دکتور س. ح. روغ

« استقلال افغانستان »

از ۱۹۱۹میلادی!

سخن اول

بخش دوم

دورۀ هوتکیان و سایهٔ استعمار

آیا استقلال افغانستان با امپراطوری هوتک آغاز می یابد؟

در این جا نظر ما به «تأریخ» دروهٔ هوتکی نیست. برخی ملاحظاتی را برجسته می سازیم که به بحث ما رابطه دارند.

  • ملاحظاتی از تأریخ
  • رشادت افغانان در جنگ علیه صفویان و سوال مدارا با مردم

«پارسیان به محض شنیدن شایعۀ نزدیک شدن افغانان می گریختند... نواب، صفوی، تخمیناً ۸ هزار سپاهی با خود داشت...تیمورخان افغان، با ۲۰۰سپاهی، به این منظور که سپاه نواب را از جایگاه امن و کوهستانی شان بیرون بیاورد به جنگ و گریز پرداخت ... سپاهیان نواب به میان دشت هموار سرازیر شدند. در این زمان زبردست خان با ۶۰۰ مرد دیگر به میدان نبرد رسید و چنان سخت به مردان نواب تاخت که پس از۳ ساعت نبرد همگان گریختند...کشتگان سپاه نواب چندان زیاد بودند که زبردست خان می خواست کوهی از سرهای بریدۀ شان در بندر عباس برافرازد..»

(ویلهلم فلور؛ تهران ۱۳۶۷؛صص ۹۷و۱۲۴)

  • قضاوت تاریخ دربارهٔ محمود هوتک در مقایسهٔ با شاه حسین صفوی

«... در آغاز او (محمود هوتکی) شخصی با نشاط و معتدل بود؛ و یکی از کار های نخستین او در مسند پادشاهی پارس صفوی، اقدام انسانی وی در رسانیدن آذوقه برای مردم قحطی زدۀ اصفهان بود... در ماه های اولیه سلطنت خود با میانه روی که مایۀ اعجاب پارسیان شده بود، فرمانروایی کرد... و باالنتیجه پارس در اوایل سلطنت محمود از حکومت برتر از آن چه در نیم قرن گذشته داشت، برخوردار گردید...

محمود در غذا خوردن میانه رو بود... شراب نمی نوشید و به جز با زوجۀ خود، دختر شاه سلطان حسین، با هیچ زنی هم بستر نه شد...

برخلاف شاه حسین صفوی که تن پرور و عیاش بود ... شاه محمود فعال و پرطاقت بود ... در جنگ پیش روی سپاه خود قرار می گرفت...در حق دشمن خود بسیار قهار بود...»

(س. ج. طباطبایی؛ تهران۱۳۸۲؛ص ۴۶)

  • بحث تاریخ از سپهسالاران هوتکی هم جالب است:

نقش سپهسالار زبردست خان هزاره، خاصتاً زمانی برجسته تر می شود که نصرالله زرتشتی و محمدعلی دایکوندی،دو سپهسالار بزرگ لشکر هوتکی، در جنگ به شهادت می رسند. زبردست خان در همه جا حاضر است؛ پیچیده ترین وظایف سیاسی و نظامی به وی واگذار می شود؛ و شاه اشرف به وی حرمت قایل است:

«زبردست خان...در اصفهان به هالندیان گفت:

دستور دارم که بندرعباس و بخش های دیگر را زیر فرمان افغان در آورم و راه ها را برای بازرگانان امن و خالی از خطر بسازم» (ویلهلم فلور؛ص ۱۲۷)

  • زیاده روی های سپاهیان هوتکی

این بحث، و اضافه روی های سپاهیان هوتکیان ملعبهٔ نکوهش نویسی تأریخ نگاران ایران کنونی بوده، و به تکرار به آن اشاره و مراجعه می شود. در هر موردی، و از جمله در بحث «افاغنه»، این بیانات زیب و زینت همه تحلیل های «غرای» تأریخی قرار داده می شود. و کسانی از نویسندگان افغان هم آن را نشخوار می کنند.

آیا سپاهیان هوتکی حقیقتاً اضافه روی هایی کرده اند؟

بلی ! بدون تردید آنان اضافه روی هایی کرده اند.

سپاهیان هوتکیان در پی غنایم بودند؛وتحریص به این غنایم از خصوصیات سازمان یابی «سپاه اجیر» هوتکی، و همه لشکر های اجیر در طی تاریخ، بوده است:

«ثروت بی پایان پایتخت صفوی به شما تعلق دارد.»

(دیولافو؛ تهران ۱۳۷۱؛ ص۲۵۷)

و این اضافه روی ها،علاوه از این تحریص به غنایم، دو عامل مهم دیگر هم داشته است: یکی عامل مذهبی که درشکل مقابلۀ سنی وشیعه از داخل سپاه افغانی و از بیرون به وسیله عدۀ زیادی تحریک می شد؛

ودیگری ضعف ادارۀ مرکزی در هر دوجانب، هم درجانب صفوی،و هم در جانب افغان،

بعد از آن که به دلیل عدم توازن روانی محمود هوتکی، زودتر ظاهر شدند؛ و سپاهیان از

نظم و نظام «عسکری» بیرون افتیدند و مرتکباتی از ایشان سر زد.

در جاهایی دیگر و در دوره های دیگر نیز سپاهیان اجیر چیزی متمایز تر از آن نه کرده اند. در آغاز دورهٔ اسلامی،«غازیان»، و «مطوعه»با همین وعدهٔ گرفتن غنیمت، به نفع عرب وارد جنگ ساخته شدند؛ خود صفویان،و نادر افشار، عین همین اضافه روی ها را کردند؛

قرن ۲۰ وقرن۲۱را بخاطرمی آوریم با جنایات چندش آور علیه بشریت در ویتنام؛ درعراق؛ در افغانستان؛ در لیبی؛ در سوریه ؛ در غزه و...

تاراج آثارعتیقۀ و موزیم های عراق و سوریه از خاطره های خجالت باری که تأریخ پیوسته آن خاطره ها را زیب عنوان عاملان آن خواهد ساخت.

رویداد ها نشان دادند که ادعای بالابلند «مأموریت تمدنی!! »، چیزی بیش تر از یک ریشخند بر ریش تأریخِ خیله خند نه بوده است !

فقط کافی است که به تاراج وحشیانۀ میراث فرهنگی افغانان در طی ۴۵ سال جنگ اعلان

ناشده بر علیه افغانستان اشاره شود. این تاراج پس از سال ۱۹۹۲ شکل یک دزدی کاملاً علنی را بخود گرفت که «جهادیان» نیز فعالانه در آن مشارکت داشتند:

۱- تاراج آثار خطی ومکتوب افغانستان که در آرشیف ملی، در موزیم کابل، در کتابخانۀ اکادمی علوم افغانستان و در کتابخانۀ پوهنتون کابل و سایر مراجع حفاظت می شدند.

در موزیم کابل دستکم ۳۰ عنوان اثر خطی و مکتوب قرار داشتند که اهمیت استثنایی داشتند. در آرشیف ملی افغانستان هزاران نسخۀ پربهای خطی و هنری، شامل ۱۲ هزار نسخ خطی و۱۵۰ هزار سند با اهمیت استثنایی تاریخی موحود بودند. در کتابخانۀ اکادمی علوم افغانستان و کتابخانۀ پوهنتون کابل مجموعۀ بسیارغنی تحقیقات دانشمندان افغان موجود بودند. کتیبۀ سرخ کوتل و کتیبۀ بسیار مهم رباطک، سنگ هفت قلم زیارت خواجه عبدالله انصاری، سنگ نبشۀ آرامگاه محمود غزنوی، و بسیاری از آثار خطی دیگر تاراج شدند.

به طور غیرقابل انکاری ثابت است که ایران کنونی و پاکستان غارت این آثار تکرارناشدنی را سازمان داده اند و این آثار ملی افغانستان را چپاول کرده اند.

۲- تاراج آثار وآبدات باستانی افغانستان؛ شامل آثار استثنایی موجود در موزیم کابل؛ و بامیان و هده و استوپه های ننگرهار و بلخ؛ و شامل حفریات غیرقانونی خارجیان در داخل قلمرو افغانستان. این حفریات غیرقانونی که در دهۀ ۱۹۸۰ اینجا و انجا خبرهای آن نشر می شد؛ پس از ۱۹۹۲ شکل یک غارت سازمانیافتۀ میراث فرهنگی افغانستان را به خود گرفت که مطبوعات جهانی از خبر های تاثر آور آن مملو است.

۳- ویران سازی قصدی میراث باستانی افغانستان؛ به مانند آثار بامیان؛ چکری کابل؛ هده و از این گونه. پاکستان با نابودساختن قصدی وپلان شدۀ این مراکز تمدن گریکو بودیک، تلاش دارد این ادعای مضحک را بر جای بنشاند که گویا مرکز تمدن گندهارا، پاکستان بوده است.

۴- تاراج گنجینه های طلایی افغانستان. نه تنها آثار موجود در موزیم کابل؛ بل تاراج گنجینه های "میرزگه" خوست افغانستان و مراکز تمدن باختری در کابل، کندز و بلخ شامل چندین تن اثار طلایی نایاب، خاصتاً برجسته می گردد. یونسکو ضمن یک فلم مستند توضیح داد که آثار طلایی طلا تیپه از اهداف بزرگ تاراج میراث گنجینه های افغانستان بوده است؛ فلم مستند یونسکو می گوید که «جهادیان» دکتور نجیب الله را شقه شقه کردند ولی وی نگفت که این گنجینه در کجا پنهان شده است. درسال ۲۰۰۴ از روی این گنجینه دوباره پرده برگرفته شد؛ و معلوم شد که نجیب الله نه تنها گنجینۀ طلاتپه، بل برخی از سایر آثار بیش قیمت افغانستان را نیز محفوظ ساخته بود؛ از جمله

سیبل معروف آی خانم که یک قیمت برای آن متصور نیست .

(برای توضیح بیشتر نگاه کنید: سید ضیاالدین قطبی؛ کابل ۱۳۸۹؛ صص ۳۰۰ تا ۳۲۰)

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد