعی میگردد که گویا نجیب الله گفته بود: اگر «بغاوت نیروهای شمال» نمی بود «همه چیز تنها برای ما باقی میماند». در حالیکه هم برداشت نجیب الله و هم در واقعیت، نمیتوانست چنین باشد. زیرا در عدم «بغاوت نیروهای شمال»، پلان صلح ملل متحد تطبیق می گردید و در هر حالت آن، نیروهای سیاسی و نظامی جمهوری افغانستان مطابق سهم خویش در حاکمیت ایتلافی سهیم میگردیدند. عبدالوکیل این ادعای دروغین را بخاطری مطرح نموده تا چنان وانمود کند که گویا دوکتور نجیب الله در برخورد با پلان صلح ملل متحد صادق نبود و تحت چنین پوششی درنظرداشت که «همه چیز تنها برای ما باقی» بماند.

ـ چنانچه خواندیم؛ عبدالوکیل پیوست به ادعای فوق، به واقعیت موجود در یک بخش جلسۀ متذکره اشاره نموده و نوشته است که: درین جلسه «اکثریت» اشتراک کنندگان «خاموش» بودند، «تنها نجیب الله صحبت میکرد و صحبت هایش هم بیشتر، متوجه لایق بود». با اطمینان میتوان گفت که عبدالوکیل همان صحبت های دکتور نجیب الله را در نظر دارد که در مقابل صحبت های بی مفهوم مقدماتی سلیمان لایق ابراز نموده و می باید متوجه او می بود. ولی وکیل جرئت نتوانسته بنویسد که محتوی صحبت دوکتور نجیب الله چی بود و چرا متوجه لایق بود؟ و او در عین حال از سایر صحبت گنندگان درین جلسه (فرید احمد مزدک، نجم الدین کاویانی و محمود بریالی) و طرح های شان ذکر بعمل نمی آورد. زیرا درین صورت تمام «بافته»های ذهنی او در مورد این جلسه، دوباره «رشته» شده و مشت اش باز می گردید.

بعد از مبهم گویی فوق، دیدیم که عبدالوکیل از واقعیت رسیدن «اطلاع» تیلفونی به نجیب الله در مورد افتیدن «میدان هوایی بگرام به دست نیروهای احمد شاه مسعود»، یاد نموده است. بحث پیرامون این بخش از اظهارات عبدالوکیل را در قسمت بعدی همین سلسله دنبال مینمائیم.

ادامه دارد

از مقدمه تا قسمت شصت و هفتم

لطفن برای خوانش هرقسمت بالای شماره ها کلیک کنید

مقدمه

 

قسمت پنجم

قسمت چهارم

قسمت سوم

قسمت دوم

قسمت اول

قسمت دهم

قسمت نهم

قسمت هشتم

قسمت هفتم

قسمت ششم

قسمت پانزدهم

قسمت چهاردهم

قسمت سیزدهم

قسمت وازدهم

قسمت یازدهم

قسمت بیستم

قسمت نزدهم

قسمت هژدهم

قسمت هفدهم

قسمت شانزدهم

قسمت بیست و پنجم

قسمت بیست وچهارم

قسمت بیست وسوم

قسمت بیست ودوم

قسمت بیست و یکم

قسمت سی ام

قسمت بیست ونهم

قسمت بیست وهشتم

قسمت بیست وهفتم

قسمت بیست وششم

قسمت سی وپنجم

قسمت سی و چهارم

قسمت سی وسوم

قسمت سی ودوم

قسمت سی ویکم

قسمت چهلم

قسمت سی و نهم

قسمت و هشتم

قسمت سی و هفتم

قسمت سی وششم

قسمت چهل پنجم

قسمت چهل چهارم

قسمت چهل وسوم

قسمت چهل ودوم

قسمت چهل ویکم

قسمت پنجاهم

قسمت چهل ونهم

قسمت چهل وهشتم

قسمت چهل وهفتم

قسمت چهل وششم

قسمت پنجاه و پنجم

قسمت پنجاه و چهارم

قسمت پنجاه و سوم

قسمت پنجاه ودوم

قسمت پنجاه ویکم

قسمت شصتم

قسمت پنجاه ونهم

قسمت پنجاه و هشتم

قسمت پنجاه و هفتم

قسمت پنجاه و ششم

قسمت شصت و پنجم

قسمت شصت وچهارم

قسمت شصت و سوم

قسمت شصت و دوم

قسمت شصت و یکم

 

 

 

قسمت شصت و هفتم

قسمت شصت و ششم