دکتور س. ح. روغ

استقلال افغانستان از ۱۹۱۹

بخش چهارم

سخن اول

  • مصاف های هوتکیان با امپراطوری عثمانی
  • مکاتبات ترکان عثمانی با شاه اشرف هوتکی

پیام احمد پاشای عثمانی به اشرف افغان:

«اشرف شاه تو باید برای تسلیم به سلطان عثمانی به تن خود نزد احمدپاشا آیی و سلطان به عنوان یک سنی همکیش، مقام بیگلربیگی نواحی مفتوحۀ ایران و جاهایی را که تسخیر خواهی کرد، به تو خواهد داد. تو باید بی درنگ تسلیم شوی و سکه و خطبه به نام سلطان عثمانی

زده و خوانده شود»

پیام شاه اشرف افغان به احمد پاشای عثمانی:

« اگر سلطان عثمانی مایل نیست که معاهداتی را که با امپراطوران صفوی بسته است، تجدید کند، من هیچ یک از امتیازات سلطانی خود یا سرزمین هایی را که به تازه گی مفتوح

کرده ام تسلیم نه کرده، با چنگ و دندان و تا آخرین نفس از آن ها دفاع خواهم کرد»

و جنگ میان شاه اشرف هوتکی و امپراطور پر آوازهٔ عثمانی به یک حادثهٔ تعیین کنندهٔ قرن ۱۸ جهان مبدل شد؛ این جنگ خاطرهٔ نبرد میان سورن پارتی و کراسوس رومی را دوباره زنده ساخت؛ و از نظر آسیب پذیری نظامی و اقتصادی نظام عثمانی به یک شاخص مهم مبدل شد:

«در ۸ نوامبر۱۷۲۶جنگ بین دو سپاه در گرفت در حالی که اشرف ۴۰ هزار و احمدپاشا ۲۰۰ هزار سرباز زیر فرمان داشتند؛ اشرف، ترکان را به سختی درهم شکست در حالی که تنها ۱۴ تن ازسپاهیان خود را از دست داده بود؛ اما ترکان در این نبرد ۳۰ هزار تن و مقادیر عظیمی از تجهیزات و وسایل خود را از دست دادند» (ویلهلم فلور؛ صص ۱۸و۱۹)

و این همه در حالی که صفویان باربار بخش هایی از قلمرو خود را به عثمانیان باخته بودند. و باربار شاهان صفوی در مقابل تهدید هجوم عثمانی گفته بودند:

«برای ما همین اصفهان بس است»!!

  • سایهٔ استعمار

ü رقابت هالند و انگلیس

استعمار اروپایی از آغاز قرن ۱۶میلادی در پیرامون ما وارد شد. پرتگالی ها و بعد هالندی ها و بعد بریتانیایی فرا رسیدند. از نیمهٔ دوم قرن ۱۷ میلادی رقابت در میان این سه نیروی استعماری به جنگ ها انجامید و به تدریج هالندی ها پرتگالی ها را، و بریتانیایی ها هالندی ها را از میدان خارج ساختند. درنیمۀ دوم قرن۱۷ونیمۀ اول قرن ۱۸بریتانیایی ها در همه جا در مقابل هالندی ها ظاهر می شدند و مواضع آنان را اشغال می کردند؛ این مقابله ها درهند حالات حاد جنگی به خود گرفت. کمپنی هند شرقی که هالندی ها را از میدان خارج کرد، به مقصد توسعهٔ ساحهٔ سیطرهٔ خود در هند، با تیپوسلطان و ماراتاها و اورنگ زیب گورگانی شکست خورد. کمپانی هند شرقی نه توانست موانع در راه توسعهٔ سیطرهٔ خود به سوی غرب هند را بگشاید. پس از مرگ اورنگ زیب گورگانی در ۱۷۰۷ م.، مانع عمده در

برابر کمپانی هند شرقی امپراطوری نیرومند ماراتا بود.

مقارن غلبهٔ هوتکیان بر صفویان شرکت های تجاری هالند و بریتانیا در خلیج فارس حضور داشتند وبا استفاده از ضعف اقتدارصفوی نفوذ خود در فارس را تقویت می کردند. با ظهور هوتکیان در فارس حرکات هالند و بریتانیا با موانع نو مواجه شد، اما متوقف نه شد. رقابت در میان این دو نیروی استعماری در حوزهٔ خلیج ، و در بندر عباس از جریاناتی بود که به زودی اقتدار تازه به دوران رسیدهٔ هوتکی در فارس را با خود مشغول ساخت. به این سان از طریق هوتکیان نخستین رویارویی افغانان با استعمار اروپایی صورت گرفت.

کتاب اشرف افغان بر تختگاه اصفهان، از قلم ناظرهالندی ویلهلم فلور، از آثار استثنایی است که جریان رقابت ها در میان هالندی ها و بریتانیایی ها و موضع و برخورد هوتکیان در برابر هر دو را ضبط کرده است.

از کتاب چنین برمی آید که بریتانیایی ها کوشش داشته اند تا هوتکیان را با هالندی ها مقابل بسازند و از این طریق هالندی ها را از بندرعباس بیرون برانند، تا خود جای شان را بگیرند:

«...این دوشرکت با یگدیگر همکاری نه کرده بلکه می کوشیدند تا آنجا که ممکن است دیگری را از اهدافش بازدارند ..کارکنان شرکت هالند مرتکب انواع کارهای خلاف می شدند ...زبردست خان دلالان شرکت هالند را فراخواند و عموم هالندیان و فرماندار کل و به ویژه اتلام را به باد ناسزا گرفت و گفت من به شما نشان خواهم داد که نوکر افغان ها هستید .... انگلیسیان ....به زبردست خان پنج توپ ِبه غنیمت گرفته را هدیه دادند...

هالندیان خاطر نشان ساختند که دشمنی زبردست خان نسبت به انگلیس ها پایان یافته و او هوادار انگلیسیان خواهد شد» ( ویلهلم فلور؛ صص۱۵۹ و۱۴۷ و ۱۴۱ و ۱۲۹)

و اما مطابق به مندرجات کتاب، افغانان از پشت پردهٔ این بازی های مکاره خود را آگاه ساخته بودند و خاصتاً طی مسابقۀ سه جانبه یی که در میان افغانان وبریتانیایی ها و هالندی ها بالای تسخیر جزیرۀ هرمز شدت گرفت، کذب بریتانیایی ها برای افغانان را ثابت شد؛

«درحکم شاه اشرف...به هالندیان بیش از همیشه امتیاز داده...افغانان در بندرعباس به ...این ها احترام زیاد روا داشتند...رابطۀ افغانان با هالندیان چنان خوب شده بود که در می ۱۷۲۹افغانان از ایشان خواستند در اختلاف بین افغانان و پادگان {قرارگاه} قشم، همکاری کنند...» (ویلهلم فلور؛ صص۲۰۳و۲۰۴)

در هند هم بریتانیایی ها کوشیدند از طریق مقابل ساختن افغانان درانی با ماراتا ها، راه خود را به سوی غرب هند بگشایند. در فارس بریتانیایی ها در نقشهٔ خود برای مقابل ساختن افغانان با هالندیان موفق نه شدند؛ اما در هند موفق شدند؛ احمد شاه درانی در جنگ های پانی پت ماراتا ها را در هم شکست؛ و این در حالی که برتیانیایی ها در مقابله با ماراتا ها ناتوان برامده بودند و درجنگ ۱۶۸۵م. شکست سنگینی از ماراتا ها خورده بودند. آنان ۸۰ سال «حوصله» کردند، تا موفق شدند ماراتا ها را به وسیلهٔ اقتدار سهمگین درانی در هم بکوبند. زوال امپراطوری ماراتا فرارسید و در ۱۸۲۰ منقرض شد. موانع در راه گسترش سیطرهٔ بریتانیایی ها به سوی غرب هند برداشته شدند . و «حکمرانی کمپانی هند شرقی»

فوریت وظایف خود را بر تجزیه و فروپاشی امپراطوری درانی قرار داد.

از مهم ترین ملاحظاتی که تأریخ مطرح می کند، یکی هم این است که افغانان نتوانستند معنا و اهمیت این رقابت های استعماری،و معنای ستراتژیک اصرار مؤکد بریتانیایی ها برای حفظ و گسترش حضور خود در هند را دریابند؛ و اهمیت سیاسی آن را برای سرنوشت و آیندۀ سرزمین ما دقیق بررسی و ارزیابی کنند.

این ملاحظات دربارۀ دورۀ احمدشاه ابدالی وتاریخ قرن ۱۹ و قرن ۲۰ افغانستان، با تأکید بیش تر وارد است.

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد