
محترم محمد ولی
چرا یک قدرت اتمی با حکومتی که شناخت جهانی ندارد
به امضای توافقنامه حاضر گردید؟
چرا یک قدرت اتمی که سیاستش نیم قرن بر امور افغانستان سلطه جویانه بود با حکومتی که شناخت جهانی ندارد به امضای توافقنامه حاضر گردید؟
گرچه هنوز فهم من ازاین توافقنامه همان قصه ( لیلی مرد بود یا زن ) است زیرا متن انرا نخوانده ام و اعلامیه های صدر شده در مورد جوابگوی برخی ابهامات نمیباشد اما علل و عوامل تن دهی به این تفاهم را چنین میدانم:
حمله اول را قوای هوایی پاکستان خلاف همه نورمها و موازین قبول شده جهانی زیر نام کشتن نور ولی محسود در ساحه کارت نو مربوط به ناحیه هشتم شهر کابل در ساعات اول شب انجام داد . علی الرغم برپایی غوغای حضور و قتل او صدایش از خیبر پختونخوا جهانی شد و گفت در ساحه عملیاتی خودش است و زنده میباشد .
هجوم جوابی نیرو های امارت بر امتداد خط فرضی دیورند مشتمل بر هشت ولایت افغانستان و ضربه بر پوسته های امنیتی پاکستان هم جهانی گردیده مورد تبصره های مطبوعات جهان قرار گ فت ، درین حمله ضد حمله به هیچ غیر نظامی آنسوی خط فرضی آسیبی نرسید ، اما جواب متقابل پاکستان به این ضربات زمینی توسط جت ها و بی پیلوتها در تأیمنی شهر کابل برمنازل شخصی و روی سرک پنجم آسفالت شده تأیمنی که جان چندین تن افرادملکی غیر شامل در جنگ را گرفت داده شد . بر ولایات پکتیا ، پکتیکا ، خوست ،و قندهار حملات هوایی جان اطفال ، زنان ، مردان و بازی کنان کرکت را گرفته از موثریت لازم بر پایگاه های نظامی برخوردار نبود یا اجرا شده نتوانست ، این حملات ( اسراییل گونه بر غزه ) خشم مردم افغانستان را برانگیخت ، در پاکستان باعث اظهار نفرت گردید و در خیبرپختتونخوا هزاران نفر به تقبیح ان گردهم ایی ها ترتیب دادند برخی کشور ها نیز در مورد اظهار نگرانی نمودند .وضعیت داخلی پاکستان از لحاظ اقتصادی و عرضه خدمات به مردم در بدترین حالت رسیده است ، یک تاجر به طلوع نیوز گفت قیمت یکدانه بادنجان رومی به قیمت یکدانه مرغ رسیده است .
ضربات پیهم تی.تی.پی. و اردوی آزادی بخش بلوچ بر قطارهای نظامی، مراکز حربی و پوسته های امنیتی با شدت بیشتر ادامه دارد و نظامیان پاکستان را سراسیمه ساخته است ، قتل سه صد نفر اعتراض کننده( تحریک لبیک ) به اثر تیر اندازی قوای مسلح پاکستان لکه خونین بر دامان این قوا شده است .
جواب انتقامی نیرو های نظامی افغانستان ، بحران های اقتصادی. سیاسی و امنیتی داخل پاکستان شهباز شریف صدر اعظم آن کشور را واداشت تا مانند یک دلقک نه صدر اعظم یک کشور در برابر ترامپ چنان چاپلوسی کند که نه تنها آبروی کشورش را که آبروی کشورهای اسلامی را تحت سوال در اورد .
روی همین ملاحظات وزیر دفاع پاکستان حاضر به امضای موافقتنامه با سر پرست وزیر دفاع افغانستان در حضور داشت رئیس استخبارات ترکیه و قطر گردید . درین معامله دپلماتیک اجرا شده توسط وزرای دفاع پای هیچگونه حسن نیت پاکستان در میان نبوده جبر اوضاع اورا واداشت به چنین اقدام تن دهد .
پاکستان اتمی مغرور که حاضر به امضای موافقتنامه با افغانستان برسمیت ناشناخته جهانی شد محصول فرایند یک پروسه سیاسی -- نظامی افغانستان میباشد .
در مورد جنجال خط فرضی یا مرز :
حقیقت را نباید در گردباد تعصبات پیچانده و یا انکار کرد .
مرز میان افغانستان و پاکستان بطول دوهزارو ششصد کیلومتر وجود دارد زیرا درین امتداد ترتیبات گمرکی برقرار است ، عبور و مرور افراد دو طرف آن نیز بدون پاسپورت و ویزه طرفین قانونن مجاز نمیباشد.
اما این مرز تحمیلی ناشی از خط،فرضی دیورند است که استعمار انگلیس آنرا بر مردمان دو طرف تحمیل کرده است .امیر عبدالرحمان خان با تشریفات خاص دپلماتیک که در کتاب تاج التواریخ نگاشته است با سر تیمور دیورند در مورد توافق نموده این خط بین هند برتانوی و افغانستان که در آن زمان نامی از پاکستان وجود نداشت ترسیم شد .
برخی ها میگویند علاوه بر معاهده سال هژده صد و نودوسه خط دیورند در سال نزده صد و پنج امیر حبیب الله خان و بعدآ در عهد اعلیحضرت امان الله خان بنابر انعقاد معاهده سال نزده صد و بیست و یک در کابل با جانب انگلیس این خط رسمیت داشته است .
این گفته ها یا بی خبری از تاریخ است یا عدم آگهی از نوع معاهدات .
با فوت امیر عبدالرحمن انگلیس نامه ای به جانشین او امیر حبیب الله نگاشت : معاهدات ما با با جانب افغانستان با دولتها نبوده با اشخاص است که با فوت اشخاص از اعتبار می افتد ازین جهت شما برای صحه گذاری بر معاهده پدر تان در مورد خط دیورند با ما معاهده تاییدی امضا کنید و امیر حبیب الله چنین کرد و معاهده تاییدی نزده صد وپنج را مضا نمود .
با فوت امیر حبیب الله خان طبق فرمایش انگلیس معاهده دیورند و معاهده مختصر تاییدی امیر حبیب الله نیز باطل است و انگلیس جرائت تقاضای معاهده دوم تاییدی با پسر امیر حبیب الله اعلیحضرت امان الله خان را نتوانست و امان الله خان هم چنین مجال با آن نداده اعلان استقلال نمود.
معاهده ایکه در جنوری سال نزده صدو بیست ویک توسط محمود طرزی و نماینده انگلیس پس از چند ماه رایزنی و بحث امضا شد محتوی آن برسمیت شناسی استقلال افغانستان بود نه خط دیورند که مغرضان با پیچیدن آن در استدلالهای غیر حقوقی آنرا موئید معاهده دیورند میگویند.
از لحاظ،شکلی بلی خط دیورند بحیث مرز بکار گر فته میشود و اما در نفس آن چنین حقیقت شکلی و ظاهری جا ندارد و مرز نمیباشد. اینکه چه باید شود مربوط به آرای مردمان دو طرف خط تحمیلی میباشد که زمان مناسب می طلبد .









