محترم محمد ولی

افغانستان بر سر دوراهی دوست ناپایدار و بد توانا

دوستی روسیه تزاری و اتحاد جماهیر شوروی با افغانستان پایدار و مستدام باقی نماند .

سرآغاز مناسبات دپلماتیک روسیه تزاری با افغانستان در سال ۱۸۳۰ م زمان امارت امیر دوست محمد خان بود . امیر دوست محمد خان میخواست افغانستان متحد و حکومت قوی ایجاد نماید . این سیاست امیر اسباب ناراحتی انگلیس‌ها در هند را فراهم ساخته باعث مخالفت آنها با این روش امیر گردید زیرا چنانکه میراث خوار استعمار انگلیس در قرن ۲۱ با غلبه نظامی افغانستان را به واحد های قوماندان طوایفی تقسیم کرد وقدرت حکومت مرکزی را در بر ابر آنها ضعیف می‌ساخت انگلیس‌ها هم بزعم خود از ناحیه افغانستان غیر متحد و مبتلا به جنگ و شورش گوش آرام میداشت .

امیر دوست محمد خان برای تحقق این امر به جانب روسیه روی آورده هئیتی با یک نامه بروسیه فرستاد ، در بخشی از نامه امیر چنین ذکر شده بود " ... امپراطوری شما با حکومت ایران روابط دوستانه برقرار نموده و آنان را در مقابل انگلیس تقویه می نماید ، اگر به همین تر تیب حکومت روسیه با افغانستان که تعداد شان تقریبآ ۲۰ لک خانواده است مساعدت نماید مرا ممنون و سپاسگذار خواهد نمود .. "

این هیئت با معاون وزیر خارجه روسیه ملاقات کرده قرار شد یک هئیت دپلماتیک روسیه بدربار امیر بیاید . هیئت روسیه تحت ریاست ( ویکتویچ) در سال ۱۸۳۷ به کابل آمد، نتیجه فعالیت این هئیت ترتیب یک سازشنامه نظامی میان افغانستان و ایران و ختم کشمکش های میان کابل و قندهار شد زیرا هیئت قبل از آمدن به کابل با کندل خان والی قندهار ملاقات کرده و زمینه ختم منازعات کابل و قندهار را آماده ساخته بود .

فعالیت دپلماتیک هئیت روسی بدربار امیر دوست محمد خان باعث خشم انگلیس‌ها شد و بر نیکلای اول روس فشار آوردند تا هیئت را به مسکو فرا خواند ، هیئت دوباره به ماسکو برگشت اما ویکویچ طور مرموز در هوتل محل اقامتش قبل از ار ائه گزارشات سفر به کابل به قتل رسید. امیر دوست محمد خان که تازه حمایت مخالف انگلیس را حاصل می‌کرد یکه و تنها مانده مجبور به تسلیمی انگلیس شد .

امیر شیر علیخان که به خاطر تقسیم سیستان بین ایران و افغانستان توسط انگلیس‌ها ، ندادن پول و سلاح و برسمیت ناشناسی جانشینی شهزاده عبدالله جان از انگلیس‌ها ناراض بود خود را به بروسها نزدیک ساخت ، در سال ۱۸۷۰ م مکاتبات میان امیر و جنرال کوفمان حاکم نظامی ترکستان روسی با متن های صمیمیت آمیز مبادله می‌گردید.

به اثر این فعالیت‌ها هیئت روسی تحت ریاست جنرال ستالینوف با یک معاون ، دو ترجمان انگلیسی و ترکی و یک داکتر و یک بریدمن بردبار امیر شیر علیخان رسید . هیئت به امیر اطمینان حمایت از او را داده بود ، اما همینکه روسها فیصله های کنکرس برلین را امضاء کردند و خواستند در بالکان از انگلیس‌ها امتیاز بگیرند از افغانستان گذشتند و به جنرال کوفمان قوماندان قوای خویش در تاشکنت هدایت دادند تا به امیر بفهماند که از حمایت روسها دستبردار شود . حین رسیدن قوای انگلیس به سرحد افغانستان کوفمان به امیر نوشت " برگ زیتون را بدست بگیر و به انگلیس‌ها مراجعه کن " برگ زیتون علامه مصالحه بود .

امیر میخواست به سن پطرز بورگ برود ولی با مخالفت جنرال کوفمان مواجه شده در مزار وفات نمود .

بعدها به اثر امضای معاهده ترکمانچای سال ۱۹۰۷ میان انگلیس و روس ، روسها تعهد کردند که افغانستان از ساحه نفوذ شان خارج باشد و انگلیس‌ها تعهد نمودند که در متصرفات آسیای میانه روسیه مداخله نکنند و بازی بزرگ به پایان رسید .

در زمان جنگ سرد اتحاد جماهیر شوروی در حمایت سیاسی ، اقتصادی و نظامی کشور های نو به آزادی رسیده و ممالک جهان سوم ( آسیا. افریقا و آمریکای لاتین ) زیر نام جنبش‌های آزادی بخش ملی مصارف زیادی را متقبل شد ، اصطلاح " احزاب ملی و دمکراتیک " به تشکلات جانبدار شوروی به کار برده می‌شد که طبق تئوری های آن زمان کشور های جهان سوم با ایجاد دولت‌های ملی و دموکراتیک ، با اتحاد جریانات ملی و دموکراتیک در وجود جبهه متحد ملی و تعقیب راه رشد غیر سرمایداری با تقویت سکتور دولتی می‌توانند از مرحله عقب‌مانده تاریخی عمدتا فئودالی بیک مرحله اجتماعی -- اقتصادی پیشرفته تر پا گذارند و راه ترقی را پیش گیرند ، این تحولات از حمایت همه جانبه اتحاد شوروی و سیستم جهانی سوسیالیستی برخوردار بود .

در افغانستان مانند همه کشور های جهان سوم ایده تحول و‌گذار بسوی تر قی اجتماعی -- اقتصادی در دهه شصت قرن ۲۰ در وجود مرام جریان دموکراتیک خلق انعکاس یافت و‌جریان سیاسی بنام جریان دموکراتیک خلق به فعالیت سیاسی آغاز کرد . آن جریان که بعدها با گر فتن قدرت ح. د. خ. ا. یاد گردید در نشرات حزبی ، بیانیه های پارلمانی ، سخنرانی های میتنگها و تظاهرات از مواضع اتحاد شوروی در عرصه جهانی و همکاری آن با افغانستان دفاع می‌نمود " دوستی افغان --- شوروی " درین نشرات و سخنرانی ها برای اولین بار از جانب همین حزب به کار برده شد . شوروی اولین کشوری بود که جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان بعدها جمهوری دموکراتیک افغانستان را برسمیت شناخت. حمایت ازین حزب تا پیاده شدن عساکر شوروی به افغانستان صورت گرفته در همه عرصه های کاری دولتی و حزبی مشاورین شوروی به همکاری می پرداختند صدها جوان افغان برای تحصیلات عالی و مسلکی با بورسهای طویل المدت و کوتاه مدت به جمهوری های ‌وقت شوروی به تحصیل و آموزش رایگان پذیرفته می‌شدند. بین جمهوری های شوروی و ولایات افغانستان توءامیت‌های همکاری و‌کمک‌های بلا عوض آغاز گردید و دهها پروژه ساختمانی و سائر پروژه ها بصورت رایگان در کشور زیر نظر متخصصین شوروی به کار ادامه می‌داد، این پروسه همکاری تا ده سال زمان حضور عساکر شوروی ادامه داشت . اما به یکبارگی به اثر پاره ای تغیرات در سطح جهان حمایت از حزب برسر اقتدار و دولت تحت رهبری آن دچار تحولات گردید .

دولت و حزب برسر اقتدار شوروی تغیر سیاست داده همین حزبی که از لحاظ تئوری های وضع شده خودشان مسیر مورد نظر آنان را می پیمود از حمایت آنها محروم گردیده رخ بجانب کسانی آوردند که در نشرات ، میتنگها، بیانیه های پارلمانی و تظاهرات در سراسر افغانستان تبلیغ ضد شوروی می‌کردند و بعد از حضور نظامی شان در افغانستان در جبهات جنگ ۱۵ هزار عسکر شان را قتل و هزاران دیگر را زخمی و معلول و معیوب ساختند ، گر باچف به مرحوم صبغت الله مجددی رئیس جمهور خطاب کرد و مرحوم ربانی را با عده ای از همکارانش به مسکو دعوت رسمی نمود در حالیکه دکتور نجیب الله در افغانستان رئیس جمهور بود و حزب حاکم اداره کشور را بدست داشت .

ربانی و مسعود را که از حمایت شوروی ها برخوردار بودند مورد توجه قرار دادند ، همه کمک‌ها را به افغانستان قطع کردند ، مردم زمستان سختی را از اثر کمبود آرد و موارد خوراکی و تیل عقب گذاشتند ، اما مراجع شوروی گرم هماغوشی سیاسی با جمعیت اسلامی و شورای نظار بودند . بالاخره پس از چهار سال دفاع مستقلانه حاکمیت چپ در افغانستان با دید های ملی و دموکراتیک سقوط کرد و دوستان تازه دوران روسیه در کابل در راس قدرت قرار گرفتند ، وطن ویران شد و نتیجه کار شان اشغال افغانستان توسط ناتو و امر یکا خصم جهانی شوروی ها و حالا فدراتیو روسیه شد .

ازین جهت این دوست افغانستان از زمان ارسال اولین هیئت دپلماتیک در سال ۱۸۳۷ تا حوادث چهل سال اخیر بدوستی اش ‌فادار نماند، خلاف ایدئولوژی و طبق سیاستگری جهان سرمایه دوستان را در بدل منافع در معامله گذاشت.

مناسبات با روسها در سیستم اداری و دولتی آنها هم ارتباط دارد ، چنانچه با سقوط حاکمیت حزب کمونیست شوروی دولت آن از هم پاشید و مناسبات ان با دولت‌های در حال رشد دگرگون شد . اکنون هم قدرت یعنی پوتین اگر پوتین نباشد یا از قدرت کنار برود تضمینی وجود ندارد که روسیه بر مسیر همین سیاست حرکت کند.

بد بین نیرومند افغانستان متحدین جهانی و منطقوی دارد ، پول و ثروت دارد. در داخل کشور محافل ، تنظیمها ، احزاب و شخصیت‌های مدافع منافع و علاقمند حضور فعال در همه عرصه ها دارد . در ۲۰ سال حضور نظامی ، سیاسی و استخباراتی شبکه های وسیع ایجاد کرده است ، دستگاه های نشراتی صوتی و تصویری قوی برای تبلیغ به جانبداری از خودش دارد در مقابله با مخالفین بد ترین سلاح آن شبکه های تروریستی است که طور مرموز و پوشیده فعالیت می‌کنند، مفسد ترین کادر های سیاسی و دولتی در اختیار آن قرار دارد که حاضر اند از همه ارزش‌های ملی و وطنی در بدل امتیاز و پول بگذرد .

آمریکا که ممثل این روند است در بیش از نود سال گذشته با افغانستان آن زمانیکه قرارداد استخراج نفت و‌گاز شمال کشور را یکجانبه ترک کرد و گذشت تا پروژه بد نام و ناکام وادی هلمند و صرف بیست ملیون دالر پشتوانه افغانستان درین پروژه تا اشغال افغانستان و حالا انجماد دالر های پشتوانه ای افغانستان با تبلیغ برگشت مجدد به بگرام با کشور ما سر بدبینی داشته و نخواسته است افغانستان از کمک‌های بنیادی آن قدرت سود و سرمایه برخوردار گردد .

با موقعیت جغرافیایی که افغانستان دارد چگونه می‌تواند به گفته مرحوم عبدالرحمن لودین ( از یکطرف نهنگ و ز دیگر طرف طرف پلنگ ) در میان نهنگ و پلنگ سلامتی اش را حفظ کند و بدون لغزش‌های یکجانبه به یکی ازین طرفها به اعمار جامعه موفق باشد ؟

درین مورد با ذکر تجارب تاریخی احتیاط لازم ضرور است نه یکسره با روسیه و نه یکجانبه با امر یکا بلکه کار در جهت خود بسندگی ، تر بیت و آموزش کادرهای علمی و تخنیکی ، استفاده بدون تبعیض از توان و انرژی هر افغان ؛ سرلوح کار دولت های ما باید باشد.

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد