F

به ادامۀ گذشته، قسمت هشتاد و ششم، مؤرخ:27 نوامبر 2018

فقیرمحمد ودان

مروری بـر یادداشتهای عبدالـوکیل سـابق عضو هیئت اجـرائیه

شورای سراسری حزب وطن و وزیر خارجۀ ج. ا تحت عنوان:

F

از پـادشـاهی مطلقـه الـی سقوط

جمهوری دموکراتیک افغانستان

F

قسمت هشتاد و ششم

F

بـرگشت دوکـتور ضمیر میهنپور به کـشور 

و گزارشدهی او به مقامات حزبی و دولتی

دوکتور ضمیرالدین میهنپور بعد از انجام ملاقات ها در پاکستان به کشور برگشته و در مورد چگونگی ارایه گزارش به رئیس جمهور، هیئت اجرائیه شورای مرکزی حزب وطن و سترجنرال غلام فاروق یعقوبی وزیر امنیت دولتی، مسایل مفصلی تحریر داشته اند، او درین ارتباط چنین نوشته است:

[«دیدار من با محترم رئیس جمهور افغانستان و رهبر«حزب وطن» در دفتر کار ایشان جهت ارا یۀ گزارش از مسافرت به پاکستان و تقدیم پیام شفاهی نواز شریف صدراعظم انکشور برای ایشان:

با دیدار دوباره و با عافیت رهبر حزب محبوب ما دوکتور نجیب الله نهایت مسرور شدم و در حالیکه مثل همیشه با تبسم مهربانانه شان با هم دیدار داشته ایم، برگشت بی خطر دوباره ما را با خرسندی ابراز و ازاینکه همه روزه ایشانرا از طریق شفر تیلگرامها وظیفتاً به اطلاع رسانیده ایم، رضایت شانرا ابراز نمودند گفتند:

 «من پیام شفاهی نواز شریف را که عنوانی اینجانب فرستاده اید با رفیق یعقوبی بالای آن غور نموده ایم، امر مهم اینست که بالاخره اسلام آباد حاضر گردیده است تا مذاکرات مستقیم را بپذیرند و در واقع در راه حل مسالمت آمیز و سیاسی مسایل افغانستان و پاکستان نقش خود را به حیث کشور دست اول در حل معضلات کشور ما برای مردم افغانستان، کشورهای منطقه و جهان به نمایش گذارند.

 به هرحال ما این نظرهیئت حاکمه پاکستان را نادیده نخواهیم گرفت و زمانیکه در گفتار خویش اقدام عملی بدارند، جمهوری افغانستان به آنها غرض مذاکرات آمادگی خویشرا دارند.

 در ادامه گفتند:«شما متن امتنانیه را به جواب دعوت ایشان آماده سازید که در آن از آمادگی دولت افغانستان برای مذاکرات با پاکستان خبر داده شود، ولی در نظر داشته باشید که من به نظریات دیپلوماتیک پاکستان که همیشه با ما دو روی بازی مینماید اصولناً باور ندارم. این همان پاکستان و ای-اس- ای است که تا شکست نظامی آنها در جبهات جنگ در افغانستان؛ بخصوص در جنگ جلال آباد صورت نگرفته بود، آنها حاضر نمی شدند با ما دور یک میز مذاکره بنشینند ولی تا حال چند بار است که از ما درخواست ارتباط دیپلوماسی مخفی را از طریق سازمانهای استخباراتی دو کشور مینمایند و دوام آنرا از ما طلب می نمایند.

به هر حال شما پیام امتنانیه را به خاطر این دعوت ایشان برای سفر هیئت ما غرض مذاکرات به اسلام آباد تهیه و بعد از نظر رفیق یعقوبی با استفاده از کانال حاضر به اسلام آباد ارسال شود.»

بعد برایم اظهار نمودند که « تفصیل گزارش را آماده سازم و یکجا با رفیق یعقوبی به بیروی سیاسی رفته و گزارش خویشرا برای آنها تقدیم دارم.»

 گفتم هدایت شما را انجام خواهم داد و اگر اجازه داشته باشم و لازم میدانید، ندانستم چرا این اعلامیه در مورد« کناره گیری شان از قدرت»، آیا بی وقت صورت نگرفته است؟

 جناب ایشان فرمودند:«بلی رفیق ضمیر میدانم ازاین بابت نگران شده یی ولی دست نابکار دشمن از داخل و خارج از کشور به شدت داخل عمل شده است تا پلان پنج فقریی صلح ملل متحد و در جنب آن پروژه اپراتیفی شما را نیز که به سه تنظیم معتدل جهادی و اداره پادشاه سابق در روم برای ایجاد «دولت عبوری» انکشاف داده اید، به ناکامی مواجه سازند.

بنابر اطلاعات موثق، اولین سگنال تامین ارتباط جنرال مؤمن از طریق ریاست خاد نظامی با استخبارات ایران و روسیه ثبت شد و برای تکمیل دوسیه اپراتیفی آن و جلوگیری از آسیب پذیری جزوتام سرحدی حیرتان، وزارت دفاع امر تبدیلی او را به مرکز ارسال نمود، ولی [جنرال] مؤمن از این امر سر باز زد و از قبول امر صادر شده تبدیلی بکابل اِبا ورزید که در واقع این یک تمرد اشکار وظیفوی از اصول نامه عسکری پنداشته میشود و با تاًسف جنرال دوستم حمایت خویشرا ازاین حرکت جنرال مؤمن اعلان نمود و موضوع راشکل سمتی و قومی داد.

 سرقومندانی اعلی قوای مسلح در برابر این اقدام مخالف اصولنامه عسکری جنرال مؤمن، برای نبی «عظیمی» و حسام الدین «حسام» وظیفه سپرد، تا برای حل موضوع به ولایت مزار شریف بروند و به تعقیب آن بیروی سیاسی حزب بطور جداگانه رفیق پیگیر، رفیق یعقوبی و فرید مزدک را وظیفه سپردند تا به این ارتباط راه حل عاملانه تری را برای ختم این حرکت خلاف موازین مسلکی اردو جستجو و عملی سازند. ولی تصامیمی که در خفا سازماندهی شده بود، اقدامات مرکز را بی نتیجه ساخت و حالا تمرد یک شخص به این حالت رسیده است که بخاطر اهداف شوم ایشان حمایت عده یی از اعضای بیروی سیاسی و بخشی از صاحب منصبان اردو را جلب و مانورهایی را برای تطبیق خواسته های منفردانه و خیانت آمیز شان، برضد منافع ملی براه انداخته اند. 

 آنها تلاش ورزیدند تا بینن سیوان نماینده سرمنشی ملل متحد را وادار سازند تا قبل از آغاز عملی شدن انتقال اعضای دولت موقت پیشنهادی پلان صلح ملل متحد، پیشنهاد تشکیل «شورای نظامی» را ارایه ورئیس جمهور را در تعلیق در آورند و به این ترتیب تمام مساعی را که تا اکنون برای گذار از جنگ به صلح نموده ایم آنرا به خاک یکسان سا زند.

روزقبل رفیق یعقوبی برایم اطلاع داد که گروپ های شورای نظار تحت امر احمد شاه مسعود از ولایت پروان، چاریکار اراده دارند تا با لای میدان هوایی بگرام حمله ورشوند و ما باید از این پیشروی جلوگیری نمائیم، ولی قبل بران باید فامیل های پیلوتا ن را که در اطراف میدان هوایی درمنازل ایشان قرار دارند باید بکابل منتقل گردند و برای اینکار رفیق «توخی» (اسحاق توخی رئیس دفتر ریاست جمهوری) را هدایت دادم تا وزارت عدلیه را که در جوار میکرویا ن ها قرار دارد برای برای فامیل های پیلوتان تخلیه نماید که برای اجرای آن اقدام ورزید و بعد برای قومندان مدافعه هوایی جنرال فتاح هدایت دادم که فامیل های پیلوتان را به کابل انتقال دهد، برایم گفت من دیگر از امر و هدایت شما اطاعت نمی نمایم، ایا باورت میاید که چند جنرال بی ننگ به حکم اجنبی در برابرحزب خود به چنین خیانت ملی بپردازند».

 با ختم این کلام شان، اظهار داشتم چه کرده میتوانیم و سرنوشت حزب ما چه خواهد شد؟. اظهار داشتند: «حالت غیر پیش بینی شده و پیچیده به وقوع پیوسته، ظاهراً یک اغتشاش است و درعقب آن اگر با تدبیر حل نگردد، آنها به کشتار نامردانه علیه مخالفین خود اقدام خواهند کرد. این یک کودتاه خاموش است و سعی نموده اند تا به آن رنگ سیاسی دهند.

 کودتای «تنی» که با مساعی ای- اس-ای پاکستان وحزب اسلامی «حکمتیار» پی ریزی گردید و سرکوب شد، به این علت بود که در آن وقت همه حزب بطور واحد عمل نمود و کودتا را سرکوب و ناکام ساختند ولی اکنون چنین نیست، اینبار دستان مرموز دشمن، حزب را نیز دو پارچه نموده اند و میخواهند انقطاب شمال و جنوب را بالای مردم تحمیل و برای این هدف میخواهند مرا دربرابر تاریخ اینده کشور ملامت سازند که نجیب بر رخ اقوام غیر پشتون دست با اقدام نظامی برد. چنانچه خود شاهد آن هستی که در روز دوهم ملاقات و مذاکرات شما با ریس ای-اس- ای آنها چه گفتند؟: «بغاوت شمال را سرکوب کنید»، تا بدین طور دشمنی و خصومت تاریخی را در میان اقوام پشتون، تاجیک، هزاره و ازبک به بار آوریم. این آرزوی دشمنان وطن خاصتاً پاکستان و ایران است که میخواهند اقوام افغانستان را اولاً از هم جدا ساخته و بعدن یک مشت خاک و طن ما را تکه تکه وپارچه، پارچه سازند، کاریست که تاریخ برای ابد ما را نخواهد بخشید، بناً من اینکار را نخواهم کرد.

 این صحیح است که ما در سیاست روی مذاکرات صلح آمیز میاندیشم و آنرا برتر از جنگ میپنداریم از همین ملحوظ است که از مدت طولانی برای دریافت یک را حل سیاسی با پاکستان و دیگر کشورهائیکه در مخاصمت با مردم افغانستان قرار دارند، دروازه مذاکرات علنی و دیپلوماسی مخفی  را به پیش میبریم تا هر چه زود تر آتش را که برای سوختان وطن ما افروخته اند خاموش سازیم.

اکنون مطمین هستم به جواب سوال خود رسیده یی، وظایف من به پایان خود نزدیک شده است و اکنون برای آن می اندیشم که چطور همبستگی و یکپارچگی حزب را از خطر از هم پاشی شدن حفظ نمایم.»....... با چنین اظهارات عاطفی و حوصله مندی این بزرگ مرد تاریخ کشور دوکتور نجیب الله و روشن ساختن این تصویر با چنین احساسات نجیبانۀ تاریخی و با مدنظر داشت مسولیت وجدانی یک شخصیت والا گهر و بامسولیت در برابر مردمش، حزبش و اقوام ساکن کشور برایم مجال جز سر اطاعت داشتن چیزی دیگر باقی نبود، بناءً با اظهار امتنان از صحبت های رهبر حزبم نجیب الله گفتم: «طبق هدایت شما عمل خواهم کرد».

در حالیکه میخواستم خدا حافظی نمایم؛ برایم گفتند: «بعد از آنکه گزارش خود را به بیروی سیاسی تقدیم نمودید، درصورت ضرورت اگر میخواستی میتوانی با من دیداری داشته باشی». به این ترتیب طبق هدایت ایشان روانه دفترکار رفیق یعقوبی گردیدم.

ملاقات باشخصیت مبارز نستوه ستر جنرال غلام فاروق «یعقوبی»

وزیر امنیت دولتی جمهوری افغانستان 19 مارچ 1992:

با حضور به دفتر رفیق یعقوبی و ادای سلام و احترام برای ایشان یک بار دیگر مجموع گزارش خویشرا خدمت ایشان تقدیم نمودم که با علاقمندی خاص و با دقت همه گزارش را شنیدند و از اینکه پاکستان را در چنین موقعیت میابد که با تعجیل به سازماندهی مذاکرات با دولت افغانستان مشغول است، اظهارداشت:«زیر کاسۀ پاکستان، نیم کاسۀ دیگر است که به چنین عجله خواهان مذاکرات هستند. بفکر من آنها میخواهند به این وسیله توجه جهانیان و ملل متحد را که عملن دست بکار اند تضعیف سازند.

 درین باره باید رهبری حزب و دولت در آگاهی قرار گیرند و شاید این ضروریت نیز مطرح باشد که نماینده سر منشی ملل متحد آقای بینن سوان نیز از طریق وزارت خارجه درجریان گذاشته شود.» بعدن از من  نیز سوال نمودند:« خودت چه فکرمیکنی؟». گفتم: «درحالیکه من به نظر شما کاملن موافق هستم، اتفاقن نظر رفیق نجیب نیز مشابهت کامل با نظریات شما را دارد زیرا ایشان نیز  برایمن هدایت سپردند که:«تفصیل گزارش مذاکرات را همین امروز با بیروی سیاسی در میان گذاریم و هم یک پیام امتنانیه از دعوت حکومت پا کستان مبنی برمذاکرات مستقیم با دولت افغانستان تهیه و از طریق شما و یا وزارت خارجه ارسال داریم».

بعداً رفیق یعقوبی اظهارداشتند که:«در این صورت بهتر است همین اکنون به بیروی سیاسی مراجعه نمایم تا پاسخ ایشان را در زمینۀ دعوت پاکستان از رئیس جمهور و هیئت معیتی ایشان، دریافت نمایم» و بعد ایشان از طریق تیلفون به محترم سلیمان لایق معاون حزب وطن وعضو بیروی سیاسی تماس حاصل نمودند و ایشانرا از برگشت من از اسلام آباد و جریان ملاقات و مذاکرات من مختصراً مطلع ساختند که ایشان گفتند دوباره برای ایشان خبر میدهند.

صحبت تیلفونی رفیق یعقوبی با محترم سلیمان «لایق» برایم سوال برانگیز شد، از ایشان اجازه خواستم و خواهش نمودم تا قبل از رفتن به بیروی سیاسی حزب، مرا در جریان اوضاع سیاسی و امنیتی در رابطه با «شورشیان شمال» اگاهی دهند، البته قبل ازمسافرت من به پاکستا ن همه روزه ساعت هفت صبح جلسه امنیتی کشور تحت نظر محترم یعقوبی به اشتراک روسای اپراتیفی و رئیس اداری وزارت امنیت دولتی در شهر کابل، در مقر وزارت برگذار میگردید و بعد از تقدیم گذارشات رؤسای ریاست ها برای وزیرامنیت و اخذ دساتیر از ایشان، در خاتمه اوضاع امنیتی و سیاسی از جانب ایشان به برسی قرار میگرفت بناءً این سوال من از ایشان ناشی از دوری من از جلسات امنیتی بوده است و ایشان اظهار داشتند که:

 «اوضاع بسی پیچیده ترشده است، فعلن یک قرارگاه درکابل بطور اضطراری همه روزه مشغول نظارت از اوضاع سیاسی و امنیتی در کشور برای اقدامات لازم سیاسی و امنیتی درمقر کمیته مرکزی حزب ایجاد گردیده که متشکل از اعضای بیروی سیاسی، وزرای دفاع ملی، امنیت دولتی و وزارت داخله تحت نظر سلیمان لایق معاون حزب وطن اجرای وظیفه میدارند و معاونین وزارت های قوای مسلح تحت نظر معاون وزیر دفاع نبی «عظیمی» در گارنیزیون کابل درحال وظیفه قراردارند. اضافه داشتند که بعد از بازدید و برگشت از بیروی سیاسی دوباره با هم خواهیم نشست و روی همه مسایل به تفصیل صحبت خواهیم داشت.

ملاقات با اعضای بیروی سیاسی حزب در مقر کمیته مرکزی حزب وطن:

با ورود به دفتر بیروی سیاسی همراه با محترم وزیر امنیت دولتی، وارد محل کار و اجلاس بیروی سیاسی حزب گردیدم. از قرار معلوم ریاست این قرارگاه را محترم سلیمان «لایق» اداره مینمود با ورود ما به این محل با همه اعضا که برای من بار اول بود فکر مینمودم به اتاق مجلس داخل خواهیم شد چنین نبود. در داخل این سالون اعضای بیروی سیاسی در میزهای مدور دو نفری و یا سه نفری قرار گرفته بودند و همینکه من و محترم یعقوبی وارد سالون شدیم محترم سلیمان «لایق» با محترم انجینر نظرمحمد معاونین حزب وطن به دور یک میز و دیگر اعضای قرارگاه بیروی سیاسی در اطراف میز های جداگانه نشسته بودند، همینکه نظر محترم سلیمان لایق به محترم وزیر امنیت که من در عقب شان قرار داشم افتید از دور میز خویش با محترم انجینرنظرمحمد برخاستند و از ما با گرمی پذیرا شدند.

محترم سلیمان «لایق» رو به من کرد و گفت بسیار خوشنودم از اینکه بی خطر برگشتی و اضافه داشتند که امروز نشست ما دور یک میز نیست اعضای قرارگاه ما در میزهای مختلف به وظایف شان که وجهه مشترک کاری دارند با همدیگر مصروف رسیدگی اوضاع سیاسی و امنیتی میباشیم، از آنجائیکه قبلن محترم یعقوبی مختصراً ما را در جریان مسافرت شما گذاشته است، بهتر میباشد تا نظر به رابطه کاری شما تفصیل مطالب را به این ارتباط با محترم عبدالوکیل وزیر خارجه و محترم اسلم «وطنجار» وزیر دفاع ملی شریک ساخته، پیشنهادات لازم را آماده سازید تا روی آن تصمیم اتخاذ گردد.

به اینترتیب من با میز جداگانه دورتر از دیگران تمام تفیصل مذاکرات را برای ایشان گزارش نمودم که برای هر دو وزرای محترم جالب به نظر افتید. وزیرخارجه توضیحات بیشتر را درمورد نوع  طرز برخورد مقامات پاکستانی و تدابیر امنیتی آنها جویا گردیده و خوشبینی خویشرا از پیام شفاهی صدراعظم پاکستان عنوانی ریس جمهور افغانستان و هیئت معیتی شان ابراز داشته و برای من اظهار داشتند که: «بیروی سیاسی تحت نظر داکتر صاحب نجیب برگذار خواهد شد وبعدن رفیق یعقوبی برای شما هدایت لازم را خواهند داد

به این ترتیب با ختم گزارش من از محترم یعقوبی که در میز دیگر با محترم انجینر نظر محمد و محترم« پکتین» در صحبت باهم نشسته بودند اجازه خواستم اگر هدایت دیگر نباشد ازشما خدا حافظی نمایم، گفتند:« فردا خواهیم دید.»

20 جنوری 1992 دیدار مجدد با محترم «یعقوبی»

بعد از ادای احترام به وزیر امنیت دولتی اظهار داشتم، هدایت شانرا درمورد گزارش مسافرت من به اسلام اباد که برای تیم کاری خارج از کشور در بیروی سیاسی ارایه داشته ام، چه خواهد بود؟. محترم یعقوبی ابراز داشتند:

«1 ـ درخواست حکومت پاکستان مبنی بر سری بودن روابط تا رسیدن به توافق دو کشور برای مذاکرات مستقیم از طریق کانال موجود حفظ شود. مورد تائید است.

 2 - بیروی سیاسی در مورد سفر داکتر صاحب با هیئت معیتی ایشان به پاکستان موافقت نموده اند و برای خودت هدایت داده شده است تا پیام امتنانیه را به جواب صدر اعظم پاکستان  نواز «شریف» اماده ساخته و از نظرتیم کاری بیروی سیاسی گذشتانده شود.»

3- همچنین بیروی سیاسی هدایت داده اند تا اطلاعات را که از طریق تماس مستقیم «هیت سه تنظیم مجاهدین» به دسترس اداره اول قرار میگیرد به اطلاع ایشان رسانیده شود، بنا برین همه روزه  اطلاعات را که دوکتور نجیب الله «مجددی» در اختیار خودت میگذارند کاپی آنرا بعد از جلسات روزانه وزارت دراختیار من قرار دهید تا به بیروی سیاسی گزارش گردد.»](مقطع یادداشت دوکتور ضمیرالدین میهنپور، تکیه از: ف. ودان)

اعترافات تذکار یافتۀ خود عبدالوکیل توضیحات فوق الذکر دکتور میهنپور، بر این ادعای عبدالوکیل خط بطلان می کشند که گویا «هیچیک از اعضای هیئت اجرائیه به جز غلام فاروق یعقوبی وزیر امنیت دولتی، از تماسهای پنهانی امنیت دولتی با دستگاه استخباراتی پاکستان ... باخبر نبودند». او در حالی  روی ادعای دروغینِ «باخبر نبودن» اعضای هیئت اجرائیه حزب وطن از «ملاقاتی که سید ضمیرالدین میهنپور یک روز قبل از اعلام آمادگی نجیب الله برای کناره گیری از قدرت با رئیس آی. ای. آی در اسلام آباد داشت»، تأکید نموده که خود نیز در یادداشت های سیاسی خویش درین مورد، تفصلات مفصلی دارد.(رک:عبدالوکیل، جلد دوم، صفحات 861 ـ 863)

هدف ناصواب عبدالوکیل با توسل به جعل و دروغ در رابطه به مسایل فوق، جز این چیزی دیگری بوده نمیتواند که نسبت به شخص دوکتور نجیب الله در ارتباط به تماسها و ملاقاتهای فوق الذکر وزارت امنیت دولتی با آی. اس. آی پاکستان و دعوت رهبران آن کشور از نجیب الله غرض ملاقات و مذاکرات به پاکستان، شک و تردیدی را نسبت به دوکتور نجیب الله ایجاد نماید تا بدین طریق توجه را در زمینۀ روابط سری و غیر مشروع خویش با حلقات ویژۀ فدراتیف روسیه و از آن طریق با احمدشاه مسعود، منحرف سازد.

افزون بر اتهامات دروغین و جعلی توضیح شدۀ عبدالوکیل علیه دوکتور نجیب الله، او گویا برخی از رونوشت ملاقاتهای رسمی رهبران حزبی و دولتی با بنین سیوان و سایر شخصیت های دول خارجی را در اخیر جلد دوم خاطرات سیاسی خود بطور ضمایم گنجانیده است که درین مورد مسایل جدی موجود است و باید تصریح گردند. این مسایل را در قسمت بعدی خواهیم خواند.

ادامه دارد