محمد ولی

 

دپلماسی با ادامهء کشتار مردم

 

غوغای طالبان پس از لغو تویتری مذاکرات با ایشان از جانب ترامپ با سرزدن به هر در ودروازه بیشتر شده است . هیئتی بروسیه وچند تنی به تهران رفته اند ، درمورد آغاز مجدد مذاکرات با امریکاد با احتیاط سخن میگویند و اصل تهدید را نیز بکار میگیرند ، اخیرآ ترامپ خلاف پیامهای گذشته اش با یک نرمش قسمی که طالبان نمیدانند از عمل شان چگونه ندامت کنند گوشه چشمی به انان نشان داده ان عمل را جنایت نگفت .
برخی میگویند بعد از لغو مذاکرات شدت عمل طالبان بیشتر شده است ولی سوال است که چه وقت کم بوده؟
در جریان مذاکرات ودر استانه امضای توافقنامه بد ترین حملات را انجام دادند ، تهدید به تشدید حملات به منظور جلو گیری از تدویر انتخابات ریاست جمهوری در جریان مذاکرات ادامه داشت وعملی میشد که منظور شان از الغای انتخابات وعده های خلیلزاد برای رساندن انها به قدرت بود .
طی سالهای شکل گیری مجدد روزی نیست که در شهرها وولسوالی ها ومراکز ولایات نائره جنگ خاموش بوده باشد. شهر کابل بیشترین قربانی این حملات بوده ، کشته وزخمی میدهد ومردم عام متحمل خسارات ناشی ازان میگردد.
طالبان پس از سقوط با یک تبارز جنگی وارد صحنه شدند وبا عبور از همین مسیر بسوی دپلماسی ومذاکره حرکت نمودند ، نزد انها جنگ، ضربه وکشتار مردم یگانه راه حضور فعال شان در سیاست ودپلماسی تلقی میگردد‌. باپیشبرد چندین سال جنگ ،نزد فدراتیف روسیه ، جمهوری مردم چین وجمهوری اسلامی ایران قابل اعتماد شمرده شدند واین غلطی کلان امریکاددر محاسباتش در مورد منطقه وافغانسنان بود.
همان طوریکه امریکا در اوخر قرن گذشته تروریسم جهادی را به حیث ابزار لجام گسیخته بخدمت گماشت وازان سود برد نخواست از مولود بعدی ان یعنی تروریسم طالبانی در نطفه جلو گیرد بلکه انرا پرورش داد، در خفا حمایت نمود وخواست بحیث ابزار پسا جهادی برای بی ثبات سازی منطقه ورسیدن به اهداف استخباراتی اش که عمدتآ در محور سر نگونی دولت های با ثبات می چرخید بکار گیرد، اما زمان گذشته بود ، توازن قسمی قوا برای حفظ سرحدات کشور های تحت پلان استراتژیکی امریکا به میان امده بود وروسیه از هم پاشیدگی بسوی احیای مجددبحیث ابر قدرت شدن باتوان بزرگ نظامی برای حفظ متحدان حرکت کرد.توان مالی ونظامی اش نمیگذارد متحدین جنوبی ان با صدور تروریسم به بی ثباتی وبحران برده شود ، چین عین درک را از صدور تروریسم به مناطق مسلمان نشین دارد. بنابراین هردو کشور با فعال ساختن شبکه های ضد تروریستی کوشیدند میان این گروهها جای پای دریابند که مسئله تا سرحد تفاهم وحمایت گسترش یافته توانستند قسمتی از ابزار دست داشته امریکارا از دستش بیرون کنند وحالا طالبان میتوانند درمقابل برخی فشارهای کمتر موئثر امریکا به مانور حمایت ازروسیه ، چین وایران متوصل شوند.
پایگاه های شان در پاکستان محفوظ است ، مقامات رهبری در قطر وکابل با ارامش خاطر تروریسم ودپلماسی را شانه به شانه پیش میبرند وافراد شان حمام خون برپا میدارند.
عبور از پیچیدگی های موجود با یک آغاز موئثر از جانب امریکا میتواند صورت گیرد وان اینکه امریکا از بازی با دم مار خودداری کرده به کوبیدن سران بپردازد.
باحفظ اینکه امریکا در بازی آغاز کرده اش دچار مشکل شده اما اقدامات قاطع در برابر پایگاههای تروریسم در پاکستان میتواند راهگشای برتری صلح بر جنگ گردد، به شرط انکه چنین نیت وجود داشته باشد که ندارد.
سرنوشت دولت ضعیف افغانستان بدست امریکاست . امریکا با اپوزیسیون مسلح ان صلح میکند ودر یک چشم زدن انرا برهم میزند ولی دولت را دران نی نقش است و نی غرض.
سران دولت وجریانات تحمت حمایت امریکا مصروف لعن وطعن یکدیگر اند ، طالب میکشد وامریکا نقش رفری میدان خون و اتش را ایفا میکند .
درینجا وحشت است ، حمام خون است وخانه به خانه ماتم است .
رئیس جمهور به مناظره حاضر نمیشود ورئیس اجرائیه اش با ژست هاوحرکات جلف واستعمال کلمات بازاری چون( بی شکش ، گریزی ، بازهم میگریزد) وغیره اورا طعنه باران میکند درحالیکه دربرابر پرسشهای مبنی بر حکومت داری، امور نظامی، جنگ وصلح وکارهای اینده طفره روی میکند .
این چه معجونی بود که جان کیری انرا برما مقرر کرد . این ملت تا این حدبی فرهنگ نبود که کیری چنین ترکیبی را در راس رهبری ان مسلط ساخت.
چاره چه بوده میتواند وراه نجات کدام است؟
درتیوری چاره این کار وحدت مردم است وراه نجات یک حکومت واقعآ ملی وبر خاسته از ارای حقیقی مردم .
مداوای عاجل درد وخون مردم اتش بس سراسری وآغاز مذاکرات صادقانه میان افغانی بوده میتواند.
مراجع بیرونی حاکم بر سرنوشت افغانستان میتوانند با خنثی سازی مراجع حمایت مالی، لوژستیکی و نظامی طالبان انهارا مجبور به گذشت از موضع سختگیرانه سازند. راه وچاره این مشکل توسط خود افغانها وحمایت کشور های درگیر درامور کشور پیدا خواهد شد ، درغیران فاجعه ادامه مییابد ومردم قربانی میشود.