محترم نعیم سلیمی

پدیدار شناسی اعجوبه ای بنام دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا

قسمت اول

۲۸ ثور ۱۴۰۴

مقدمه

اشباحی اروپا را فراگرفته ؛ و جالب اینجاست که گویا این اشباح بطورناگهانی ازتاریک ترین گودال جهنمی سیاست بیرون شده وبه یک کابوس وحشتناکی مبدل گردید تا آرامش را ازانسان های خوب کره زمین برباید.

نکته جالب و درخور توجه در مورد این اعجوبه این هست که هیچ منبعی تا کنون چنین پدیده ای را بطور مشخص شناسایی ننموده؛ هر کسی به زعم خود در باره آن نظریه پردازی می کند. کسی آن را نیروی غیربازدارنده ی میداند که همه ی موانع را ازسرراه بدور می اندازد. دیگری به این باور است که این اشباح دریک فرصت کوتاه و شگفت انگیزی بر ثروتمندترین و مقتدرترین کشورمتمول جهان بنام آمریکا سایه افگنده است. ومساله دیگر حیرت آوراین هست که گویا تمامی نیرو های مدافع نظم مسلط جهانی برای شکست دیو شرارت پشه چنین اشباحی کمر همت بسته اند.

خلاصه کلام! مطبوعات جهان آزاد که از شهرت بسزایی درزمینه اظهارآزادی بیان برخوردار بوده؛ همه با هم تقریبا با یک زبان برای دفاع از دموکراسی، آزادی و حاکمیت قانون دربرابراشباح نامبرده صفی بستند؛ اما ناکام شدند. و اما آلن وودز؛ تیوریسن علوم سیاسی و نویسنده و مولف آثار فراوانی که هواخواه طرز تفکر تروتسکی ست؛ این اشباح جنجال برانگیزرا دونالد جی ترامپ می داند.

«تحت [ حاکمیت ] ترامپ اجندای جهانی چه ما بخواهیم و یا نخواهیم متوقف می گردد.مبارزه برعلیه وخامت محیط زیستی لگدمال می شود. مناسبات بین المللی بیشتر تعاملاتی میشود. جنگ اوکراین علیه تجاوز روسیه شاید ازعقب خنجر زده شود. و تایوان با [آتش] توپخانه ی چین به خطر مواجه شود.

دموکراسی های [بورژوا] لیبرال؛ بشمول بریتانیا از جانب تقلید گران ترامپ های خودی این دموکراسی ها که باوسایل اطلاعات جمعی مخالفت دارند به محاصره تازه ای کشانیده می شوند.

رای دهندگان آمریکا عمل غیر قابل بخشایش و وحشناکی را درین هفته [هفته برگذاری انتخابات امریکا] انجام داده اند. ما باگفتن چنین چیزی شانه خالی نکنیم که آنها[مردم آمریکا]

اصول مشترک اخلاقی که جهان ما را بصورت بهتری از1945 به بعد شکل داده روی برگشتاندند. آمریکایی ها به این نتیجه رسیدند که ترامپ آنطوریکه ادعا مروج ومسلط بیان می کند «اعجوبه» نیست . مگر رای دهندگان در روز سه شنبه بیرون آمدند و به گونه شگفت آوری به یک پیمانه ی بزرگ [برای او] رای دادند.[بنا] آمریکایی ها با عاقبت اعمال خود بسازند و زندگی کنند.»( گاردین ، 6 نوامبر 2024 ).

در تبصره های نشریه گاردین متوجه می شویم که گاردین سرتاپا با بی شرمی منافقت آمیزی ؛ بار ملامتی و سلامتی را مستقیما به گردن رای دهندگان امریکایی می اندازد که گویا مردم آمریکا گناه کبیره ای را با شرکت درانتخابات آزاد وعادلانه دموکراتیک که مورد پسند گاردین نیست؛ مرتکب شده اند.

نشریه گاردین با اعجوبه خواندن انتخابات آمریکا شعور مردم آمریکا را مورد استهزا قرار داده و بر آن می خندد و از جانب دیگرچنین استدلال می کند که مردم واجد شرایط رای دهی نبوده وبه بلاغت فکری نرسیده اند.

آنچه را که گاردین به گونه غیر مستقیم می خواهد بیان نماید این است که مردم آمریکا متمایل به نژاد پرستی بوده، از اقلیت های ملی نفرت دارند ، و سر دچار بیزاری غیر قابل شناخت ازاصول لیبرالیسم سرمایه داری اند. و نتیجتا چنین چیزی بطور طبیعی منتج و منجر به فاشیسم می گردد که ترامپ از آن نمایندگی می کند.

اما سوال اساسی ومهمتر این هست که اعجوبه ی مذکور[فاشیسم آمریایی!] از کجا می آید؟

آیا همین آمریکایی هایی که برای جوبایدن و یا اوباما رای دادند؛ در آنزمان بهوش بودند و سر و کله ی آنها سر جای شان بود و حالا چه شد که یکباره در مورد ترامپ دچار جنون شوند. و یا اینکه مردم آمریکا؛ نی آنزمان و نه هم در هیچ زمان دیگری دیوانه نبوده اند؛ بلکه چنین انحرافاتی مبین تضاد های برخاسته از بحران های اقتصادی و سیاسی نظام سرمایه داری و آشوب و فتنه ی دموکراسی ست که بقول معروف این دموکراسی دچارهیستری و هیجان خودکشی گردیده و خودش را به هلاکت می رساند. و اگر قرار باشد تا ما درینجا از بحث اعجوبه بودن و جنون فکری صحبت کنیم تقصیر بصورت کل نه در کردار امریکایی ها برای رای دهی نهفته است؛ بلکه علت را باید در نوسانات و ورشکستگی فکری و ذهنی خرده بورژوازی [خرده مالکین] و طبقه متوسط در دموکراسی های لیبرال وایالات متحده آمریکا جستجو نمود که تعهدش در برابر دموکراسی زمانیکه نتیجه ی مورد پسند کتگوری لایه هایی ازراِی دهندگان معینی قرار نگیرد، متوقف می گردد. به گونه مثال دوراول انتخابات ریاست جمهوری رومانیا که به تاریخ 24 نوامبرسال پار برگزارشده بود؛ بتاریخ 6 دسامبرهمانسال محکمه قانون اساسی رومانیا تصمیم گرفت تا نتایج دوراول انتخابات را برای جلوگیری از برنده شدن Calin Georgescue ملغی اعلان نماید. در حالیکه در نوبت اول انتخاباتی؛نامزدی جناح دستراستی مستقل نامبرده پیروزی غیر مترقبه ای را با بدست آوردن 22.94 درصد آرا در برابر19.18 درصد مقابل کاندید جناح لیبرال زیر نام "حفاظت از وحدت رومانیا" بدست آورد.

نکته جالب و درخور تامل پیرامون انتخابات رومانیا این هست که تصامیم مقام عالی محکمه ی قانون اساسی رومانیا مورد پشتیبانی عام و تام رهبری اتحادیه اروپا در بروکسل قرار گرفت ؛ زیرا که موضعگیری کاندید حذف شده در ضدیت با اتحادیه اروپا و جنگ اوکراین او را بازنده ساخت و تقدیر انتخاباتی اش را تغییر داد. و موضعگیری گاردین ازآمریکا تا رومانیا درینمورد دستخوش تغییرقرار گرفت و درینجا[رومانیا] که نتایج آرا مورد پسند این رسانه[گاردین] طرفدار آزادی بیان قرار نگرفت:

«بنابر مدارک بدست آمده غیرقانونی مقامات رومانیا گزینه های خوبی نداشتند.[...] طوریکه روس ها تصمیم زایدالوصفی دارند تجربه دموکراسی را دردولت های همسایه و فراسوی آن تضعیف نمایند. بوخارست چاره ای جز این نداشت تا خط کشی یی را در ریگ ترسیم نماید( گاردین ،9 دسامبر 2024 ) [ یک بام و دو هوا - تاکید ازنگارنده این جزوه].

تاجپوشی ترامپ به ریاست جمهوری

و غوغای آمد آمد فاشیسم:

با رویکار آمدن دوباره ترامپ به کاخ ریاست جمهوری آمریکا؛ وسایل اطلاعات جمعی دموکراسی های لیبرال غوغای بزرگی را مبنی بر تقبیح و ترسیم وی به مثابه یک فاشیست راه اندازی نمودند که حکایت «گرگ آمد و گرگ آمد» چوپان دروغگو را درحافظه ما تازه می سازد:

نشریه Le Monde چنین نوشت« هفته های اول ترامپ به حد کافی بیانی از کابوس مبدل شدن آمریکا به فاشیسم را به یک حس واقعی مبدل نمود.»

نشریه دیگری بنام The new Statsman یاد آور شد که « آیا ایالات متحده آمریکا می تواند در برابر فاشیسم مقاومت نماید.»

نشریه The new Yorker :«چه مفهومی را ارائه می نماید این که دونالد ترامپ یک فاشیست است؟»

بازهم نشریه گاردین« فاشیسم نوین ترامپ حالا اینجاست. این است ده چیزی که شما برای مقابله انجام دهید...»

به همین ترتیب چهره های سرشناسی درمورد به اصطلاح فاشیسم ترامپ نظریه پردازی نموده اند:

مارک میلی جنرال متقاعد قوای مسلح ایالات متحده امریکا که در گذشته به سمت بیست ومین رئیس ستاد مشترک ارتش ایفای وظیفه مینمود ؛ طی پیامی هشدار وخیمی را برای امریکا صادر نمود:

«او شخص بسیار خطرناکی ست که هرگز دیده نشده. زمانی که درباره سقوط فکری وی تا بحال با شما صحبت می کردم تردیدی با خود داشتم. ولی حالا دریافتم که او کلاً یک فاشیست هست. حالا او خطرناکترین فرد برای کشور{آمریکاست}.»

کاملا هریس دستیار جوبایدن به کاروان ادعای فوق پیوست که ترامپ یک فاشیست هست. در حالیکه جو بایدن ملاحظه کاری و حد اختیاط را مد نظر گرفته؛ او را[ترامپ]« شبه فاشیست» قلمداد نمود.

البته لازم به یاد آوری است که درگذشته جو بایدن پیوسته اخطار می داد که دونالد ترامپ ممثل خطری برای دموکراسی ست .

آنتونی اسکارا موچی، که مدت کوتاهی به عنوان سخنگوی کاخ سفید در دوران دونالد ترامپ خدمت می کرد؛ با صراحت بیشتری در زمینه ادعای فاشیست بودن ترامپ نظر خود را چنین بیان نمود:« او یک فاشیست [...] بوده و فاشیست؛ فاشیست هاست.»

آنچه که درین میانه جالب به نظر می رسد این هستش که برخی چهره های زبانزد به اصطلاح دستچپی درایالات متحده آمریکا نیزبدون آنکه ازیک شناخت واقعی پدیده سیاسی اجتماعی بنام فاشیسم برخوردار باشند با این دروغ چوپانی « گرگ آمد...» پیوستند.

مثلاً؛ بانویی بنام الکساندریا اوکازیو- کورتیز که اغلباَ به عنوان یک دموکرات « سوسیالیست» در آمریکا شناخته می شود؛ در رابطه با این موضوع دراینستا گرام خود چنین نوشت: « ما در آستانه ی یک دولت اقتدار گرا قرار داریم. این همان چیزی ست که فاشیسم قرن بیست و یکم به آن شباهت دارد.»

بنابرآنچه که تا الحال درمورد برچسب های فاشیستی که به رئیس جمهوری آمریکا زده می شود؛ چنین سوالی مطرح می گردد که آیا واقعاً می شود ترامپ را یک فاشیست تمام و عیار قلمداد نمود؟

معمول غلط در افغانستان میان به اصطلاح حلقات روشنفکری و روشنگری چنین است که هرجریان، گروه و یا شخصی که مورد پسند جریان دیگری قرار نداشته باشد ؛ به آن برچسب فاشیستی حواله می گردد. آیا چنین برداشتی به لحاظ علوم سیاسی و اجتماعی درست هست و یا خطا؟

بناً برای ارائه پاسخ به سوالات نامبرده و دیگر سوالات احتمالی ؛ دقیقاً در قسمت بعدی این جزوه درمورد اینکه فاشیسم چیست وبستر تاریخی واجتماعی آن چگونه ایجاد گردید؛ روشنایی انداخته می شود.

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد