محترم محمد ولی

چرایی نگرانی غرب از فیصله های اجلاس شانگهای

سالهاست که دانشمندان ، اهل مطبوعات و حتی آنانیکه با مسائل جهانی آشنایی چندان ندارند می‌گویند غرب در مجموع و اروپا طور خاص در نوگرایی ، پیشرفت و تجدد پیشاهنگ است ، کم ار کم چهارصد سال است که دولت‌های سکولار دارند ، به تمنیات جهان به دیده قدر می‌نگرند، به حسن تفاهم و همگرایی نیک ، فضای صلح آمیز و نظم جهانی مبتنی بر رعایت موازین بین المللی در مناسبات دولت‌ها باور دارند ، زیرا دولتهای آن قاره پس از جنگهای طولانی ، کشته شدن ها و ویرانی ها با ختم جنگ دوم جهانی به چنین معیارها اتکا کردند و توانستند آن قاره را به سرزمین مناسبات نیک و فضای صلح بین دولت های شان مبدل سازند .

اما پس از اجلاس شانگهای سران دول اروپایی دچار ناراحتی و اضطراب خاطر گردیده علنآ از رفتن بسوی نظم جدید ابراز تشویش می نمایند ، آنها از موضع مشترک هند ، چین و روسیه درین مورد ناراض اند.

این سران جامعه مدرن اروپایی چرا در برابر وضعیت نوینی که در حال شکل گیری است.به جلو نه که به عقب متمایل شده اند ، نمی‌خواهند نظمی به میان اید که کمی ها و ناکارگی های نظم کهنه جهانی کنار گذاشته‌ شده به جای تهدید و سلطه گرای سیاسی ، اقتصادی ونظامی ، نظم مبتنی بر تفاهم ، تساند، وحسن نیت با مناسبات عادلانه برپا گردد؟.

درین جدال کهنه و نو غرب کهنه گرا شده و با نو گرایی در تقابل افتاده است .

هسته های نوگرایی با روند دوامدار رشد اقتصادی ، غلبه بر ناکامی ها و کمبودیها ، گرایش بسوی فضای آزاد از قید هژمونی آمریکایی با بهره گیری همگانی از تحولات و پیشرفت‌های تکنالوژی مدرن و ختم‌ مظالم زور گویان و زور کرداران در همان سیاهی های نظم کهنه پرورده شده است زایش آن یک امر غیر طبیعی و خلاف تحرکات پیشرونده نبوده سرسختی و لجاجت در برابر آن سودی ندارد .

هنری کیسینجر وزیر خارجه دانشمند آمریکا در دوران جنگ سرد میگفت جهان بعد از هر قرن کم و بیش طوری تغیر می نماید که گویی طبق کدام‌قانون طبیعی پس ازین تغیر نظم جدید استقرار می یابد .

نظمی که پس از جنگ جهانی دوم در جهان به میان آمده بود هشتاد سال ازآن گدشت ، درین میان اتحاد شوروی بحیث یک سیستم از میان رفت و جهان یک قطبی شد ، از جنگهای بالکان تا تجاوز بر افغانستان و عراق ، بر پایی بهار عرب ، دو جنگ هند و پاکستان ، جنگ اسرائیل با فلسطین که جریان دارد ناکارایی حدود سی سال یا بیشتر از آن سلطه امریکا را بر جهان نشان می‌دهد، آیا مخالفان پیدایش نظم نوین می‌خواهند جهان بر همین منوال در حرکت باشد یا به آن خاتمه داده شود ؟

آنانیکه از قدرتمندی چین و هند و روسیه در هراس اند از سلطه آمریکا چه دیده اند جز جنگ ، حمایت از اسرائیل، وضع تعرفهای سنگین ، تعزیرات و تجرید سازی انانی که در مقابل امریکا از منافع ملی خود نمیگذرند.

زایش نظم نوین حتمی است و شاید این زایش با سلطه یکجانبه آمریکا و متحدینش دمساز ی نداشته باشد . آمریکا و متحدین ان از لحاظ اقتصادی ، نظامی و سیاسی وزنه بزرگی اند که شب در میان از چنین اقتدار نمی افتند اما همچون گذشته و حال نمیتوانند باقی بمانند . فلهذا سران اروپایی بجای تدابیر جنگاندن اوکراین یا کار برای بروز تشنجات جدید بهتر است در ایجاد شرایط صلح آمیز برای قاره خود شان و برای جهان تدبیر بسنجند نه توسل به تفتیتن و بیرون نشدن از کهنه گرایی در سیاست خودی و جهانی .

سه نظم نوین را همین اروپایی ها رقم زدند . اگر در پیدایش نظم نوین در قرن بیست و یک اسیا و ایرواسیا پیشگام باشد عیب ان در چه است ؟

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد