F

به ادامۀ گذشته، قسمت هشتادم، مؤرخ: 10 اکتوبر 2018

فقیرمحمد ودان

مروری بـر یادداشتهای عبدالـوکیل سـابق عضو هیئت اجـرائیه

شورای سراسری حزب وطن و وزیر خارجۀ ج. ا تحت عنوان:

F

از پـادشـاهی مطلقـه الـی سقوط

جمهوری دموکراتیک افغانستان

F

قسمت هشتادم

F

ملاقات دوم عبدالوکیل با احمد شاه

مسعود و انـکشـافـات نـاشی از آن

f 

عبدالوکیل جهت ملاقات دوم خود با احمدشاه مسعود، بدون توجه به نارضایتی «اکثریت خاموش» و با بی اعتنایی نسبت به آنان، به تاریخ دوم ثور 1371 به جبل السراج پرواز نمود. در مورد محتوی این ملاقات او خاطرنشان ساخته که «بادرنظرداشت هدایات هیئت اجرائیه» به احمدشاه مسعود؛ چنین گفته است:«رهبری حزبی و دولتی ما در حالیکه هنوز هم با پلان صلح ملل متحد و بنین سیوان همکاری میکند، چون بنین سیوان تا اکنون در چنین شرایطی، حاضر و قادر نیست تا 15 تن بیطرف و تکنوکرات را برای انتقال قدرت باخود به کابل بیاورد... لهذا اگر رهبران مجاهدین بین خود در مورد تشکیل رهبری حکومت آینده اتفاق نظر داشته باشند، ما برای انتقال صلح آمیز قدرت به آنها کدام اعتراضی نداریم.»(عبدالوکیل، همانجا جلد دوم، صفحه 927)

عبدالوکیل در نقل قول فوق:

نخست: برعکس ادعا های قبلی خود مبنی بر پیشنهاد بنین سیوان برای انتقال قدرت به حکومت متشکل از نمایندگان تنظیم های جهادی، موضع ثابت سیوان را در رابطه به تطبیق «پلان صلح ملل متحد» تائید و چنان وانمود می سازد که گویا «این رهبری حزبی و دولتی ما» است که بطور یکجانبه و بدون مشوره و تفاهم با بنین سیوان، پلان صلح ملل متحد را به این اتهام ناکام اعلام مینماید که «بنین سیوان تا اکنون در چنین شرایطی، حاضر و قادر نیست تا 15 تن بیطرف و تکنوکرات را برای انتقال قدرت باخود به کابل بیاورد» و در عین حال به تضاد گویی ای نیز مبادرت مینماید که گویا «رهبری حزبی و دولتی ما» همزمان هم با بنین سیوان در مورد تطبیق «پلان صلح ملل متحد همکاری میکند» و هم در مقاطعه یکطرفه با او و پلان صلح ملل متحد، آمادگی شان را «برای انتقال صلح آمیز قدرت» به «رهبران مجاهدین» و «حکومت آیندۀ» آنان نشان میدهد.

دوم ـ واضح و برخلاف رهنمودهای فیصله شدۀ هیئت اجرائیه، که می باید روی دو مسئله: نخست قبول و رعایت پلان صلح ملل متحد از جانب طرفین و انتقال قدرت به شورای بیطرف متشکل از تکنوکرات های افغانی و در صورت عدم قبولی آن، پیشنهاد دومی؛ تشکیل حکومت ایتلافی بود. اما عبدالوکیل بخاطر آنکه طرح شخصی خود به احمدشاه مسعود (چنانچه خود مسعود آن را بارها تذکار داده که عبدالوکیل آمد و گفت: طرح هیئت اجرائیه حزب حکومت ایتلافی؛ اما طرح من تسلیمی قدرت به مجاهدین است و با سه مرتبه دست بالا نمودن، تسلیم، تسلیم، تسلیم صدا کرد) را طرح هیئت اجرائیه وانمود کند، «قدم» دوم و «در نهایت» را «انتقال قدرت» «به شورای تنظیم های جهادی» وانمود ساخته و با چنین ادعای جعلی خواسته است تا اقدام خویش جهت تسلیمی قدرت به «حکومت انتقالی اسلامی» را توجیه کند و بدین طریق چنان وانمود سازد که «انتقال قدرت به شورای تنظیم های جهادی»، نه طرح شخصی خودش بر بنیاد اعلامیۀ مشترک مسکو و تنظیم های جهادی؛ بلکه فیصلۀ هیئت اجرائیه شورای مرکزی حزب وطن چنین بود.

ستر جنرال محمد نبی عظیمی با اشاره به قبل از «آن موقع» که عبدالوکیل طرح «شخصی» خود را مبنی بر انتقال قدرت به حکومت مجاهدین با احمدشاه مسعود در میان بگذارد؛ چنین نوشته میکند: [«طرح وکیل و اعضای بیروی اجرائیه تا آن موقع یکسان بود و به اتفاق آرأ چنین بود: «تشکیل یک دولت ایتلافی با مجاهدین، ترجیحاً با احمدشاه مسعود، در صورتیکه دیگران حاضر به ایتلاف نباشند، بوجود آوردن یک جبهه مشترک علیه گلبدین حکمتیار، راندن او از اطراف شهر کابل و تقسیم نمودن مساویانۀ قدرت.

این طرح را در آن موقع احمدشاه مسعود رد کرد ولی گفت در صورتیکه قدرت را بدون جنگ و خونریزی به تنظیم جمعیت اسلامی تحت رهبری برهان الدین ربانی تسلیم بدهد، او وعده میدهد که عفو عمومی اعلان شود و اعضای حزب با مصؤنیت تمام در کشور زندگی کنند و به جز چند نفر چهرۀ سرشناس، همه در وظایف خود دوام بدهند.»(سترجنرال محمد نبی عظیمی، اردو و سیاست در سه دهۀ اخیر افغانستان، صفحات 565 و 566)

افزون بر سایر افراد دست اول دخیل، این خود عبدالوکیل نیز است که جعل و دروغ فوق الذکر خویش را زمانی برملا می سازد که در مورد ملاقات سترجنرال محمد رفیع با گلبدین حکمتیار توضیحات ارایه می نماید. ملاقات محمد رفیع با گلبدین حکمتیار چنانچه خود عبدالوکیل زمان آن را قید نموده، به تاریخ «سوم ثور سال 1371»(یک روز بعد از ملاقات دوم عبدالوکیل با احمدشاه مسعود) صورت گرفت. عبدالوکیل در مورد «مسئله عمده» درین ملاقات؛ چنین مینویسد:[«مسئله عمده در مذاکرات محمد رفیع با گلبدین حکمتیار، مطابق به فیصلۀ هیئت اجرائیه حزب، پشتیبانی از حل و فصل سیاسی از طریق مذاکره و دیالوگ، در چهارچوب تلاشهای نمایندۀ سازمان ملل متحد و جلوگیری از دخول نظامی به شهر کابل بود. پس از بازگشتش از نزد حکمتیار، محمد رفیع از جریان مذاکراتش با حکمتیار به هیئت اجرائیه حزب گفت که گلبدین حکمتیار در مقابل پیشنهاداتش، پیشنهاد ذیل را غرض حل و فصل اوضاع سیاسی و انتقال قدرت از جانب جمهوری افغانستان مطرح نمود:

«اول: تشکیل حکومت مؤقت متشکل از افراد قابل قبول برای نیروهای جهادی و یا نمایندگان آنها.

دوم: تشکیل یک شورا، متشکل از قومندانان اطراف ولایت کابل، جمع قومندانان کابل برای گرفتن قدرت.

سوم: به راه انداختن انتخابات در ظرف کمتر از یک سال جهت انتقال قدرت، به حکومت منتخب.»

بعد ازگزارش محمد رفیع، عده یی از اعضای هیئت اجرائیه شورای مرکزی حزب و مقامات جمهوری افغانستان به این باور رسیدند که حکمتیار نه تنها مداخله و همکاری سازمان ملل را رد میکند، بلکه بطور یکجانبه میخواهد پیشنهاداتش را بالای حزب وطن و دولت جمهوری افغانستان بقبولاند.» ](عبدالوکیل، همانجا، صفحه های 930 و 931)

عبدالوکیل بازهم ضمن تبصره پیرامون صحبت سترجنرال محمد رفیع طی کنفرانس مطبوعاتی یی که بعد از ملاقات با گلبدین حکمتیار دایر نموده بود؛ با تأکید مجدد چنین مینویسد:[«محمد رفیع بعد از ملاقات با حکمتیار، در یک کنفرانس مطبوعاتی اشتراک نمود، که متن کامل آن در شمارۀ شنبه 5 ثور 1371 روزنامۀ ملی انیس به نشر رسیده است. در یک قسمتی از آن چنین گفته بود:«طوریکه شما اطلاع دارید، اینجانب پریروز با برادر محترم انجنیر حکمتیار آمر حزب اسلامی افغانستان در ولسوالی محمدآغۀ ولایت لوگر ملاقات نمودم. این ملاقات به سلسلۀ تماس ها و مذاکراتی صورت گرفت که هدف آن نیل به یک توافق کلی و همه جانبه جهت حل و فصل سیاسی قضایای افغانستان از طریق مفاهمه و مذاکره و دیالوگ بین الافغانی می باشد.

باز شدن باب مذاکره با رهبران محترم نیروهای جهادی به افغانها کمک خواهد کرد تا با اطمینان یک میکانیزم قابل قبول برای همه را در زمینۀ انتقال و تحکیم قدرت به میان آورد. که این میکانیزم در چارچوب مساعی سازمان ملل متحد به آلام و دردهای دیرینۀ مردم افغانستان مرهم گذارد و راه را برای یک صلح آبرومندانه هموار سازد

موضعگیری رسمی و علنی رهبری حزبی و دولتی تا همین روز اینطور بود که در مصاحبۀ محمد رفیع معاون رئیس جمهور و عضو هیئت اجرائیه شورای مرکزی حزب وطن انعکاس یافت.

در عین حال، سلیمان لایق نیز با زمینه سازی کارمندان وزارت امنیت دولتی با حکمتیار تماس مخابروی برقرار نموده بود. وی مذاکراتش را با حکمتیار همزمان با مذکراتیکه محمد رفیع با حکمتیار داشت، پیش می برد. طوریکه سلیمان لایق به هیئت اجرائیه گزارش داد، موضعگیری حکمتیار در صحبت با او تکرار همان مطالبی بود که با محمد رفیع در میان گذاشته بود.»](عبدالوکیل، همانجا، جلد دوم، صفحه 931)

در نقل قول فوق الذکر عبدالوکیل دو مسئله ذیل قابل بحث اند:

نخست: به تائید خود عبدالوکیل، اگردر مذاکرات محمد رفیع با گلبدین حکمتیار» که به تاریخ سوم ثور 1371 صورت گرفت، «مسئله عمده» و آنهم «مطابق به فیصلۀ هیئت اجرائیه حزب»، «پشتیبانی از حل و فصل سیاسی از طریق مذاکره و دیالوگ، در چهارچوب تلاشهای نمایندۀ سازمان ملل متحد» بود و تأکید خود عبدالوکیل که فیصلۀ متذکره «موضعگیری رسمی و علنی رهبری حزبی و دولتی تا همین روز» محسوب می گردید، خود مؤید آن است که هیئت اجرائیه شورای مرکزی حزب وطن در جلسۀ 29 حمل خویش (4 روز پیش از تاریخ سوم ثور) نباید «این طورفیصله» نموده باشد که:«حالا فرصت برای انتقال قدرت به شورای 15 نفری وعده داده شدۀ بنین سیوان ممکن [بهتر است به عوض «ممکن»، مساعد خوانده شود ـ ف. ودان)] نیست. لذا، انتقال قدرت بخاطر جلوگیری از پیروزی نظامی و خونریزی بیشتر، باید به مجاهدین صورت گیرد» و در نتیجه به عبدالوکیل صلاحیت داده باشد که طی ملاقات دوم ثور 1371 خود با احمد شاه مسعود، به نمایندگی از مقام هیئت اجرائیه حزب بگوید که:«اگر رهبران مجاهدین بین خود در مورد تشکیل رهبری حکومت آینده اتفاق نظر داشته باشند، ما برای انتقال صلح آمیز قدرت به آنها کدام اعتراضی نداریم.»

ادعای های متضاد فوق الذکر عبدالوکیل به این معنی است که هیئت اجرائیه حزب وطن در مورد «انتقال قدرت» و طرح آن با احمدشاه مسعود و گلبدین حکمتیار موضعگیری یکسان نداشته است. زیرا به عبدالوکیل طی اجلاس 29 حمل خویش صلاحیت میدهد که طی ملاقات مؤرخ دوم ثور خود به احمدشاه مسعود اعلام نماید که «انتقال قدرت بخاطر جلوگیری از پیروزی نظامی و خونریزی بیشتر، باید به مجاهدین صورت گیرد»؛ اما برعکس به ستر جنرال محمد رفیع توصیه مینماید که در ملاقات مؤرخ 3 ثور خود با گلبدین حکمتیار ـ که پنج روز بعد از جلسۀ فوق الذکر هیئت اجرائیه و یک روز بعد از ملاقات دوم عبدالوکیل با احمد شاه مسعود صورت می گیرد ـ روی «حل و فصل سیاسی از طریق مذاکره و دیالوگ، در چهارچوب تلاشهای نمایندۀ سازمان ملل متحد»، تأکید بعمل آورد. چنین موضعگیری متضاد، صرف میتواند مبتنی بر «منطق» جعل و دروغی توجیه گردد که صرف عبدالوکیل قادر به ادعای آن بوده میتواند.

دوم: آنچه را عبدالوکیل در مورد «پشنهادات» سه گانۀ گلبدین حکمتیار «غرض حل و فصل اوضاع سیاسی و انتقال قدرت از جانب جمهوری افغانستان»، مطرح نموده است با واقعیت موضعگیری موصوف طی ملاقات با جنرال محمد رفیع، تفاوت کلی دارد. درین زمینه عبدالوکیل ترکیب مسخ شدۀ از مواضعی را که گلبدین طی ملاقات خود با ستر جنرال محمد رفیع، گفتگوی تیلفونی با احمدشاه مسعود و ذهنیت خویش ارایه داشته و بدین طریق خواسته تا برعکس آن زمان، اکنون ضمن محتویات پیشنهادات سه گانۀ متذکره و البته بدون بیان صریح، مواضع گلبدین حکمتیار را در زمینۀ انتقال قدرت، نسبت به مواضع احمدشاه مسعود بخاطری مساعد تر و حتی مبتنی بر اصول دموکراسی وانمود سازد که: از یک طرف آزردگی خود را نسبت به افشای حقیقت «طرح خودش و طرح رفقایش» و همچنان «دست بالا نمودن و تسلیم، تسلیم، تسلیم»  توسط مسعود تبارز دهد و از طرف دیگر با وانمود ساختن مواضع مساعد گلبدین حکمتیار، جانبداری مشهود و افشا شدۀ آن وقت خویش را از احمدشاه مسعود، زیر سوال ببرد.

چرا ادعا گردیده که عبدالوکیل با ترکیب مسخ شده ای از مواضع گلبدین طی ملاقاتش با ستر جنرال محمد رفیع، گفتگوی تیلفونی اش با احمدشاه مسعود و ذهنیت خود، تلاش نموده مواضع گلبدین حکمتیار را در زمینۀ انتقال قدرت، نسبت به مواضع احمدشاه مسعود مساعد تر و حتی مبتنی بر اصول دموکراسی وانمود سازد؟. مسایل را توضیح میدهیم:

عبدالوکیل برعکس واقعیت، مدعی گردیده که گلبدین ضمن پیشنهاد اول خود «تشکیل حکومت مؤقت متشکل از افراد قابل قبول برای نیروهای جهادی و یا نمایندگان آنها» را قبول دارد. با چنین ادعا عبدالوکیل خواسته است تلقین نماید که:

ـ در قدم اول گلبدین«تشکیل حکومت مؤقت متشکل از افراد قابل قبول برای نیروهای جهادی» را تائید مینماید و این طرح در حقیقت اشاره به همان فیصله یی دارد که بنین سیوان در ملاقات بعد از ظهر مؤرخ 27 حمل خویش با اعضای هیئت اجرائیه حزب وطن مبنی بر توافق رهبران تنظیم های جهادی بر شورای ده نفری بیطرف «قابل قبول» خویش، مطرح نموده و مورد تائید هیئت اجرائیه حزب وطن نیز قرار گرفته بود. انتساب چنین طرح به گلبدین حکمتیار طی ملاقات او با جنرال محمد رفیع دروغ محض و ناشی از ذهنیت خود عبدالوکیل است.

ـ در صورت عدم امکان تعمیل طرح اولی فوق الذکر، گلبدین تشکیل حکومت مؤقت متشکل از «نمایندگان» تنظیم های جهادی را مورد تأئید قرار میدهد. این طرحی است که حکمتیار ضمن گفتگوی معروف تیلفونی خود با مسعود مطرح نموده است.

افزون بر آن مطابق به ادعای عبدالوکیل در مادۀ دوم «پیشنهادات» گلبدین «تشکیل یک شورا، متشکل از قومندانان اطراف ولایت کابل، جمع قومندانان کابل برای گرفتن قدرت»، مورد تائید قرار گرفته است. تذکار «جمع قومندانان کابل» خود مؤید آن است که درین طرح سهم و نقش نظامیان برجستۀ دولت نیز مورد تائید قرار گرفته است. در حالیکه مخالفت علنی گلبدین نسبت به حضور سترجنرال محمد نبی عظیمی، ستر جنرال آصف دلاور، جنرال دوستم، جنرال فتاح، سید اعظم سعید، برادران علومی و دیگر «قومندانان کابل» را در همکاری با احمدشاه مسعود همه بخاطر داریم و او این مخالفت خود را هم در مطبوعات و هم بدون نام گرفتن در مذاکره با جنرال رفیع و گفتگوی تیلفونی با مسعود ابراز داشته بود. بنابرین انتصاب چنین موضع به گلبدین، یک دروغ آشکار و ناشی از ذهنیت خوشبینانۀ کنونی عبدالوکیل نسبت به اوست. طرح گلبدین تشکیل شورای قومندانان جبهات مؤثر جهادی اطراف کابل و انتقال قدرت به این قومندانان بود که او این طرح را هم با جنرال رفیع موقع خدا حافظی (نه در متن مذاکرات) و هم ضمن گفتگوی تیلفونی خود با احمدشاه مسعود مطرح نموده است.

در نهایت عبدالوکیل مدعی است که گلبدین حکمتیار در مادۀ سوم «پیشنهادات» خود بر تدویر «انتخابات در ظرف کمتر از یک سال جهت انتقال قدرت، به حکومت منتخب» تأکید بعمل آورده است و بدین طریق افزون بر دو مزیت قبلی، خواسته گلبدین حکمتیار را یک چهره دموکرات معرفی نماید. در حالیکه گلبدین هییچگاه چنین طرحی را طی ملاقات خود با جنرال محمدرفیع مطرح ننموده ولی ضمن گفتگوی تیلفونی خود با احمدشاه مسعود، توأم با تأکید روی این مسئله که «در ظرف یکسال انتخابات باید برگزار شود»، این انتخابات را مختص به «تشکیل یک حکومت اسلامی» ساخته و بدین طریق انتخابات آزاد و همه شمول را رد و آن را با شرکت و به نفع صرف تنظیم های جهادی و تشکیل حکومت آنان منحصر ساخته است.

جالب تر از همه این تضادگویی عبدالوکیل است که از یک طرف «پیشنهادات» سه گانۀ نسبتاً مساعد گلبدین را سرهمبندی نموده و از طرف دیگر کاملا نا منطبق به این پیشنهادات نسبتاً مساعد، بدون آنکه از هویت افراد نام ببرد با ابهام «عده یی»، نتیجه گیری مینماید که «بعد ازگزارش محمد رفیع، عده یی از اعضای هیئت اجرائیه شورای مرکزی حزب و مقامات جمهوری افغانستان به این باور رسیدند که حکمتیار نه تنها مداخله و همکاری سازمان ملل را رد میکند، بلکه بطور یکجانبه میخواهد پیشنهاداتش را بالای حزب وطن و دولت جمهوری افغانستان بقبولاند». در همین تضاد گویی و ابهام تراشی او هم رازی نهفته است که به موقع آن را برملا خواهیم ساخت.

توسل به جعل و دروغ، سکوت و ابهام گویی عبدالوکیل در موارد فوق، آگاهانه و هدفمند به خاطر آن صورت گرفته که بیان حقایق در زمینه، مشت عبدالوکیل و شرکای حزبی و دولتی او را باز و نقش ننگین شان را در جرم تاریخی انتقال قدرت به «حکومت انتقالی اسلامی» برملا می سازد. بدین ملحوظ لازم است تا یادداشت های خود سترجنرال محمد رفیع درین ارتباط را مرور نمائیم:

سترجنرال محمد رفیع در مورد موضعگیری گلبدین حکمتیار طی ملاقات فوق الذکر؛ چنین مینویسد:[«بعد از ختم صحبت های من، گلبدین حکمتیار به صحبت آغاز نموده و گفت:«رفیع صاحب! ما اطلاع داریم که شما با منفی نمودن دیگر نیروها صرفاً با «جمعیت» به توافقات نهایی رسیده اید. بنابرین مصونیت شهریان کابل را خود شما به خطر انداخته اید. من میتوانم به شما بگویم که چه تعداد قوت های «جمعیت» در خیرخانه، در وزارت امنیت دولتی، در میدان هوایی و سایر نقاط شهر جابجا شده اند. اگر توقع دارید که من به صداقت شما جهت تامین مصوونیت شهریان کابل اعتماد نمایم، شما باید در موارد ذیل اجراآت کنید:

اول: مجموع نیروهای «جمعیت» که تا اکنون داخل شهر کابل آورده شده، باید دوباره از شهر بیرون کشیده شوند. در صورتیکه آنها از شهر بیرون نمی شوند، مساوی به تعداد نیروهای مذکور به حزب اسلامی نیز اجازه بدهید که داخل شهر شوند. در غیر آن حزب اسلامی نمیتواند بر صداقت شما باور نماید. درین حالت مجبور می شود که به زور داخل شهر کابل گردد که مسوولیت عواقب آن را شما بدوش خواهید داشت.

اکنون این مسئله برای ما اهمیت دارد. در صورت اجرای یکی از این دو مسئله فوق، تشنج موجود ختم می گردد و فضا برای آغاز مذاکرات جهت انتقال مسالمت آمیز قدرت مساعد می گردد. اکنون خواست ما همین است.

گلبدین حکمتیار حرف دیگری نزد.»

موضعگیری فوق الذکر گلبدین، خود مؤید آن است که او در متن ملاقات رسمی خود با محمد رفیع روی دو مسئلۀ به نظر خودش با «اهمیت» (بیرون کشیدن نیروهای جمعیت از شهر کابل و یا دادن اجازه به حزب اسلامی تا مساوی به آن نیروهای خود را داخل شهر کابل سازد)، تأکید نموده و «آغاز مذاکرات جهت انتقال مسالمت آمیز قدرت» را به آینده و بعد از «ختم تشنج» و «مساعد» شدن «فضا» موکول نموده است.

سترجنرال محمد رفیع بعد از توضیح پیشنهادات فوق الذکر حکمتیار، به لحظات آخر و موقع خداحافظی با او اشاره نموده؛ مینویسد که:«در اخیر به او اطمینان دادم که نظر او را به رهبری دولتی و حزبی انتقال می دهم و از نتایج آن باخبر خواهید شد. امیدواریم که به راه های حل قابل قبول برای هم به توافق برسیم. در اخیر گلبدین حکمتیار مرا مخاطب ساخته گفت:«من یک تقاضا دارم اگر شما آن را بپذیرید خوب و در غیر آن اگر خبر ملاقات را هم نشر نمائید من آن را رد مینمایم». برایش گفتم:«تقاضای شما چیست؟.»

گفت:«قدرت باید به شورای قومندانان جهادی اطراف کابل انتقال گردد نه به رهبران تنظیم ها».

من برایش اطمینان دادم که:«این طرح را نیز به رهبران دولتی و حزبی انتقال میدهم.»]

سترجنرال محمد رفیع در نخستین لحظاب بعد از برگشت به کابل، آمادگی خود را جهت ارایه گزارش از ملاقات مورد بحث به سلیمان لایق اطلاع داده و در نتیجه ساعت هفت و نیم شام همان روز در جلسۀ مشترک رهبری ریاست جمهوری و هیئت اجرائیه حزب وطن شرکت مینماید که تحت ریاست عبدالرحیم هاتف معاون اول و سرپرست ریاست جمهوری دایر گردیده بود. او خود درین زمینه طی یادداشت های نشرناشدۀ خویش؛ چنین نوشته است:«ساعت هفت شام به سلیمان لایق تیلفون کردم و به او گفتم که از ملاقات به حکمتیار برگشته ام و حاضر هستم گزارش بدهم. سلیمان لایق گفتند که موضوع را با محترم عبدالرحیم هاتف مطرح نمایم. به محترم هاتف نیز اطلاع دادم. او گفت: بدون ضیاع وقت همین اکنون باهم جمع می شویم. نیم ساعت بعد (به استثنای محمود بریالی، [عبدالحمید] محتاط و [عبدالواحد] سرابی) باهم به قصر دلکشا جمع شدیم. ریاست جلسه را محترم عبدالرحیم هاتف بعهده گرفت و من گزارش دادم و تهدید حکمتیار را هم گفتم.

بعد از ختم گزارش من، محترم هاتف رو بسوی فریداحمد مزدک، نجم الدین کاویانی و عبدالوکیل کرد و گفت: چی میکنید، نیروی جمعیت اسلامی را از شهر کابل می کشید و یا تن به آن میدهید که حزب اسلامی داخل شهر کابل شود و جوی های خون جاری گردد؟. آنها بسوی همدیگر دیدند و حرفهایی زدند که از آن نتیجه یی بدست نمی آمد. بالاخره هاتف درک کرد که این سه نفر نمیتوانند در غیاب بریالی، محتاط و سرابی تصمیم اتخاذ کنند. بنابرین گفت:«به رفقایی که این نیروها را آورده اند وقت میدهیم تا در مورد پیشنهاددات گلبدین حکمتیار باندیشند و ما را در جریان قرار دهند و آخرین حرف هاتف این بود که بهتر است اکنون خبر ملاقات را با گلبدین حکمتیار نشر نموده بگوئیم که پیشنهادات او را رهبری دولتی و حزبی تحت مطالعه قرار داده است، تا آنها خبر را بشنوند و عجالتاً به کدام عمل ماجراجویانه دست نزنند. جلسه ختم گردید و خبر آن در همان چوکات نشر شد و برایم گفتند که فردا در یک کنفرانس مطبوعاتی نیز شرکت نمایم. فردا در کنفرانس مطبوعاتی شرکت نموده پیشنهادات گلبدین را مطرح نموده و گفتم که آن را به رهبری حزبی و دولتی انتقال داده ام که اکنون تحت بحث و مطالعه قرار دارند. بعد از ختم جلسه دیگر هیچ یکی از آنان (مزدک، کاویانی، وکیل و بریالی) حاضر نشدند که نیروهای جمعیت را از شهر کابل بیرون بکشند و مذاکره با حزب اسلامی نیز ادامه نیافت و وضع روز تا روز متشنج تر گردید. تا اینکه به تاریخ پنجم ثور نیروهای مجاهدین به شهر نفوذ نمودند.»]

باتوجه به اینکه عبدالرحیم هاتف به «فریداحمد مزدک، نجم الدین کاویانی و عبدالوکیل» وقت داده تا بعد از مشورۀ ظاهراً با «محمود بریالی، عبدالحمید محتاط و عبدالواحد سرابی» و در واقعیت با «اشباح» سربر آورده از سفارت های روسیه و ایران، نتایج را به رهبری حزبی و دولتی  اظهار نمایند. بعد از این مشوره ها است که «آنها حاضر نشدند که نیروهای جمعیت را از شهر کابل بیرون بکشند». عبدالوکیل بدون توضیح حقایق فوق، درست با توجه به این حقایق است که مینویسد: «بعد از گزارش محمد رفیع، عده یی از اعضای هیئت اجرائیه شورای مرکزی حزب و مقامات جمهوری افغانستان [(«فریداحمد مزدک، نجم الدین کاویانی و عبدالوکیل»، ظاهراً در مشوره با «محمود بریالی، عبدالحمید محتاط و عبدالواحد سرابی»)] به این باور رسیدند که حکمتیار نه تنها مداخله و همکاری سازمان ملل را رد میکند، بلکه بطور یکجانبه میخواهد پیشنهاداتش [(خروج نیروهای جمعیت از شهر کابل و یا اجازه داخل شدن تعداد مساوی نیروهای حزب اسلامی به شهر کابل)] را بالای حزب وطن و دولت جمهوری افغانستان بقبولاند.»

با توضیح و رفع ابهام در حکم عبدالوکیل به طریقه فوق است که راز نهفته در مغالطه و عدم انطباق آن با وضعیتی که او ترسیم نموده بود، برملا میگردد.

باید تصریح کرد که طیف های سه گانۀ موجود در مراکز سیاسی و نظامی «ستون پنجم» اگرچه در نفی دوکتور نجیب الله از قدرت، سبوتاژ پلان صلح ملل متحد، انتقال قدرت به «حکومت انتقالی اسلامی» و تضعیف هرچه بیشتر مواضع گلبدین حکمتیار درین حکومت (نه نفی کامل او) توافق نظر داشتند؛ ولی از همان آغاز آشکار بود که هریک از آنان جهت تقویت مواضع، بخصوص تقویت مواضع و پایه های نظامی بعدی نیروهای مورد حمایت شان باهم رقابت مینمودند. این رقابت باعث آن گردید که قبل از انتقال رسمی قدرت به «حکومت انتقالی اسلامی»، آنها عملاً نهادهای ممثل قدرت و ادارۀ دولتی، بخصوص قطعات و دیپوهای قوای مسلح جمهوری افغانستان را در ولایات یکی بعد دیگر و سرانجام به تاریخ پنجم ثور 1371 در پایتخت به نیروهای مورد حمایت خود تسلیم و بدین طریق نظام ملکی و نظامی جمهوری افغانستان را منحل سازند. چگونه؟ حقایق مربوط به آن را در قسمت های بعدی خواهیم خواند.

ادامه دارد

از مقدمه تا قسمت هفتادونهم

F

لطفن برای خوانش هرقسمت بالای شماره ها کلیک کنید

 

مقدمه

 

قسمت پنجم

قسمت چهارم

قسمت سوم

قسمت دوم

قسمت اول

قسمت دهم

قسمت نهم

قسمت هشتم

قسمت هفتم

قسمت ششم

قسمت پانزدهم

قسمت چهاردهم

قسمت سیزدهم

قسمت وازدهم

قسمت یازدهم

قسمت بیستم

قسمت نزدهم

قسمت هژدهم

قسمت هفدهم

قسمت شانزدهم

قسمت بیست و پنجم

قسمت بیست وچهارم

قسمت بیست وسوم

قسمت بیست ودوم

قسمت بیست و یکم

قسمت سی ام

قسمت بیست ونهم

قسمت بیست وهشتم

قسمت بیست وهفتم

قسمت بیست وششم

قسمت سی وپنجم

قسمت سی و چهارم

قسمت سی وسوم

قسمت سی ودوم

قسمت سی ویکم

قسمت چهلم

قسمت سی و نهم

قسمت و هشتم

قسمت سی و هفتم

قسمت سی وششم

قسمت چهل پنجم

قسمت چهل چهارم

قسمت چهل وسوم

قسمت چهل ودوم

قسمت چهل ویکم

قسمت پنجاهم

قسمت چهل ونهم

قسمت چهل وهشتم

قسمت چهل وهفتم

قسمت چهل وششم

قسمت پنجاه و پنجم

قسمت پنجاه و چهارم

قسمت پنجاه و سوم

قسمت پنجاه ودوم

قسمت پنجاه ویکم

قسمت شصتم

قسمت پنجاه ونهم

قسمت پنجاه و هشتم

قسمت پنجاه و هفتم

قسمت پنجاه و ششم

قسمت شصت و پنجم

قسمت شصت وچهارم

قسمت شصت و سوم

قسمت شصت و دوم

قسمت شصت و یکم

قسمت هفتادم

قسمت شصت و نهم

قسمت شصت و هشتم

قسمت شصت و هفتم

قسمت شصت و ششم

قسمت هفتادو پنجم

قسمت هفتادوچهارم

قسمت هفتادو سوم

قسمت هفتادودوم

قسمت هفتادویکم

 

قسمت هقتادونهم

قسمت هفتادوهشتم

قسمت هفتادو هفتم

قسمت هفتادوششم