به ادامۀ گذشته، قسمت هفتاد و ششم، مؤرخ:20 سپتمبر 2018

فقیرمحمد ودان

مروری بـر یادداشتهای عبدالـوکیل سـابق عضو هیئت اجـرائیه

شورای سراسری حزب وطن و وزیر خارجۀ ج. ا تحت عنوان:

از پـادشـاهی مطلقـه الـی سقوط

جمهوری دموکراتیک افغانستان

F

قسمت هفتاد و ششم

F

نتیجه گیری پیرامون ادعاها در بارۀ ملاقات های مورد

بحثِ بنین سیوان با اعضای هیئت اجرائیه حـزب وطن

F

با دقت روی یادداشت های دست اول پیرامون جلسۀ تدویر شدۀ هیئت اجرائیه حزب وطن، در قبل از ظهر و بعد از ظهر روز 27 حمل 1371 (16 اپریل 1992) و «ملاقات دوم و مختصر بنین سیوان با هیئت اجرائیه حزب وطن» در روز 28 حمل که از جانب عبدالوکیل ادعا گردیده،نگارنده به این نتیجه رسیده ام که:

بنین سیوان با مجموع اعضای نامبردۀ هیئت اجرائیه حزب وطن، صرف یک بار ملاقات نموده و آنهم در بعد از ظهر روز 27 حمل بوده است. در جلسۀ قبل از ظهر همین روزِ هیئت اجرائیه، مسایلی مورد بحث و تصویب قرار گرفته که بخش عمدۀ آن را موضوعاتی تشکیل میداد که میباید سلیمان لایق با بنین سیوان طی ملاقات بعد از ظهر مطرح، قبول و یا رد مینمود. چنانچه خود عبدالوکیل نیز درین زمینه؛ چنین نوشته است:[«بعد از پناه بردن نجیب الله به دفتر ملل متحد، اعضای هیئت اجرائیه موافقه نموده بودند تا به ساعت هشت صبح، در مقر شورای مرکزی حزب باهم جمع شوند. به استثنای سید اکرام پیگیر که بخاطر مذاکره نزد دوستم رفته بود [و دیگر نخواست به کابل برگردد ـ ف. ودان] و غلام فاروق یعقوبی، سایر اعضای هیئت اجرائیه، بوقت معین حاضر شدند. ... دقیقاً بعد از شروع تبادل نظر و اطلاعات، اطلاع رسید که که یارمحمد و [باقر] فرین معاونین وازرت امنیت دولتی و غلام حسین فخری معاون څارنوالی در پشت اتاق جلسه آمده اند و میخواهند گزارشی را به هیئت اجرائیه تقدیم نمایند. آنها داخل اتاق جلسه گردیدند و گزارش دادند که:«رفیق غلام فاروق یعقوبی وزیر امنیت دولتی در دفتر کارش دست به خودکشی زده است.»

اعضای هیئت اجرائیه، مات و مبهوت از این ضایعه و حادثۀ اسفناک با تأثر و تعجب به همدیگر نگاه میکردند. سکوت وحشتناکی فضای جلسه را فراگرفت. ...

پس از آن، هیئت اجرائیه روی این موضوع که با بنین سیوان چه مطالبی را در بعد از ظهر که قرار ملاقات با وی داریم در میان بگذاریم.»](عبدالوکیل، همانجا، جلد دوم، صفحه 902، تأکید از ف. ودان)

 تدقیق و بررسی نگاشته های دست اول، مؤید آن اند که بحث هئیت اجرائیه حزب وطن درین بخشِ از جلسه، افزون بر توظیف هیئت تحقیق پیرامون ادعای «خودکشی» سترجنرال غلام فاروق یعقوبی وزیر امنیت دولتی (درین مورد بعداً توضیح خواهیم داد)، چهار موضوع ذیل را شامل میگردیدند:

اول ـ بحث روی تعیین موضع حزب وطن در رابطه به انتقال دوکتور نجیب الله به خارج توسط سازمان ملل.

دوم ـ بحث روی تعیین موضع حزب وطن در قبال انتقال قدرت به شورای بیطرف 15 نفری مطابق پروسۀ صلح ملل متحد.

سوم ـ بحث روی تعیین موضع حزب وطن درین زمینه که «هرگاه» از جانب بنین سیوان عدم امکان انتقال قدرت به شورای بیطرف 15 نفری مطرح و او بدیل انتقال قدرت به حکومت متشکل از مجموع مجاهدین را مطرح نماید.

یادداشت:باید گفت که محمود بریالی زمانیکه در بحث روی این مادۀ آجندأ، طرح خویش (این طرح در صفحات قبل توضیح شده است) را بمثابه بدیل «انتقال قدرت به حکومت متشکل از مجموع مجاهدین» مطرح نمود، چون عدول از سناریوی داده شده از مسکو بود، با حامیان جمعیت اسلامی در هیئت اجرائیه حزب وطن در حالی مواجه و در نتیجه تجرید گردید که «اکثریت خاموش» در یک فضای ترس و تخویف و فضای «سکوت وحشتناکی» قرار داده شده بودند.

چهارم ـ بحث روی آغاز مذاکرات با احمدشاه مسعود و تعیین افراد موظف برای پیشبرد این مذاکرات.

در ختم بحث روی هریک از مواد چهارگانۀ فوق، ظاهراً توافق جمعی را کسب و نتیجه آن در سه مورد اول را ـ چنانچه عبدالوکیل گفته است ـ به سلیمان لایق سپردند تا با درنظرداشت آن در ملاقات با بنین سیوان موضوعات را مطرح، تائید و یا تردید نماید. بدین ملحوظ در ملاقات با بنین سیوان صرف سلیمان لایق صحبت نموده، دیگر اعضای هیئت اجرائیه در صحبت ها مداخله نه کرده و یا کمتر (عمدتاً محمود بریالی) سهم گرفته و در حضور بنین سیوان به رایگیری روی مسایل نپرداخته اند.

در جریان ملاقات، چون بنین سیوان مسئله توافق رهبران تنظیم های جهادی روی 10 تن از اعضای شورای بیطرف را مطرح و سلیمان لایق نیز با انتقال قدرت به این ده نفر توافق نمود، ضرورت طرح مشروط مربوط به مسئله انتقال قدرت به «حکومتی که از مجموع نیروهای جهادی نمایندگی نماید»، نیز منتفی گردید و بدین ملحوظ درین جلسه نه سلیمان لایق آن را مطرح و نه بنین سیوان چنین مسئله یی را «پیشنهاد» نمود. بنابرین ادعای عبدالوکیل در ارتباط به اختصاص چنین بحث طی «ملاقات دوم مختصر بنین سیوان با هیئت اجرائیه حزب وطن» به تاریخ 28 حمل، و آنهم بر بنیاد «پیشنهاد» بنین سیوان نمیتواند درست باشد؛ زیرا با استناد به توضحاتیکه در صفحات قبلی ارایه گردید، با اطمینان میتواند گفت که چنین ملاقاتی که در آن مجموع اعضای هیئت اجرائیه شرکت داشته باشد، صورت نگرفته، یا سلیمان لایق با دادن اطلاع تیلفونی به سیوان در مورد عدم تغییر موضع شان در ارتباط با انتقال دوکتور نجیب الله به خارج، تدویر جلسه را منتفی ساخته و یا بنین سیوان درین روز نه با مجموع اعضای هیئت اجرائیه؛ بلکه با یکی یا دونفر از اعضای مؤثر این مقام حزبی در آن شرایط (سلیمان لایق، محمودبریالی، عبدالوکیل، فریداحمد مزدک و نجم الدین کاویانی) ملاقاتی مختصری داشته که طی آن نه مسئله حل شده انتقال قدرت، بلکه روی مسئله حل ناشدۀ انتقال دکتور نجیب الله به خارج بوده است.

ممکن اکنون این سوال در ذهن خوانندگان عزیز خطور نماید: در صورتیکه مسئله انتقال قدرت به شورای 10 نفری «بیطرفِ» انتخاب شده از جانب رهبران تنظیم های جهادی، هم از جانب هیئت اجرائیه حزب وطن قبول و هم از جانب بنین سیوان تائید و در نتیجه تصویب گردیده بود؛ پس انتقال قدرت به «حکومت انتقالی اسلامی» توافق شده در مسکو و ساخته شده در پاکستان، چرا و چگونه صورت گرفت؟.

F

نقش مراکز سیاسی و نظامی «ستون پنجم» در

انتقال قدرت دولتی بـه حکومت انتقالی اسـلامی

F

در صورتیکه ادعای عبدالوکیل راست میبود که گویا بنین سیوان بر بنیاد «فشار» مجاهدین، در ملاقات با اعضای هیئت اجرائیه شورای مرکزی حزب وطن «پیشنهاد» نموده باشد که انتقال قدرت به «حکومت مجاهدین» صورت گیرد و آن را سلیمان لایق نیز در همین ملاقات و در حضور تمام اعضای هیئت اجرائیه حزب وطن تائید نموده باشد، بنابرین مسئله انتقال قدرت به «حکومت مجاهدین» مورد توافق تنظیم های جهادی، حزب وطن و ملل متحد قرار گرفته می بود و عبدالوکیل نیز با تدویر محفل انتقال قدرت به «حکومت انتقالی اسلامی» در وزارت خارجه، بر اساس این فیصله عمل نموده میبود. بدین صورت مسوولیتِ تاریخی ناشی از این عمل، نه صرف بدوش مراکز سیاسی و نظامی «ستون پنجم» و بخصوص شخص عبدالوکیل، بلکه بدوش تمام اعضای هیئت اجرائیه حزب وطن و بنین سیوان بحیث نمایندۀ سرمنشی ملل متحد نیز قرار می گرفت. درست بادرنظرداشت چنین هدفی است که عبدالوکیل بطور حساب شده و آگاهانه، به جعل تدویر«ملاقات دوم مختصر بنین سیوان با اعضای هیئت اجرائیه حزب وطن» و طرح موضوع جعلی انتقال قدرت به تنظیم های جهادی درین گویا ملاقات، پرداخته تا خود را برائت داده و یا حد اقل تمام اعضای هیئت اجرائیه حزب وطن و بنین سیوان را نیز درین مسوولیت تاریخی شریک سازد.

 در صورتیکه ادعای عبدالوکیل مبنی بر طرح «پیشنهاد» و توافق سه جانبۀ (بنین سیوان، رهبری حزب وطن و رهبران تنظیم های جهادی) روی موضوع متذکره صحت میداشت:

ـ از یک طرف: اگر هیئت اجرائیه حزب وطن اصل انتقال قدرت را بنابر «پیشنهاد» بنین سیوان  و در حضور او به «به حکومتی که از مجموع نیروهای جهادی نمایندگی نماید» پذیرفته و نهایی ساخته می بود؛ نباید در همین جلسه، مسئله «تشکیل حکومت ایتلافی» را نیز شامل آجندای مذاکراتی می ساخت که عبدالوکیل را جهت پیشبرد آن با احمد شاه مسعود توظیف نموده بودند. مسئله ای که گنجانیدن آن در آجندای متذکره توسط تمام افراد دخیل دست اول از جمله خود عبدالوکیل و احمد شاه مسعود تائید گردیده است. زیرا هیچ منطقی نمیتواند بپذیرد که هیئت اجرائیه حزب وطن همزمان و در یک جلسه، هم تصویب کند که قدرت دولتی را بطور کامل به حکومتی می سپارد که از مجموع نیروهای جهادی تشکیل گردیده باشد و هم تصویب نموده باشد که عبدالوکیل در مذاکرات با احمدشاه مسعود اصل تشکیل حکومت ایتلافی را مطرح و عدول از آن (آنچه را که عبدالوکیل به عنوان نظر خود به احمد شاه مسعود ارایه و با دست های بالا تسلیم، تسلیم، تسلیم فریاد زده بود) را صلاحیت ندارد.

پس حقیقت صرف میتواند چنین باشد که هیئت اجرائیه حزب در جلسۀ صبح روز 27 حمل 1371 و در عدم موجودیت بنین سیوان، تائید مسئلۀ انتقال قدرت دولتی به حکومتی که از مجموع نیروهای جهادی نمایندگی نماید، را به عدم توفیق ملل متحد جهت تطبیق پلان صلح خود، مشروط ساخته بود و چون ملل متحد و نمایندۀ خاص سرمنشی آن سازمان (بنین سیوان) تا انتقال گستردۀ نیروهای ایتلاف شمال و تسلیم دادن قطعات و جزوتامهای قوای مسلح و سایر نهادهای ممثل حاکمیت جمهوری افغانستان به آنان، هیچگاه عدم توفیق خود را به تطبیق پلان خویش ابراز ننموده بود، بدین جهت فیصلۀ مشروط متذکره و مشروعیت تعمیل آن خود بخود منتفی گردیده و هیچگاه نمیتوانست و نمیتواند دست آویزی برای عبدالوکیل گردد که گویا بربنیاد آن جلسۀ رسمی انتقال قدرت به «حکومت انتقالی اسلامی» را در وزارت خارجه سازماندهی و دایر نموده است.

ـ از طرف دیگر: در صورت درست بودن ادعای عبدالوکیل، بنین سیوان نیز می باید بعد از آن، نه تنها از شورای بیطرف و انتقال قدرت به این شورا نام نمی بُرد؛ بلکه خودش پروسۀ انتقال قدرت را «به حکومتی که از مجموع نیروهای جهادی نمایندگی نماید»، سازماندهی و در مراسم رسمی این انتقال شرکت و سخنرانی مینمود. در حالیکه برعکس، به دلیل عدم طرح مشروط متذکره با بنین سیوان در جلسۀ بعد از ظهر روز 27 حمل و بی خبری او از چنین طرحی بود که موصوف تا آوانی و پیوسته از شورای بیطرف و انتقال قدرت دولتی به این شورا یاد مینمود که به تاریخ 5 ثور نیروهای ایتلاف شمال بطور گسترده به کابل داخل ساخته شدند، قطعات و جزوتام های قوای مسلح و دوایر دولتی به این نیروها تسلیم داده شد، ستر جنرال محمد نبی عظیمی از طریق رادیو ـ تلویزون دولتی افغانستان با قرائت اعلامیه یی تسلیمی قدرت به «حکومت انتقالی اسلامی» را ابلاغ و مسوولیت امنیت پایتخت را به شورای قومندانان جهادی تحت رهبری احمدشاه مسعود تفویض کرد(رک: به ویدوهای منتشرۀ سترجنرال محمد نبی عظیمی درین زمینه که در رسانه های گروهی به کثرت منتشر گردیده اند) و سرانجام عبدالوکیل با تدویر محفل انتقال قدرت به «برادران مجاهد»، آخرین امید بنین سیوان و ملل متحد را جهت تحقق پلان صلح ملل متحد، منجمله انتقال قدرت به شورای بیطرف با خاک یکسان نمود. در حالیکه قبل از این رویدادها سیوان پیوسته از شورای بیطرف و انتقال قدرت به این شورا یاد مینمود. بطور مثال:

ـ ساعت 11.20 روز 19 اپریل (30 حمل) در یک نشست اطلاع رسانی به دپلومات های مقیم کابل، بنین سیوان باوجودیکه یأس و نامیدی از گفتارش پیداست؛ اظهاراتی دارد که فلیپ کاروین از زبان او چنین مینویسد:«بنین بحیث رئیس جلسه به حاضرین گفت: ملل متحد تا اکنون بخاطر انتقال صلح آمیز قدرت در تلاش است، اما حاصل کارش هیچ است. اگر سعی و کوشش همه جانبۀ ما به نتیجه ای نرسد، حاضر است در معرض عام ظاهر شود و پلان ملل متحد را در مورد تشکیل یک شورای بیطرف اعلام نماید.»(فلیپ کاروین با نقل از بینن سیوان، سرنوشت غم انگیز در افغانستان، ترجمۀ حکیم سروری، صفحه 186)

ـ به تاریخ 20 اپریل (31 حمل)، ساعت 18.30 کنفرانس مطبوعاتی در هوتل انترکانتننتال، با شرکت بنین سیوان دایر میگردد. علی الرغم ازدیاد شک و تردید ها در مورد تطبیق پلان صلح ملل متحد، وقتی درین زمینه از بنین سیوان پرسیده می شود که:«در حال حاضر کدام امکانات باقیمانده؟»؛ او جواب میدهد که:«اکنون دو امکان وجود دارد یا یک شورای بیطرف دارای پایه های وسیع یا یک شورای مجاهدین.»(فلیپ کاروین، همانجا، صفحه 194)

ـ ساعت 21.00 تاریخ 22 اپریل (2 ثور) بنین سیوان با خود عبدالوکیل در دفتر وزیر خارجه ملاقات مینماید. درین ملاقات وقتی عبدالوکیل از اینکه «همین حالا در جلال آباد، قندهار و شهرهای دیگر، شوراها تشکیل یافته، ایتلاف ها ایجاد می شود»، با اشتیاق صحبت مینماید و شکایت میکند که «اما حکمتیار و پاکستان تمایل ندارند که این شوراها را به رسمیت بشناسند»، بنین سیوان که یک روز قبل با جنرال دوستم و احمدشاه مسعود ملاقات های جداگانه داشت، در جواب عبدالوکیل میگوید که:«من به مسعود گفتم که ملل متحد صرف خواهان صلح است. ما اهداف عمدۀ خود را به پایۀ اکمال رسانیده ایم.

تقاضایی وجود داشت که نجیب الله استعفا بدهد که [استعفا] داد. تقاضا در مورد شورای بیطرفِ موافقه شده [وجود داشت]، ما [درین زمینه] برای برقراری صلح آماده ایم.»(فلیپ کاروین، همانجا، صفحه 207 و 208)

به تارخ 23 اپریل (3 ثور) بنین سیوان به پاکستان بخاطری میرود که بطروس غالی سرمنشی ملل متحد در همین روز به عنوان آخرین تلاش جهت جستجوی بیرون رفت از انکشافات نامطلوب اخیر در وضعیت افغانستان، به پاکستان مواصلت و بعداً به تهران سفر می کرد و بنین سیوان میخواست «در مورد افغانستان با او صحبت» و درین سفرها او را همراهی کند. هنوز او در پاکستان بود که به تاریخ 25 اپریل (5 ثور):«اخبار اعلان کرد که امروز کابل رسماً سقوط کرد. صدها نفر مجاهدین وارد شهر شدند. عمارات دولتی، ستیشن رادیو و غیره جاها را اشغال کرده اند. قوای حکومتی با مسعود پیوسته اند. آنها یونیفورم ها را دور انداخته اند. جنرال عظیمی به سربازان هدایت داده که ایتلاف خود را با مسعود استحکام بخشند.»(فلیپ کاروین، همانجا، صفحه 210)

اشغال کردن ارگ و کاخ ریاست جمهوری، تعمیرهای وزارت های دفاع، داخله و امنیت دولتی و همچنان سایر وزارتخانه ها، قرارگاه های قطعات و جزوتام های قوای مسلح، تعمیر شورای مرکزی، شهری و نواحی حزبی حزب وطن در شهر کابل، ستیشن های نشراتی رادیو و تلویزون مرکزی و غیره نهاد های ممثل حاکمیت دولتی توسط تنظیم های جهادی که سرانجام در 5 ثور 1371 (25 اپریل 1992) باعث آن گردید تا رسانه های گروهی «سقوط» کابل را «رسماً» اعلان نمایند و همچنان «سقوط» ولایات افغانستان بدست تنظیم های جهادی که زمینه را برای انتقال قدرت به «حکومت انتقالی اسلامی» مطابق «اعلامیۀ کنفرانس سه جانبۀ پاکستان، ایران و تنظیم های جهادی در اسلام آباد» و «اعلامیۀ مشترک رهبری اتحادشوروی، روسیۀ فدرال و هیئت تنظیم های جهادی» مساعد نمود، چگونه صورت گرفت؟:

توضیحات پیرامون مذاکرات عبدلوکیل با احمدشاه مسعود و نقش «ستون پنجم» در تسلیمی کامل شهرکابل و سایر ولایات به تنظیم های جهادی را در قسمت بعدی خواهیم خواند.

ادامه دارد

 F

 

از مقدمه تا قسمت هفتادو پنجم

F

لطفن برای خوانش هرقسمت بالای شماره ها کلیک کنید

F

مقدمه

 F

قسمت پنجم

قسمت چهارم

قسمت سوم

قسمت دوم

قسمت اول

قسمت دهم

قسمت نهم

قسمت هشتم

قسمت هفتم

قسمت ششم

قسمت پانزدهم

قسمت چهاردهم

قسمت سیزدهم

قسمت وازدهم

قسمت یازدهم

قسمت بیستم

قسمت نزدهم

قسمت هژدهم

قسمت هفدهم

قسمت شانزدهم

قسمت بیست و پنجم

قسمت بیست وچهارم

قسمت بیست وسوم

قسمت بیست ودوم

قسمت بیست و یکم

قسمت سی ام

قسمت بیست ونهم

قسمت بیست وهشتم

قسمت بیست وهفتم

قسمت بیست وششم

قسمت سی وپنجم

قسمت سی و چهارم

قسمت سی وسوم

قسمت سی ودوم

قسمت سی ویکم

قسمت چهلم

قسمت سی و نهم

قسمت و هشتم

قسمت سی و هفتم

قسمت سی وششم

قسمت چهل پنجم

قسمت چهل چهارم

قسمت چهل وسوم

قسمت چهل ودوم

قسمت چهل ویکم

قسمت پنجاهم

قسمت چهل ونهم

قسمت چهل وهشتم

قسمت چهل وهفتم

قسمت چهل وششم

قسمت پنجاه و پنجم

قسمت پنجاه و چهارم

قسمت پنجاه و سوم

قسمت پنجاه ودوم

قسمت پنجاه ویکم

قسمت شصتم

قسمت پنجاه ونهم

قسمت پنجاه و هشتم

قسمت پنجاه و هفتم

قسمت پنجاه و ششم

قسمت شصت و پنجم

قسمت شصت وچهارم

قسمت شصت و سوم

قسمت شصت و دوم

قسمت شصت و یکم

قسمت هفتادم

قسمت شصت و نهم

قسمت شصت و هشتم

قسمت شصت و هفتم

قسمت شصت و ششم

قسمت هفتادو پنجم

قسمت هفتادوچهارم

قسمت هفتادو سوم

قسمت هفتادودوم

قسمت هفتادویکم