کاندید اکادمیسین اعظم سیستانی
معاهدۀ صلح راولپندی بهتر از تمام معاهدات قبلی با انگلیس بود
معاهدۀ صلح راولپندی نسبت به تمام معاهدات قبلی که با انگلیس ها به امضاء رسیده بودند، بحال افغانستان بهتر ومفید تربود. برتری ومزیت معاهده صلح راولپندی بر معاهدات قبلی یعنی برمعاهدات گندمک و دیورند، اینست که قرارداد صلح راولپندی، منجر به استقلال سیاسی افغانستان گردید، واز آن ببعد افغانستان در صف ملل آزاد جهان ایستاده شد و صاحب وقار و حیثیت یک کشور مستقل گردید که میتوانست با کشورهای آزاد جهان روابط سیاسی، تجارتی وفرهنگی وهمکاری بر قرار نماید و این روابط را با فرستادن سفیر خود به کشور متحابه و پذیرفتن سفیر از کشور های دوست به افغانستان استحکام ببخشد. دردورۀ امانی ، افغانستان بیش از ده سفیر در کشورهای چون: بخارا، اتحادشوروی، ایتالیا، آلمان، انگلستان، پولیند، ترکیه، ایران وهند برتانوی، وغیره داشت که از منافع افغانستان دراین کشورها دفاع ونمایندگی میکردند.
در حالی که درمعاهده گندمک گفته شده بود: «امیر افغانستان و متعلقات آن متعهد است که در روابط با حکومت های خارجی پابند مشوره با حکومت برتانیه بوده و با این حکومات عهدی نبندد و سلاح بر ضد شان نبردارد و در صورت حملۀ خارجی امداد نظامی و اسلحه و پول انگلیس بغرض دفاع، طوریکه انگلیس مناسب داند، استعمال خواهد شد...»( غبار، در مسیرتاریخ، ج۱، ص۶۱۱)
امیرعبدالرحمن خان وتایید معاهدهٔ ګندمک:
پس از آنکه امیرعبدالرحمن خان درچاریکار خود را پادشاه اعلام نمود گریفن نمایندۀ سیاسی انگلیس ازکابل به ملاقات او رفت و تصمیم حکومت هند برتانوی را به وی روشن ساخت که :
" در باب مملکت افغانستان به من امر شده است اظهار بدارم که تمام ولایت قندهار به حکمران مستقلی تفویض شده غیر از محالات پشین وسیبی وکُرم که به تصرف خود دولت انگلیس خواهد بود. علیهذا دولت انگلیس دراین مسائل و در باب قراردادی که با امیر محمد یعقوب خان داده است (منظور معاهده گندمک است) نمیتواند تجدید مذاکراتی با شما بنماید. با این مستثناآت دولت انگلیس مایل است شما اقتدار کامل و مبسوط خود را بر افغانستان چنانکه قبلاً امرای خانوادۀ شما داشته اند، مستحکم نمائید. "( تاج التواریخ،ج1، ص200)
گریفن علاوه کرد:"فرمانفرمای هندوستان بمن اجازه داده اند به شما اظهار بدارم از آنجائی که دولت انگلیس قبول نمیکند دول خارجه در افغانستان حسن مداخله داشته باشند و نیز دولت ایران و دولت روس قول داده اند که از مداخله نمودن در امور افغانستان احتراز نمایند، واضح است که حضرت والای شما نمیتوانید غیر از دولت انگلیس با دیگر دولت خارجه روابط پولیتیکی داشته باشید..." (تاج التواریخ،ج1، ص 203- 204)
این اسناد به وضوح نشان میدهد که افغانستان درامورداخلی خود استقلال داشت ولی درامورخارجی خود رسما تحت الحمایه انگلیس قرارداشت.انگلیس ها از زمان امیرمحمدیعقوبخان تا مرگ امیر حبیب الله خان سراج درطول چهل سال به امیران افغانستان اجازه نمیدادند که با کدام کشور دیگرعیر از انگلیس روابط مستقل سیاسی یا تجارتی وفرهنگی برقرار نمایند.
دانشمندافغان داکترسید عبدالله کاظم دوسوال بسیار اساسی را ازداکترخالدی پرسیده میگوید: من دوسوال از شما وهم نظران شما کرده ام ولی هیچیکی از شما پاسخ سوالات مرا نداده اید؟
ابن بار ازشما می پرسم:آیا از تحت الحمایگی افغانستان درزمان امیرمحمدیعقوب خان وامیرعبدالرحمن وامیرحبیب الله خان سراج انکارمیکنید؟
دوم،آیا درصورت تحت الحمایگی استقلال افغانستان را کامل میدانید؟ و کشوری که حق نداشته باشد با یک کشورخارجی مستقلانه روابط سیاسی برقرار نماید آیا میتواند ادعا کند که دارای استقلال کامل است؟ البته یک سوال دیگر چه وقت افغانستان توانست بایک تعداد کشورهای دیگر جهان بطور مستقل روابط سیاسی برقرار نمایدو آن کشورها استقلال افغانستان را برسمیت شناختند؟اگرانجمن شما از این واقعیتها انکارمیکند ویا از آن طفره میروند باید درنام آن یک کلمه«تحریف» علاوه شود.( یعنی انجمن تحریف تاریخ) افغانستان؟؟؟
ضعف منطق خالدی ازاین ادعای او آشکارمیشودکه میگوید: با استعفا یا مرګ یعقوب خان معاهده ګندمک هم فسخ شد ، حالانکه چنین نیست، معاهده از سوی یک زمامدار به نمایندگی یک دولت به امضا میرسد واگرزعیم از وظیفه اش استعفا بدهد ویا بنابر عوامل سیاسی کشته شود جانشین آن برای کسب مشروعیت خارجی خود مجبوراست اعلام نماید که او به تمام تعهدات حکومت قبل ازخود با دول متحابه پایبند است. چنانکه بعداز سقوط دولت شاهی وروی کار آمدن جمهوری داودخان ،داودخان قراردادحقابۀ ایران از رودهیلمند را برسمیت شناخت ورژیم حزب دموکراتیک خلق با وجودمخالفت با ایران این حق را برسمیت می شناخت وحتی طالبان باوجود آنکه ازطرف ایران برسمیت شناخته نشده اند خود را مکلف به قبول دادن حقابه ایران از رودهیلمند میدانند؟ برای اینست که با تغیروتبدیل رژیمها معاهدات بین المللی خودبخود باطل نمیشودند.
هملتن گرانت پس از مذاکرات صلح راولپندی وقتی سنداستقلال افغانستان را بعد از کسب اجازه از لندن می نوشت، به رئیس هیات افغانی نوشت که «جنگ استقلال همه معاهدات قبلی راباطل کرده است »، بنابر آن پیمان و اين مکتوب رسماً آزادی و استقلال امور داخلی افغانستان را با جميع امور آن ، به خودش واگذار می کند.
مزيد برآن جنگ کنونی تمام معاهدات سابق را باطل ساخته است.»
(ادمک،تاریخ روابط سیاسی افغانستان،از امیرعبدالرحمن خان تا استقلال ، ص۲۳۳)
این اعتراف صریح نشان میدهدکه اگر برای کسب استقلال جنگی با بریتانیای کبیر صورت نمی گرفت، انگلیس ها هرگز حاضر به قبول استقلال کامل افغانستان نمیشدند. داکترلودیک آدمک که مذاکرات روزمرۀ معاهده راولپندی را ضبط کره میگوید: بتاریخ ۵ اگست۱۹۱۹ حکومت برتانیه بصورت مبهم معاهده حکومت هند را تصدیق کرده گفت : «شناسائی رسمی کنترول روابط خارجی افغانستان توسط برتانیه برای چهل سال گذشته، یک ماده اساسی سیاست برتانیه بوده است. وشما بی میلی حکومت اعلیحضرت را که از چنین پرنسیپ درگذرد،درک خواهید کرد، زیرا تا هنوز آنها بدان پرنسیپ اهمیت زیادی میدهند. " (آدمک، همان اثر، ص ۱0) ادمک علاوه میکندکه لندن از تادیه اعانه به افغانستان بدون کنترول برسیاست خارجی افغانستان ابا ورزید.
با توجه به این یاد داشت آدمک معلوم میشود که انگلیس تا چه حد به کنترول سیاست حارجی افغانستان اهمیت میدادند که درطول چهل سال از زمان بقدرت رسیدن امیرعبدالرحمن خان تا مرگ امیرحبیب الله خان سراج سالانه ۱۸ لک روپیه به امرای افغانستان می پرداختند تا با روسیه داخل روابط سیاسی نگردند. واین زعامت امان الله خان بود که به این رشوت پشت پازد ودرعوض با دادن قربانی فرزندان وطن استقلال را از چنگ استعمار انگلیس بدست آورد وافتخاربزرگ تاریخی را نصیب ملت آزادی دوست افغانستان نمود.
پایان ۵/ ۹ /۲۰۲۵