کاندید اکادمیسین اعظم سیستانی
تکمله یی برمقالهٔ
منظورفردوسی از“ ایران شاهنامه” کدام سرزمین بود؟
به نظرمیرسد که شعرای دربار غزنه ،از جمله فردوسی و فرخی سیستانی وعنصری بلخی و دیگران، منظور شان از کار برد کلمه "ایران"، سرزمین های زیر سلطۀ سلاطین غزنوی بوده است که متابعت از شاهان غزنه داشته و به آن دولت باج وخراج می پرداخته اند.
فردوسی درمقام ستایش سلطان محمود برای نخستين بارنام « ايران » را بحیث قلمرو سلطنتش بکارمی برد:
شهـنشاه ایـران و زابــلـستان
ز قـــنوج تا مـــرز کابــلـستان
به ایران همه خوبی از داد اوست
کجاهست مردم همـه یاد اوست
ودر جای دیگری در وصف سلطان غزنه گوید:
به ایــران و تـوران ورا بنده اند
به رأی و بـفــرمـان او زنـده اند
جهانــدار محمــود، شاه بزرگ
به آبشخورآرد همی میش وگرگ
زکشمــیرتا پــیش دریای چـین
بــرو شهـریـاران کنـنـد آفـرین
فرخی سیستانی سلطان محمود را«خسروایران» می گوید:
من قياس ازسيستان دارم که آن شهـرمنست
وز پی خويشان زشهر خويشـتن دارم خـبر
تا خلـف را"خسرو ایران" از آنجا بــر گـرفت
در ستم بــودنـد از بــیداد هــر بــیداد گـر
و درجای دیگری فرخی سیستانی گوید:
يمــيـــن دولـت عالی، اميــن ملــت باقی
نظام دين ابوالقاسم، ستوده خسرو ايران
فرخی سيستانی درجای ديگری قلمروسلطنت سلطان محمود را ايران و مردم آن راملت ايران خوانده گويد:
چه روز افزون و عالی دولتست اين دولت سلطان
که روز افزون بدو گشته است ملک و ملت ايران
فرخی سیستانی سلطان محمود را در مصرع" سـرشـهرياران ايران زمين "گویا شاهنشاه ایران گفته است:
خــداوند مــا شاه کشورستان
که نامی به وی گشت زاولستان
ســر شـهــرياران ايران زمين
کـه ايران بـاو گشت تازه جوان
واقعیت این است که فردوسی وفرخی سیستانی وعنصری بلخی ومسعود سعد سلمان وسنائی ودیگران هرجاکه سلاطین غزنوی را شاه ایران وشاهنشاه ایران و خسرو ایران و یا خدایگان خراسان گفته اند، منظور قلمروسلطنت غزنوی است که افغانستان مرکز ومیراث گرانبهای آن قلمرواست و وسعتش در عهد سلاطین نخستین غزنوی درست برابر قلمروسلطنت شاهان سامانی(خراسان) بوده است. شاهان سامانی که بخارا مرکز حکومت شان بود خود را شاهان خراسان میخواندند. وزمانی که سلطان محمودغزنوی طوس ونیشاپور را فتح کرد شعرااو را بنام خدایگان خراسان وخسرو ایران مدح گفتند.
بدينسان ديده ميشود که کلمۀ «ايران» بلحاظ گستردگی بيشتر با کلمه «آریانا-خراسان» همخوانی دارد و از لحاظ تاریخی با کشورما مطابقت داشته تا سرزمين ايران امروزی که در عهد سلطنت پهلوی (1935) نام رسمی کشور ايران گرديد.
بنابر همین اشعارشعرای دربار سلاطین غزنوی بود که درسال۱۳۱۴شمسی مرحوم غباروعلی احمدنعیمی با یکی دوتن دیګراز انجمن تاریخ افغانستان به وزارت خارجه افغانستان رجوع کردند وبه وزیرخارجه فیض محمدخان زکریا پیشنهاددادندکه ایران نام تاریخی افغانستان است وحکومت افغانستان باید از برسمیت شناختن نام ایران ازحکومت ایران معذرت بخواهد و جواب رد بدهد اما وزیرخارجه افغانستان این پیشنهاد غباروهمراهانش را ردکرد و نام افغانستان را برهرنام دیگری مرجح دانست ونخواست باقبول پیشنهادغبار مناسبات سیاسی خود را بایران خراب بسازد.
پایان