افغانستان ؛
ابهام در سیاست ٬ رجعت در دین و عقبگرد در روابط اجتماعی
چنین است تصویر کشور در آیینه ء امروز.
در شکل گیری این وضیعت عوامل متعدد( اعم از داخلی و خارجی ) نقش و اثر عمیقی از خود بجا گذاشته است واینک عوامل یاد شده به درجات متفاوت ( اگاهانه و نا اگاهانه ) در مسیر نهادینه شدن این وضیعت ( عادت با زنده گی در باتلاق ) مصروف ایفای نقش مخرب خود هستند. از جمله و شاید مرگبارترین انها از تعمیق عمدی اختلافات ( در انواع و اشکال گوناگون ) نام برد که با تقسیم منافع مشترک عموم خلق به حوزه های کوچک ودر تقابل قرار دادن ان باهم ، تبارز وشکل گیری الترناتیف اینده را به مشکلات جدی مواجه نموده است .
بخاطر باید داشت الترناتیفی که بتواند کشور را ازین بحران بیرون بکشد تنها از طریق تشریک مساعی احزاب ٬ سازمانها ٬ حلقات و شخصیت های وطندوست و ترقیخواه مورد تایید مردم ، میسر وممکن شده میتواند. یعنی راه طولانی ٬ دشوار گذار و مستلزم مبارزه هوشیارانه وخسته گی ناپذیر در پیش است . تجربه نشان داده است که اتکا به بیگانه و تازاندن شرایط عبور از بحران به شکست های دردناک ٬ ناامیدی وسلطه و تداوم سلطه افراطیت می انجامد و با وجود تجارب دردناک عده ای مزورانه و اگاهانه به لیلام دوباره وطن کمر بسته اند و عده ای ساده لوحانه منتظر اند تا باز دستی از غیب بیرون امده و کشور را ازین وضیعت نجات خواهد داد. درین راستا بیشتر چشم امید به سردمدار قصر سفید دوخته شده است . کسی که شعارش همه چیز برای امریکاست و اکثرا تفاوت میان قوانین بازی ریسلینگ و میدان دپلماسی را عوضی میگیرد .
تجارب تاریخی و همچنان عملکرد جاری استعمارگران جهانخوار نشان میدهد که اینان در مناسبات خود فقط دو شیوه را نصب العین خود قرار داده اند. یا بر سر تصاحب جهان با هم میجنگند ( که در روزگار ما این جنگها اکثرآ نیابتی اند ) و یا بر سر تقسیم ان به توافق میرسند که اتکا بر انان و توقوع از انان رفتن به بیراهه چندین بار امتحان شده است. روی سخن ما به طرف مزدوران و جواسیس نیست. انانی را هوشدار میدهیم که ساده لوحانه منتظر نجات دهنده از بیرون اند.
با رویکار امدن ترامپ حاکمان قصر سفید هرچه عریانتر از اخلاق دیپلوماتیک و قوانین حاکم بر این عرصه فاصله گرفته وجای انرا زور گویی اشغال نموده است. اشتهایی سیری ناپذیرکه از بلعیدن کانادا وگرینلند و نوار غزه گرفته تا معادن قیمتی اوکرایین پیش غذای انرا تشکیل میدهد؛ افغانستانِ با این همه داشته های فراوان را نمیتواند نادیده بگیرد.
اگرایالات متحده چه بصورت مستقیم و چه بصورت غیر مستقیم بر اداره امورات افغانستان دست یابد. در واقع بمب خوشه یی در اختیار ان قرار خواهد گرفت که همزمان اهداف متفاوت را نشانه گرفته میتواند. مانند:
ـ معادن فراوان و ارزان افغانستان ( و شاید هم مجانی ).
ـ کنترول چین از فاصله نزدیک.
ـ تهدید نفوذ سیاسی و اقتصادی روسیه و ایران.
ـ کنترول جریان تجارت اسیای میانه از مجرای ترانسپورت افغانستان .
ولی سوالی که با توجه به تجارب نظامیان امریکایی و نتایج شرم اور خروج تا هنوز پاسخ قطعی نیافته این است که ایا همه انچه گفته شد امریکا را برای حضور دوباره وسوسه خواهد کرد ؟ اگر ایالات متحده چنین برنامه های روی میز خود داشته باشد که یقینا دارد و بخواهد انرا پیاده بسازد ونقش مخالفین خود را نا دیده بگیرد. این محاسبات بنابر هر دلیلی اگر تغییر کند امریکا یکبار دیگر بدست مخلوق خود ضربه فنی خواهد شد.
۲۰۲۵/۰۵/۰۵
شعبه نشرات و اطلاعات حزب وطن