محترم محمد ولی
رنج هایی که ؛ از اثر ائتلاف جانبداران حاکمیت زحمتکشان
بر مردم ما تحمیل شد!
مصاحبه ای را شنیدم که در مورد تغییر نام ح. د. خ.ا به حزب وطنبود . گوینده به این تغییر مبداء تئوریک داد ه گفت ح.د.خ.ا. حاکمیت زحمتکشان را میخواست و حزب وطن حاکمیت ملی را . دوجمله در توضیح این طرح ارائه شد که ح.د.خ.ا. مبارزه طبقاتی میکرد و حزب وطن از آن صرفنظر کرده شرکت هرکسی را در قدرت که جزء ملت بود در نظر داشت .
مبارزه طبقاتی بحثی از مباحث تئوری چپ است که جامعه را بنابر تعلق با وسایل تولید طور افقی بدو بخش طبقات حاکم و طبقات محکوم تقسیم می نماید .
تضاد میان این دو طبقه باعث مبارزه شده ، جوامع از بردگی تا مرحله سوسیالیستی جهش مینماید.
بر طبق این بحث چنین بر می آید که بر بنیاد تئوری مبارزه طبقاتی حزب بدو بخش تقسیم شد و گوینده تعلق را به ح.د.خ.ا. حفظ کرده بود .
۱-- در تغییر مشی حزب به مصالحه ملی و تغییر نام آن به حزب وطن نمایندگان انتخابی به شمول اعضای حزب در سازمانهای اجتماعی در کنگره دوم حزب رای مثبت دادند ، در آن کنگره اعضای بیروی سیاسی و کمیته مرکزی که شاید از نظر گوینده بعضی ها تعلق شان به ح.د.خ.ا. را محفوظ داشتند نیز بحیث نماینده انتخابی شرکت داشتند اساسنامه و مرامنامه بدون اختلاف و به اتفاق آراء تصویب شد . پس تعلقات مخفی و پس پرده یعنی چه ؟
۲-- پیروان مبارزه طبقاتی و حاکمیت زحمتکشان به گفته او به ایده مبارزه طبقاتی پابند مانده علیه مشی جدید حزب قرار داشتند برای این منظور در شمال افغانستان ائتلافی را به میان اوردند تا این مبارزه طبقاتی را برای حفظ حاکمیت زحمتکشان در محور آن ائتلاف برقرار سازند . آن ائتلاف متشکل از کی ها بود ؟
-- آنانیکه خلاف رای شان در کنگره دوم حزب تعلق شانرا به ح.د.خ.ا. حفط کرده بودند .
-- جنبش ملی اسلامی دوستم .
-- خانواده روحانی آغای سید منصور نادری و فرقه عسکری مربوطه شان .
-- جمعیت اسلامی و شورای نظار در مجموع .
-- قوماندان های جهادی صفحات شمال صرفنظر از تعلقات تنظیمی شان
از جمله موءتلفین تنها دوستم تعلق طبقاتی کارگری داشت باقی از هر قشر و طبقه بودند چه حاکم و چه محکوم .
به تصور گو ینده این ائتلاف باعث تداومحاکمیت زحمتکشان میشد ولی سنجیده نشده بود که انها از دوران اپوزیسیون تا حاکمیت ح.د.خ.ا. علیه تئوری مبارزه طبقاتی مبارزه تئور یک میکردند و به مدت چهارده سال حاکمیت آن مبارزه مسلحانه .
آیا آنها حاضر بودند با چنین حزبی تا آخر به ائتلاف بروند و حاکمیت زحمتکشان را بر قرار سازند ؟
گفته میشود که تئوری رهنمای عمل است رابطه تئوری و عمل همچون قطب نما و کشتی .آیا این قطب نما آن کشتی ائتلافی را تا ساحل مقصود برد یا غرق طوفان و گرداب نمود ؟ .
این تئوری تا رسیدن ائتلاف به ارگ کابل رهنمای عمل بود اما همینکه کشتی به ساحل ارگ نشست کمتر از یکسال قطب نما را زنگ زد و کشتی در طوفان خون مردم کابل بحرکت افتید .
از آن ائتلاف جانبدار حاکمیت زحمتکشان دوستم جدا شد و به ائتلاف ضد حاکمیت زحمتکشان بنام شورای هماهنگی پیوست . خانواده روحانی اغای کیهان یا کنار زده شد و یا خود از حوادث کناره گرفت .
معتقدین مبارزه طبقاتی ائتلافی و حاکمیت ائتلافی زحمتکشان از جانب هم ائتلافی های شان ضربات زیاد دیدند ، اجساد کشته شدگان در بادام باغ کابل انداخته شد ، اجساد کشته شدگان در میدان هوایی کابل پوسید ، زندانی شدند ، کابل با هفتاد هزار کشته به ویرانه تبدیل گردید و سیل مهاجرت های داخلی و خارجی آغاز شد .تیوریسن های این ائتلاف بی تکلیف به کشورهای دارای حاکمیت سرمایداران با مصئونیت بزندگی جدید آغاز کردند . با شکست حاکم و محکوم مبارزه طبقاتی به پایان رسید ، کشور تحت اشغال امپریالیسم د رآمد دوباره آزاد گردید و همان موءتلفین حاکمیت زحمتکشان نیم بدنه قدرت تحت اشغال شدند .
چه حوادثی که از اثر ائتلاف جانبداران حاکمیت زحمتکشان بر سر مردم آمد و چه رنجهای که تحمیل گردید .
درستی و صحت یک تئوری در تحقق عملی یا تداوم نظری آن تعلق دارد . آن تئوری ارائه شده از جانب گوینده عملی نگردید و تداوم آن هم در دور از میهن در سواحل آرام جهان سرمایه و امپریالیسمتقریبآ از کار افتید و نادرستی تقسیمبندی حاکمیت زحمتکشان و حاکمیت همه ملت نیز برملا شد .یکجا با تغییر در وضعیت جهان
وضعیت جیو پولیتک افعانستان نیز دگرگون شد.
خوب است اگر در کامنتهای دوستان کلمات زشت و کلفت جا نداشته باشد