محترم حریف معروف

قصۀ محترم سیما سمر خود ما!

افشای راز دوم

دوستان عزیز! «راز» مانند ده ها کلمۀ زبان‌های وطن ما زمانی که در جملات و روایات دلنشین عاشقانه به کار رود زیبا واحساسی است، اما وقتی که در برکشیدن دروغ و خیانت در جانِ مردم ریشه کند، حتی همین واژه طعمِ نفرت وزهر دارد.

دور نمی‌رویم! اینمی اندیشهٔ حقوق بشر با انقلاب فرانسه (۱۷۸۹) و اعلامیهٔ حقوق بشر و شهروند شکل فلسفی و سیاسی گرفت. اولین گروه‌های دفاع از حقوق انسان بیشتر حول لغو برده‌داری و عدالت اجتماعی در اروپا و امریکا فعالیت می‌کردند. باز آهسته آهسته پس از جنگ جهانی دوم: تولد نهادهای رسمی(۱۹۴۵–۱۹۵۰) سازمان ملل متحد، سازمان حقوق بشر…. شورای حقوق بشر وسازمان (مستقل)سیما سمر خود ما نند زهر به حلقوم مردم مظلوم ما ریخته شد!

پیش گفتار:

حالا به دلیل دانستن (رازدوم) این ۶ گپ را که در زیر شماره گذاری شده،خوب به خاطر بسپارید، چون در ادامه به اصل گپ‌ها زود می‌رسید!

۱- به طور خیلی مختصر، قبل وبعد از سال ۱۸۹۳ و به ادامۀ آن هموطنان هزاره ما یا در نتیجۀ ظلم وتبعیض یا به اساس کشش مذهبی به ایران، اعراقو پاکستان مهاجر شدند. (بسیاری روایت‌های جنگ و قتل جنگ‌های امیر عبدالرحمن با هزاره‌ها توسط قُم وکویته دستکاری شده اند). برای اختصارمطلب در کویتۀ بلوچستان اشخاص مهم (هزاره‌های هموطن ما) به مقامات عالی کشوری پاکستان صعود نمودند؛ مانندمحمد موسی خان لوی درستیز کل ارتش پاکستان، گورنر جنرال بلوچستان.

-ایرمارشال شربت‌علی چنگیزی افسر بلند پایۀ نیروی هوایی پاکستان/ PAF

- جان‌علی چنگیزی وزیر کیفیت آموزش بلوچستان، رهبر محلی حزب عبدالخالق رئیس حزب دموکراتیک هزاره وزیرمشاور در دولت بلوچستان،احمدعلی کوهزاد نمایندۀ منتخب مجلس ایالتی بلوچستان و دبیرکل-سید ناصرعلی شاه نماینده مجلس ملی پاکستان (MNA)-حیدر زمان خان وزیر محلی و رهبر جنبش "استان هزارا"

۲- بعد از سال ۱۳۵۸ هستۀ مرکزی نخستین گروه انشعابی سازمان ماوویستی شعله جاوید (گروه انقلابی خلق‌های افغانستان) تحت رهبری مرحوم داکتر فیض به کویته بلوچستان کوچ نمودرو در سال 1978 جمعیت انقلابی زنان افغانستان را اساس گذاشت. (این که در اثر تصمیم جمعی رهبری شد و یا تصمیم فردی کاری ندارم.)

۳- دراوایل سال ۱۳۶۰ گروه انقلابی به "سازمان رهایی" تغییر نام نمود ودو سه نشریه داشت به نام‌های مشعل رهایی، صبح رهایی و دانش.سازمان رهایی یک کمیتۀ رهبری اروپایی در آلمان و فرانسه تشکیل دادند به نام (فازا) Federation of Afghans and Afghan Students in Abroad-FASA) که نشریۀ خود را از "سوم عقرب" به "صدای افغانستان" تغییر داده و چند شماره در المان نشر نمودند. داکتر رنگین سپنتا، کریم پاکزاد، نجیب روشن، حافظ سرابی، فاروق فارانی، خیال محمد، عبدالمتین و ... از کادرهای مرکزی علنی و فعال آن بودند.

۶- به طور قاطع و٪۱۰۰ عرض شود که حتی یک نفر عضو این سازمان در بیرون افغانستان توسط دستگاه خاد کمونیست‌ها کُشته نشده، اما تقریبأ اکثریت اعضای شان به شمول مرحوم داکتر فیض، مینا کشور کمال ،اکبر قاسمی، قسیم سرخ‌رود، صبور هاشمی و ... توسط خود اعضای سازمان رهایی بنابر توطیهٔ، اعم از سیاسی، اقتصادی، عاطفی و عشقی قربانی شدند.

خلاصه کلام که نوع فعالیت، روابط با تنظیم‌ها، استخبارات پاکستان، کُشتن وبستن داخل سازمانی، جمع آوری پول هنگفت از اروپا و امریکا ... و خیانت وجنایت "رفیق علیه رفیق"، مسايل عشق وعاشقی درون سازمانی آن‌ها خیلی مفصل واندوه بار است، امید وارم همان سه تن رهبران محترم اصلی شان که فعلأ حیات هستند، اصل حقیقت را بنویسند.

قصۀ سیما سمر خود ما;

اصطلاح "حقوق بشر" برای من عامی (و آن‌های اکادمیک!) دوبرداشت متفاوت داشت ودارد: آنان آزادی را با زنجیرِ بردگی معنا کرده‌اند، از افریقا تا آسیا، از ویتنام تا عراق و افغانستان، می‌کشند، می‌سوزانند، و نامش را عدالت! آزادی و حقوق بشر! می‌گذارند. اما ما مردم خیلی احساسی وعاشقانه به همان متون و بندهای بشری وقبول شدۀ آن باور داریم.

بلی! خنجر حقوق بشر اینان دو دم دارد: با یک ‌لبۀ آن خون بشر را می‌ریزندو با تیغۀ دیگر آن شق شق میکنند. تلخ‌تر از همه این‌ که شمشیر دولبه را به دست خود ما واز میانِ خودِ ما میدهند تا مجری تحمیل "حقوق بشر" باشیم.

خانم سیما سمر (رئیس سازمان مستقل حقوق بشر!) جمهوریت پسا ۲۰۰۱علاوه بر این که حقوق بشر ونقض آن را کتمان نمود، آگاهانه در صف ناقضین ایستاد. به بیوگرافی شخصی، نهاد خیریۀ "شهدا"، مکتب لشکرگاه، کابل و فاکولتۀ طب کابل و آن همصنفش نمی‌پردازم. البته، چند مدتی در یکی شفاخانه‌های کابل مردم عزیز ما را تداوی نمود و در سال ۱۳۸۲ رفت پاکستان!اگر یاد تان مانده باشد، قبلأ نوشته بودم که مینا کشور کمال فرزند سید عبداللطیف خانم جوان، با انرژی و در موجودیت داکتر فیض شخص دوم سازمان بود، بعد از اشتراک در کنگرۀ حزب سوسیالیست فرانسه 1981، کنفرانس فلورانس و نشست احزاب چپ به میزبانی سویدن در سال1982 در اوج جنگ سرد شهرت جهانی و اعتبار بانکی کسب نمود، چون ظاهراً مرحوم مینا در رأس جمعیت انقلابی زنان قرار داشت.

امین میوند نفر سوم و از سابقه داران سازمان رهایی و در حدود ۸ تن علنی به شمول کادرهای اروپایی فازا، از نجیب روشن، کریم پاکزاد تا رنگین دادفر سپنتا و یگان شخصیت دیگر آدمهای فعال سازمان بودند. در این دوران سیماسمر در پاکستان عضو شورای مرکزی سازمان رهایی (در پوشش جمیعت انقلابی زنان) بود.

خلاصۀ کلام، زمانی که داکتر فیض بتاریخ ۲۱ عقرب ۱۳۶۵ در پشاور ومتعاقب آن مینا به تاریخ ۱۵ دلو ۱۳۶۵ در کویته بقتل می‌رسند، عارف جویا از راولپندی به کویته می‌آید و برای سیما سمر پیشنهاد می‌کند که همان دارایی دست‌داشتۀ سازمان را گرفته بیا که من وشما سازمان خود ما را بسازیم!

سیما سمر که از شروع تا ختم قضایا روابط خیلی محکم با جنرال موسی خان وافرادی که در بالا تذکر دادم برقرار نموده بود، همچنان که در جامعه هزاره پاکستان نام آشنا وپایه‌های محکم قومی- سیاسی داشت، با بهره گیری از طریق NGOها، شفاخانه، کلینیک های سیار و موسسات مختلف ارتباطات بین المللی ایجاد نموده بود، عقل دوراندیش خود را به کار انداخت و از بازی در میدان کوچک و خونین سازمان رهایی و جمعیت زنان خود را کنار کشید. بعد با همان امکانات مالی و سایر دارایی منقول و غیرمنقول سازمان، بازی را در میدان کلان استخباراتی غربی ها و پاکستان آغاز کرد.

امین میوند و دو نفر از رفقای رهبری سازمان با آگاهی از داشتن پشتوانۀقوی نظامی- استخباراتی سیما سمر، از ترس نمی‌توانستند حتی استرداد پول سازمان را تقاضا کنند چه رسد به انتقاد و انتقام که میدانستند امکان ندارد.

فعالیت‌های خانم سمر از سال ۱۹۸۶ به بعد با گذشت هر روز ثمر بیشتر میداد. تعداد کثیری از هزاره های افغانستان مرکزی از برادران طاهری تا عباس، کلینیک ها وشفاخانۀ شهدا و ملالی مستقیمأ زیر امر ونهی خانم سیما سمر فعالیت می‌کردند و پروای فلک را هم نداشتند. به این ترتیب، سیما سمر پرثمر از یک چهره مرکزی سازمان ماوویستی با اکت و ادای (ملی-مذهبی) نزد پاکستانی‌ها وغربی رسماً به یک مهرۀ درشت قابل اعتماد تبدیل شد.

(باید یاد آور شوم که غربی‌ها، پاکستان و مخصوصاً تنظیم‌های جهادی تا زمان سقوط شوروی برای سازمانهای ماوویستی در پاکستان برعلاوه این که هیچ نوع مزاحمت نمی نمودند، اجازه و صلاحیت چنین عمل را هم نداشتند. به همین دلیل، کمپ‌های سیاسی، نظامی، آموزشی و عرضۀ خدمات صحی شان را در بده بیره، پشاور، کویته، کراچی و ... کمک نیز مینمودند.)

اما دستگاه استخبارات پاکستان، از میان سازمان وفادار به داکتر فیض، بقایای خطری سازمان رهایی و نمایندگان جمیعت انقلابی زنان، مهره های دست چین شدۀ خو را قبلأ استخدام نموده بودند. از میان آنان، رنگین سپنتا، نجیب روشن، سیما سمر و ... عمده ترین افراد مورد تأئید غربیها بودند

.با آغاز شکست شوروی تقریبأ تمامی کمونیستان ماوویست از پاکستان پراگنده شدند. همان بود که با سقوط رژیم داکتر نجیب الله و ختم جنگ‌های داخلی سر و کله داکتر سپنتا از آستین المان و یخن مجددی برامد و سیمای سیما سمر در چهرۀ نماینده زنان و داکتر هزاره به صفت معاون کرزی نقل مجالس بین المللی گشت.

خلاصه کلام که جورج بوش پوره یک درجن آدم درسه کته گوری را در یک طیاره نظامی CIAبه افغانستان گسیل داشت. (عکس زیر صفحه) گروه اول وقابل اعتماد همان محصلین پوهنتون بیروت بشمول جلالی، کرزی، سپنتا،سیما سمر و نجیب روشن بودند.

گروه دوم ترجمان‌ها وکارکنان NGOهای مستقر در پاکستان که این افراد خدمت‌گذاران وکاتبان گروه اول بودند، وآهسته آهسته به مقامات صعود نمودند. و گروه سوم اکثریت بیسوادان ولشکر جنگی، قوماندانان و رهبران تنظیم‌ها بودند.

اما این گروه نخست بودند که دست‌چین شده ها ومورد اعتماد غرب بودندوهستند. بعد از پانزدهم ماه اگست ۲۰۲۱ دقیقأ همین گروه اول هستند که تا هنوز هر از گاهی ازمهمانخانه‌ها وموسسات کشور های غربی بشکل ریزرف این‌جا وآن‌جا یگان صدا بلند می‌کنند.گروه دوم یا همان NGOها وچکیده های – روشنفکران نامتجانس – آهسته آهسته به کارشناسان انترنیشنل! مصاحبه کننده ها وسفر نامه نویسان مبدل شدند.

گروه سوم یا همان مجاهدین! اکثرأ از ترکیه، پاکستان و کشورهای خلیج اجازه سفر به غرب را ندارند.اما محترم سیما سمر عضو شورای مرکزی سازمان ماوویستی و بعدأ عضو مرکزی حزب وحدت، رئیس مستقل! کمسیون حقوق بشر، با وجودی کهدومیلیون انسان وطن ما قربانی شد، صد ها هزار جریب زمین غصب گردید، هزاران زن ودختر وطن ما مورد تجاوز قرار گرفت، و هزاران جرم و جنایت غیر انسانی صورت پذیرفت، یگانه کاری که اجرا نمود، برادر محترم خویش را مسوول ریاست اداری ومالی سازمان حقوق بشر و چند تن یازنه وخُسربره ( کلانها)را به چوکی‌های معاشات چند هزار دالری نشاند!او شاید فراموش کرده باشد که وظایف عمده وکلان یک سازمان مستقل حقوق بشر این هفت مورد زیر است!

۱. مستندسازی نقض حقوق بشر

۲. حمایت از قربانیان نقض حقوق بشر

۳. آموزش و ترویج فرهنگ حقوق بشر

۴. نظارت بر عملکرد دولت

۵.حمایت و حفاظت از فعالان مدنی و روزنامه‌نگاران

۶. مشارکت در روندهای بین‌المللی حقوق بشر

۷. جلوگیری از تبعیض و حمایت از گروه‌های آسیب‌پذیر

دوستان محترم! به خاطری که مطلب طولانی نشود، من حاضرم به تمامی سوال‌های شما در کومنتها جواب بگویم!

با احترام

کار شناس گپ های خپ وچُپ

———————-

ریفرینسها-

۱- گزارش فروزان رحمانی سال2009

۲-بار دوم به تاریخ ۲۶ اپریل ۲۰۲۳ کسی که قضایای حیف و میل و زیر زدن یک یک ملیون دالری سیما سمر و عارف جویا را از سطح سازمانی خودشان.

۳-نادرشاه نظری نویسنده ومحقق سازمانهای چپ.

۴-گذارش سرور صالحی، معلم جان علی رحیمی و شریف گلستانی بخشی از اسناد درونی مربوط به راوا و سازمان رهایی.

۴- گذارش نجیب کابلی( وکیل پارلمان زمان کرزی).

۵- یادداشتهای ( ف ف) و( ا م)

من از گرفتن نامهای دوتن کادرهای هزاره که مسوولیتهای کویته وهزاره جات را داشتند میگذرم!

*****

قسمت اول این داستان

چهار مطلب از رازهای سرپوشیده و ناگفته را باید با شما در میان بگذارم

https://www.howd.org/likene/3703-chehaar-raz-ke-bayad-efsha-kard.html

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد